تاریخ و فرهنگ ایران زمین

آیا آثار افلاطون درباره تربیت هخامنشیان تناقض دارند؟

نگاهی کوتاه:

نوشته‌های افلاطون درباره یک دوره زمانی نیست بلکه درباره دوره‌های مختلف است. این در حالی است که نوشته‌های افلاطون از زبان مرد آتنی درباره شیوه تربیت کوروش و کمبوجیه با حدس و گمان گفته می‌شود ولی آنچه از زبان سقراط درباره نظام آموزشی شاهزادگان هخامنشی درباره اردشیر و... گفته می‌شود با قطعیت همراه است. گفته‌های مرد آتنی درباره تربیت کمبوجیه بیشتر از آنکه جنبه تاریخی داشته باشد، جنبه اخلاقی و فلسفی دارد‌.

افلاطون یکی از برجسته ترین فیلسوفان جهان باستان بوده است. آثار افلاطون عمدتاً در قالب گفتگو (دیالوگ) نوشته شده‌اند.

افلاطون اندیشه‌های فلسفی‌اش را از طریق گفتگوهایی میان شخصیت‌هایی چون سقراط و دیگران مطرح کرده است. این شیوه نگارش، که به آن دیالوگ‌نویسی افلاطونی می‌گویند، یکی از ویژگی‌های برجسته آثار افلاطون است. در این قالب، مفاهیم پیچیده فلسفی از طریق پرسش‌وپاسخ، بحث و تضارب آرا آشکار می‌شوند.

در این گفتگوها گاهی به ایرانیان و هخامنشیان هم اشاره می‌شود؛ از جمله شیوه تربیت شاهزادگان هخامنشی.

برخی به دو اثر متفاوت از افلاطون اشاره می‌کنند و معتقدند نوشته‌های افلاطون درباره تربیت شاهزادگان هخامنشی تناقض دارد.

در یکی روش تربیت را ستوده و در دیگری آن را مناسب ندانسته است.

در رساله آلکیبیادس اول (1)، افلاطون از زبان سقراط درباره تربیت شاهزادگان هخامنشی اینچنین نوشته است:

اگر تو اجداد خود و سالامیس، وطن اریساکس یا اگینا وطن نیای بزرگ آیاکوس را در برابر اردشیر، پسر خشایارشا نمایش دهی بی گمان بر تو خواهند خندید، پس نیک بنگر تا ببینی که ما از حیث تبار و تربیت تا چه پایه از آنان کمتریم…

همین که فرزند شاه به هفت سالگی رسید او را به سوارکاران می سپارند تا راه و رسم شکار را فرا گیرد و چون چهارده ساله شد چهارتن که مربیان شاهانه خوانده می‌شوند، عهده‌دار تربیت او می گردند. یکی از آنان که در دانایی بر همگان برتری دارد اسرار حکمت زرتشت پسر هرمز، دین داری و آیین کشورداری را به او می آموزد. دومی که عادل ترین مردمان است، او را بر آن می دارد که در همه عمر جز راست نگوید. سومین مربی که از خویشتن داری بهره ای به کمال داری بهره ای به کمال دارد به او می آموزد که تن به اسارت هوی و هوس در ندهد بلکه به آزادی و آزادگی خوی گیرد و بیش از همه مردمان بر شهوات و آرزوهای خود تسلط یابد، نه آنکه به بندگی آنها گردن بنهد. مربی چهارم که دلاورترین مردمان است او را دلاور و بی باک، ببار می‌آورد و به او می‌فهماند که اگر ترس در دل خود راه دهد، برده خواهد بود نه آزاد» (ن.ک: ستایش تعلیم و تربیت هخامنشیان توسط افلاطون).

ولی در کتاب سوم قوانین از زبان یک مرد آتنی در گفتگو با کلینیاس اینچنین گفته می‌شود:

آتنی:

حدس من درباره کوروش این است: با اینکه او در بسیاری از جهات فرمانده خوب و میهن‌دوست بود، اما کاملاً از آموزش درست بی‌بهره بود و هیچ توجهی به تدبیر امور خانه نداشت.

