تاریخ و فرهنگ ایران زمین

نقد سخنان عبدالکریم سروش درباره هخامنشیان و ایران باستان

این نوشتار، از نوشتارهای ارسالی کاربران است

نوشتارهای ارسالی کاربران بر اساس پیمان‌نامه کاربری منتشر می‌شوند. نگاه کنید به:

پیمان‌نامه کاربری


نویسنده: ایرانمهر آریایی

مدت هاست انتقاداتی به سطح دانش و تمدن در ایران باستان وارد می‌شود و این موضوع همراه با مقایسه آن با تمدن یونان باستان است. با این بهانه افرادی تلاش دارند تمدن و فرهنگ ایران باستان را کوچک بشمارند! نکته جالب آنکه این افراد به هیچ وجه رویکرد یونانی گرایانه ندارند بلکه کاملاً اسلامگرا هستند! به راستی باید بررسی شود که ارزش‌های یونان باستان تا چه میزان با ارزش‌های اسلامی همخوانی داشتند که این افراد امروز دم از فرهنگ یونان باستان می‌زنند!

یکی از مهم‌ترین افرادی که رویکرد منفی به ایران باستان داشت، علی شریعتی بود که البته تمدن ایران باستان را نه با یونان، بلکه با ۲۰ سال اول اسلام مقایسه کرد!! (ن.ک: نگاهی انتقادی به نظرات علی شریعتی درباره ایران باستان). به نظر می رسد برخی افراد پس از شریعتی، رویکرد خود را تغییر دادند و به جای مقایسه ایران باستان با صدر اسلام آن را با تمدن یونان باستان مقایسه کردند! از جمله این افراد مصطفی ملکیان بود که گفتار وی سرشار از ادعاهای نادرست بود(ن.ک: پاسخ به سخنان مصطفی ملکیان درباره ایران باستان).

باید گفت که متاسفانه این مطالب و این رویکردها درباره حوزه مطالعات اصلی بسیاری از این اشخاص نیست! برای همین اشکالات فراوانی در نظرات آن درباره ایران باستان دیده می‌شود.

یکی از اشخاص دیگر جناب دکتر عبدالکریم سروش است که البته ما نمی‌خواهیم درباره حوزه مطالعات اصلی ایشان نقد کنیم. بلکه در این نوشتار به نقد سخنان او درباره ایران باستان و هخامنشیان می‌پردازیم.

عبدالکریم سروش

سروش می‌گوید:

شما اگر به تاریخ مراجعه کنید چیز چندانی از فرهنگ ایران باستان بر جای نمانده است. و من این را منصفانه هم عرض کردم. گفتم یا از بین رفته و یا هم نبوده. مورخان ما می‌گویند که از هخامنشیان و اشکانیان که قوم جنگ آوری بودند، ظاهراً تولیدات چندانی از لحاظ فرهنگی نداشتند.

اگر هم چیزی بر جای مانده از دوره ساسانیان به بعد است که آن هم چندان چیزی نیست. ما حداکثر اوستا را داریم که از قدیم است و کارنامه اردشیر بابکان را داریم و چند مورد دیگر از این قبیل. البته سنگ نوشته هایی هم از گذشته داریم.

شما این را با فرهنگ و تمدن یونان مقایسه کنید. آنها هم جنگ‌های بزرگی داشته‌اند اما خواهید دید که چه چیزهایی از آنها باقی مانده است، نظیر ارسطو و افلاطون و سقراط و غیره. تمام جهان متمدن امروز تحت سیطره فرهنگ و فلسفه یونان قدیم است.

اگر ما چنین مقایسه‌ای را منصفانه صورت بدهیم آن وقت این تفاوت را خواهیم دید و مبالغه نخواهیم کرد. این عین واقعیت است.

عده‌ای گفتند که اعراب بعد از حمله به ایران کتابخانه‌های بزرگ ایران را به آتش کشیدند و از کتاب‌ها برای گرم کردن گرمابه‌های خود استفاده کردند. البته باز این هم چندان مورد تایید مورخان نیست. ببینید اصلاً ممکن نیست که یک تمدن بزرگ، با شاخ و برگ های بزرگ و متفکران بزرگ این گونه از بین برود و فرو بپاشد و نابود شود. ما هنوز همه شعرهای هومر را داریم که متعلق به 2500 سال پیش است (1).

در اینجا اشکالات ریز و درشت زیادی مشاهده می‌شود مثلاً سروش می‌گوید همه آثار فرهنگی ایران باستان متعلق به دوران ساسانیان است!!

این در حالی است که مثلاً بخش‌هایی از اوستا متعلق به دوران پیش از هخامنشیان است و در منابعی وجود دارد که در دوران هخامنشیان اوستای مکتوبی داشتیم که اسکندر مقدونی آن را به آتش کشید (درباره آتش سوزی الکساندر مقدونی نگاه کنید به: آتش سوزی پارسه توسط الکساندر).

در ادامه به ایرادات مهم این گفتار می‌پردازیم.

آیا مورخان هخامنشیان را فقط به جنگاوری می شناسند؟!

سروش می‌گوید: «.....مورخان ما می‌گويند که از هخامنشيان و اشکانيان که قوم جنگ آوری بودند، ظاهراً توليدات چندانی از لحاظ فرهنگی نداشتند…». بر خلافت گفته سروش، مورخان هخامنشیان را نه به خاطر فتوحات، بلکه با خاطر رفتار انسانی و مداراجویانه آنها و به خصوص کوروش بزرگ می شناسند (ن.ک: بازتاب کوروش در آیینه تاریخ نگاری).

این در حالی است که کتیبه‌ها و اسناد زیادی از دوران هخامنشیان به جا مانده است. اما آثار فرهنگی فقط نوشته نیست. آثار باستانی شگفت آور زیادی از هخامنشیان به جا مانده که حتی تا به امروز همه از زیبایی آنها تعجب می‌کنند (نگاه کنید به: آثار هخامنشیان در سراسر جهان).

جالب است که سروش می‌گوید تولیدات چندانی به لحاظ فرهنگی نداشتند!!

اینکه کوروش بزرگ و هخامنشیان و بعدتر اشکانیان، در دوران باستان رواداری مذهبی داشتند و همه ادیان با آسایش در قلمروی آنها زندگی می‌کردند، آیا دستاورد فرهنگی نیست؟! آنهم در شرایطی که حتی امروزه کشورهایی هستند که از بحران‌های اجتماعیشان رعایت نشدن حقوق اقلیت های دینی است.

آیا هیچ آثاری از علم و دانش و تمدن از ایران باستان باقی نمانده؟!

سروش می گوید: «....عده ای گفتند که اعراب بعد از حمله به ايران کتابخانه‌های بزرگ ايران را به آتش کشيدند و از کتاب‌ها برای گرم کردن گرمابه‌های خود استفاده کردند. البته باز اين هم چندان مورد تاييد مورخان نيست…»

در پاسخ باید گفت نخست اینکه موضوع کتابسوزی هم در منابع مسلمان آمده است و هم در شواهد وجود دارد (ن.ک: شواهدی از نابودی علم و دانش توسط خلفا در ایران) دوم اینکه تا دانشمندان بسیاری از ایران باستان به جا مانده و آثار رواج علم و دانش در ایران باستان وجود دارد (ن.ک: دانشمندان ایران باستان) حتی ما می بینیم که یونانیان باستان هم از فرهنگ ایران باستان تأثیر پذیرفتند 

برای مثال گزنفون (فیلسوف و تاریخ نگار یونان باستان) تحت تاثیر فرهنگ ایرانی بود و شاهنشاهی کوروش بزرگ را نمونه یک شاهنشاهی درست و با تدبیر می‌دانست و به همین دلیل کتابی با نام کوروپدیا (در ایران مشهور به کوروش نامه) را نگاشته است.