 

کلینیاس:

چه چیزی ما را وامی‌دارد چنین چیزی بگوییم؟

 

مرد آتنی:

احتمالاً از کودکی تا پایان عمر زندگی‌اش را در سپاه و جنگ گذراند و تربیت فرزندانش را به زنان سپرد؛ و آنان از همان اوان کودکی، فرزندانش را چنان پرورش دادند که گویی به فیض و سعادت آسمانی رسیده‌اند و از هیچ موهبت الهی محروم نیستند؛ و چون آنان را محبوبان خاص آسمان می‌دانستند، اجازه نمی‌دادند کسی با خواسته‌هایشان مخالفت کند و همه را وامی‌داشتند تا گفتار و کردارشان را بستایند؛ و این‌گونه بود که فرزندان کوروش آن‌گونه که بودند، پرورش یافتند.

 

کلینیاس:

پرورشی درخشان، باید گفت!

 

مرد آتنی:

باید گفت، پرورشی زنانه از سوی زنان دربار که تازه به ثروت رسیده بودند؛ زنانی که در غیاب مردان، که گرفتار جنگ‌ها و خطرهای فراوان بودند، کودکان را تربیت می‌کردند.

 

کلینیاس:

این گفته منطقی به نظر می‌رسد.

(ن.ک: Plato, Laws, Book 3)

همانطور که مشاهده می‌کنید مرد آتنی سخنانش را با حدس و احتمالات بیان می‌کند. حتی کلینیاس در ابتدا همان شیوه را درخشان می‌داند که در ادامه با توضیح بیشتر مرد آتنی همراه است. شاید تاکید افلاطون بر محتوا بوده است و اصراری بر درستی تاریخی نداشته است. صرفا مثالی بوده است تا بتواند ذهن مخاطب را همراه کند. 

از طرفی نباید فراموش کنیم که مرد آتنی در بخش‌های دیگر دوران کوروش بزرگ را ستوده است:

مرد آتنی:

[ایرانیان، در دوران کوروش] نخست خود آزاد شدند، و سپس بر بسیاری دیگر چیرگی یافتند. زیرا وقتی فرمانروایان بخشی از آزادی را به زیردستان خود دادند و آنان را به جایگاهی برابر رساندند، سربازان نسبت به فرماندهان خود دوستانه‌تر شدند و در زمان خطر، وفاداری خود را نشان دادند؛ و اگر در میانشان کسی خردمند بود که توانِ مشورت دادن داشت، چون شاه حسادت نمی‌ورزید، آزادی بیان را مجاز می‌دانست و به کسانی که می‌توانستند با اندیشه‌شان کمک کنند احترام می‌گذاشت، چنین شخصی فرصت می‌یافت که میوه‌ی خرد خود را به سود جمع ارائه دهد. از این رو، در آن دوران، همه‌ی امورشان پیشرفت می‌کرد، به‌سبب آزادی، دوستی و تبادل عقلانی متقابل‌شان (ن.ک: Plato, Laws, Book 3).

بررسی نوشته‌ها درباره تربیت شاهزادگان هخامنشی را می‌توان در دو جنبه انجام داد. یکی برداشت‌های تاریخی و دیگری تحلیل گویندگان است.

می توان از نوشته‌های افلاطون برداشت کرد که در زمان کوروش بزرگ و داریوش بزرگ احتمالا نظام تربیتی شاهزادگان هخامنشی مانند دوران اردشیر وجود نداشته است. شاهزادگان توسط زنان پرورش می‌یافتند (درستی یا نادرستی این موارد بحثی مفصل است که باعث می‌شود از موضوع اصلی خارج شویم).

ولی بعدها استادانی در حوزه حکمت زرتشتی، سیاست و اخلاق به تعلیم شاهزادگان می‌پرداختند.

نکته مهم آنجاست که مورد اول از زبان مرد آتنی با حدس و گمان همراه است ولی مورد دوم از زبان سقراط با قطعیت همراه است.

تا اینجا برداشت‌های تاریخی است. اما موارد دیگر، تحلیلی‌هایی هستند که گویندگان از این روش‌های مختلف ارائه می‌دهند. 

پس تناقضی وجود ندارد. از زبان سقراط روش تربیت شاهزادگان توسط استادان ستایش می‌شود و در تحلیلش آن را عامل برتری می‌داند. ولی از زبان مرد آتنی تربیت شاهزادگان نزد زنان مناسب دانسته نمی‌شود.

مرد آتنی تربیت پسران کوروش بزرگ را تربیتی زنانه می‌داند و در نتیجه پسران کوروش را نازپرورده و بی‌انضباط می‌خواند! او در ادامه تربیت خشایارشا را هم مانند کمبوجیه می‌داند و از داریوش می‌پرسد چرا از کوروش پند نگرفتی؟!

به هر روی بررسی درستی تحلیل‌هایی که از زبان سقراط و مرد آتنی گفته می‌شود هم نیازمند پژوهش‌های تاریخی، روان‌شناسی و شاید جامعه‌شناسی است. چه آنکه تربیتی را زنانه بدانیم و چه آنکه اشخاصی را برتر بدانیم.

تحلیل‌های مرد آتنی جنبه‌های اندکی از زن ستیزی دارد. از سوی دیگر مشخص است تحت تاثیر شایعاتی که در جهان یونانی علیه کمبوجیه و خشایارشا وجود داشته، قرار گرفته است. ولی کتیبه‌های به جا مانده از دوران کمبوجیه و خشایارشا چهره دیگری از آنها را ترسیم می‌کنند.

برای دانش بیشتر نگاه کنید به:

مردم دوستی در کتیبه‌های خشایارشا

کتیبه‌ای به خط هیروگلیف درباره کمبوجیه

 

خود کوروش بزرگ هم از نظر اخلاق فرمانروایی در جهان باستان بسیار خوشنام و موفق بوده است. چنانچه زنان او را پرورش داده باشند (که قطعا هر مادری در تربیت فرزند نقش دارد) به نظر می‌رسد بسیار خوب و درست تربیت شده بود و باید از زنان به ویژه مادر کوروش که شخصیتی چون کوروش بزرگ را پرورش دادند، قدردانی کرد.

نگاه کنید به:

مرد خوشنام تاریخ


اما اینکه چرا مرد آتنی شیوه «ترتیب زنانه» را با حدس و گمان گفته به نظر ناشی از وجود روایات گوناگون درباره تربیت پارسیان در دوران کوروش بزرگ است. برای همین افلاطون این موضوع را با حدس و احتمالات نوشته است. 

امروز در منابع هم روایات گوناگون به دست ما رسیده است. آنطور که گزنفون نوشته است کوروش را به راه پارسیان پروردند (کوروپدیا، دفتر ۱، بخش ۲، بند ۲) (2). گزنفون نوشته است در شهرهای آنها جایی به نام جایگاه آزادی قرار دارد و جزئیاتی درباره این راه و روش که جنبه‌های نظامی در آن پر رنگ است ارائه می‌دهد. 

نوشته‌های گزنفون با آن چیزی که افلاطون از زبان مرد آتنی آورده متفاوت است.

گزنفون شیوه تربیتی پارسیان را می‌ستاید و می‌نویسد:

آشکار است که آماج قانون پارسیان، همچون دیگر جای‌ها بهروزی همگان است. شالوده‌ی هدایت‌گر آن اما از قانون بسیار ملت‌های دیگر بسیار ژرف‌تر و دورتر می‌رود… (کوروپدیا، دفتر ۱، بخش ۲، بند ۲) (۲).

بنابراین درباره شیوه تربیت کوروش و کمبوجیه و خشایارشا، نوشته‌های افلاطون بیشتر از آنکه جنبه تاریخی داشته باشد، جنبه اخلاقی و فلسفی دارد‌.

بگذریم از آنکه این صرفا یک تحلیل است که از زبان مرد آتنی گفته می‌شود؛ نه یک واقعیت تاریخی پذیرفته شده!

پانویس:

۱- برخی از پژوهشگران در انتساب این رساله به افلاطون تردید دارند، اما محتوای آن با دیگر آثار افلاطونی مطابقت دارد و به طور کلی به عنوان بخشی از آثار افلاطونی تلقی می‌شود. ولی به هر حال این اثر از آثار یونانی مهم هم زمان با هخامنشیان به حساب می آید.

۲- کوروپدیای گزنفون (١٣٨٩). زندگی کوروش. ترجمه ابوالحسن تهامی. تهران: نگاه.

دیدگاه شما:



به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
آیا آثار افلاطون درباره تربیت هخامنشیان تناقض دارند؟