از تاثیراتی که ایران باستان بر روی هنر و آیین یونانی‌ها و رومیان گذاشته است هم نباید غافل شد. برای مثال بوستان‌ها و پردیس‌های هخامنشی تاثیر شگرفی در همه جهان گذاشتند تا جایی واژه فردوس که برای اشاره به بهشت کاربرد دارد ریشه در واژه ایرانی دارد (نگاه کنید به: تاثیر پردیس‌های ایرانی بر یونان و روم).

حتی در جهان غرب تا مدت‌ها به اشخاصی مانند هوشتانه و اثرگذاری او اشاره شده است.

برشمردن تک تک تاثیراتی که ایرانیان بر روی فرهنگ و تمدن یونان و روم گذاشت در این مجال نمی‌گنجد ولی اگر آتش سوزی مشهور الکساندر مقدونی و نابودی و انزوای نخبگان در دوران سلوکیان نبود قطعا آثار بیشتری به دست ما رسیده بود (درباره آتش سوزی الکساندر مقدونی نگاه کنید به: آتش سوزی پارسه توسط الکساندر).

این تأثیر حتی در جهان مدرن (که در ادامه به آن می پردازیم) هم وجود دارد.

در واقع فرهنگ ایران باستان آنچنان غنی بوده که با این حال که نابودی ها و کتابسوزی های فراوانی علیه آن انجام شد، اما تأثیر گذاری خویش را حتی در جهان مدرن گذاشته است.

یورش به تمدن ایران با جنگ‌های یونانیان خیلی تفاوت داشته است

عبدالکریم سروش خیلی ساده از یورش‌ها به ایران می گذرد و معقتد است یونانیان هم جنگ‌هایی داشتند. در صورتی که یورش‌ها به تمدن ایران بسیار گسترده‌تر بوده است و چندین قرن سلطه بیگانگان همراه با تحمیل فرهنگی بوده است. موضوعی که هیچگاه به این گستردگی در یونان نبوده است.

سروش می گوید: «ببينيد اصلاً ممکن نيست که يک تمدن بزرگ، با شاخ و برگ‌های بزرگ و متفکران بزرگ اين گونه از بين برود و فرو بپاشد و نابود شود…».

در صورتی که تا همین چند قرن پیش ما آنطور که شایسته بود با تمدن‌های بزرگ جیرفت و سومر و دیگر تمدن‌های میان رودان آشنا نبودیم. خیلی اندک درباره این تمدن‌ها در کتب تاریخی آمده بود. اما با کشف آثار باستانی و رمزگشایی خطوط میخی، مشخص شد تمدن یونان و ایران بسیار تحت تاثیر این تمدن‌ها بودند. پس آنطور نیست که سروش می‌گوید و تهاجم‌ها و گذر زمان ممکن است باعث فراموشی شکوه یک تمدن باستانی شود.

اما اساسا مقایسه جنگ های یونانیان با یورش هایی که به ایران شد مقایسه نادرستی است. باید توجه داشته باشیم که یکی از یورش‌های بزرگ به ایران توسط یونانیان بود که باعث نابودی فراوان در ایران شد و فاتحان فرهنگ خود را برتر می‌دانستند. یعنی سروش دارد ایران و یونان را با هم مقایسه می‌کند که سپاهیان یونانی بر ایرانیان پیروز شدند و فرهنگ خود را بسط و گسترش دادند و حتی باعث نابودی دستاوردهای فرهنگی ایران شدند. 

پیش از این ذکر شد الکساندر مقدونی کاخ‌های پارسه (تخت جمشید) را آتش زد که طبیعتا باعث نابودی آثار زیادی شده است. در دوره‌های بعدی که حکومت‌های یونانی (دوره هلنیستی) در ایران شکل گرفتند آثار زیادی نابود شدند این موضوع آن قدر ملموس است که دیگر کتیبه‌هایی به خط میخی که در دوره هخامنشیان در پارسه و بابل رواج داشت را نمی‌بینیم و این نشان می‌دهد که تا چه میزان انزوای کاتبان و دانشمندانی که پیش از آن وجود داشتند رخ داده است. پس از آن تا مدت‌ها کتیبه‌‌هایی به خط یونانی یافت شده است و خیلی اندک کتیبه‌ها به خط‌های دیگر هستند، تا این که دوباره حکومت‌های ایرانی شکل می‌گیرند.

در هنگام سلطه خلفا بر ایران به ویژه در دوره اموی تردیدی نداریم که نابودی‌های فراوانی رخ داده است. حکومت اموی یک حکومت نژاد‌پرست بود و غیر عرب‌ها را پست می‌دانست درباره نابودی علم و دانش در این دوره روایات معتبر داریم و هچنین شواهد نشان می‌دهد که نابودی‌ها و کتاب‌سوزی‌ها رخ داده است (برای دانش بیشتر نگاه کنید به: شواهدی از نابودی دانش و کتاب سوزی توسط خلفا در ایران).

یورش‌های گسترده مانند آنهایی که به تمدن ایران صورت گرفت اصلا به یونان صورت نگرفت. البته جنگ های داخلی یونانیان در دوران باستان بسیار مشهور است و باعث ویرانی فراوان شده است. اما این میزان نابودی هیچگاه در یونان رخ نداد.

در واقع ما باید تعجب کنیم که با وجود این یورش و سلطه گسترده، آثار ارزشمندی از ایران باستان به جا مانده است! برای مثال دانشمندانی که نام آنها مانده ارزش ویژه‌‌ای دارند چراکه با آن همه نابودی که توسط بیگانگان رخ داد، آن‌قدر جایگاه آنها رفیع بوده است که این امکان به وجود آمده که نام آن‌ها به دست ما برسد.

تأثیر فرهنگ ایران باستان بر جهان مدرن

سروش طوری می گوید: «.....تمام جهان متمدن امروز تحت سيطره فرهنگ و فلسفه يونان قديم است....» که گویی فرهنگ ایران باستان کوچکترین تاثیری بر جهان مدرن نداشته است و این در حالی است که ما می دانیم هم اندیشه‌ها و فلسفه‌های زرتشت روی برخی فیلسوفان نوین اروپا مانند هگل (ن.ک: هگل و ایرانیان) تأثیر گذاشته و هم رواداری مذهبی و عدم تحمیل دین رسمی توسط کوروش بزرگ و هخامنشیان که در آثار فراوان دیده می‌شود، الگویی برای سیاست مداران شد.

برای مثال جفرسون باور داشت که اگر کوروش موفق شده در جهان باستان با آنهمه توحش و وجود فرقه‌های بدوی دینی که در نزاعی بی‌پایان با یکدیگر بودند، بی‌طرفی حکومت را در مقیاسی به گستردگی امپراتوری هخامنشی تضمین کند، امکان تکرار این کار در جهان مدرن نیز وجود دارد (۲).

سخن پایانی

سخنان عبدالکریم سروش به نوعی یادآور پروپاگاندای حاکمان یونانی در دوره هلنیستی است که فرهنگ و تمدن یونان را برتر می‌دانستند. البته که تمدن یونان باستان دستاوردهای بسیار ارزشمندی داشته است و فیلسوفان و دانشمندان زیادی را به جهان معرفی کرده است. اما این نباید باعث شود که تمدن‌های دیگر را تخریب کنیم! موضوعی که متاسفانه بسیاری از پژوهشگران اسلام گرا حتی با رویکردهای متفاوت به آن پرداخته‌اند.

پانویس:

۱ - نشريه مهرگان، سال اول، شماره دهم، آبان 1389، سخنراني عبدالکريم سروش در تورنتوي کانادا

۲- پویا زارعی-کارشناس ارشد تاریخ دانشگاه سوربن پاریس (۱۴ آبان ۱۳۹۶). «تاثیر کوروش بر توماس جفرسون و بنیان‌های آمریکای مدرن».

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

خط میخی

نویسنده‌های پایگاه

نقد سخنان عبدالکریم سروش درباره هخامنشیان و ایران باستان
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان