تاریخ و فرهنگ ایران زمین

نگاهی انتقادی به نظرات علی شریعتی درباره ایران باستان

این نوشتار، از نوشتارهای ارسالی کاربران است

نوشتارهای ارسالی کاربران بر اساس پیمان‌نامه کاربری منتشر می‌شوند. نگاه کنید به:

پیمان‌نامه کاربری


نگاهی انتقادی به نظرات علی شریعتی درباره ایران باستان و بیست سال اول اسلام

نویسنده: ایرانمهر آریایی

مدت‌هاست که افراطی‌ها با ظاهر اسلامگرا در ایران ادعا می‌کنند که تحولات پس از اسلام در ایران باعث پیشرفت علمی و تمدنی شد. آنها ادعا می‌کنند ایران پیش از اسلام (ایران باستان) از نظر علمی و تمدنی سطح پایینی داشته است!!

البته تمدن ایران چه در دوران باستان و چه در دوران پس از اسلام قابل احترام است و تحولات فرهنگی را در تاریخ همه ملل می‌بینیم. مقایسه تمدن ملل با یکدیگر بدون در نظر داشتن تفاوت های فرهنگی،‌ جغرافیایی و.. کار درستی نیست. این رویکرد یادآور ایجاد تفرقه افکنی و ایجاد تقابل میان ایران و اسلام است که هنوز چنین رویکردهایی حتی تندتر دیده می‌شود.

به نظر می‌رسد علی شریعتی نقش پررنگی در بسط و گسترش چنین دیدگاه‌هایی داشته است. او در نوشته‌هایش به نقد تمدن ایران باستان پرداخته و آن را با صدر اسلام مقایسه کرده است که البته این دیدگاه با ادعاهای تحریفی و نادرست همراه بوده است. سپس بر اساس همان ادعاهای تحریفی، برداشت‌های ایدئولوژیکی و سیاسی دلخواه کرده است. 

علی شریعتی
علی شریعتی

شریعتی می‌نویسد:

اسلام را نگاه کنید، در همان بیست سال اول به اندازه‌ای چهره‌های درخشان طلوع می‌کند که در هزار سال ایران باستانی هرچه می‌گردی یکیش را نمی یابی!

این اواخر، در زمان انوشیروان و بعد از او به اسم چند طبیب و حکیم بر می‌خوریم اما چه زود دماغ سوخته می‌خرند! اسم‌ها همه خارجی است، بختیشوع و… آری، اینها دانشمندان روم شرقی‌اند که از ترس مسیحی شدن ژوستی‌نین در رفته اند و به اینجا آمده‌اند و دانشگاه گندی‌شاپور را ساخته‌اند، پناهندگان سیاسی‌اند. پس اوّلین دانشگاه ما را هم در عصر طلایی باستان، یونانی‌ها ساختند!... (1).

متاسفانه آن زمان اشخاص زیادی به خود اجازه می‌دادند درباره گذشته دلخواه،‌ اغراق کنند و ادعاهای گزاف مطرح کند. این موضوع در میان کمونیست‌ها و مارکسیست‌ها هم وجود داشت.

اما ادعاهای شریعی درباره دانشمندان ایرانی نه تنها توهین آمیز است بلکه نشان دهنده سطح پایین اطلاعات و بی سوادی نویسنده است.

در پاسخ باید گفت:

۱- در ایران باستان دانشمند وجود داشته است و علم و دانش بسیار رواج داشته است. بر عکس ادعای شریعی تعداد آنها اندک نیست و نام‌ها هم کاملا ایرانی بوده است. از جمله می‌توان به دانشمندانی مانند  آرتاخه، ﺑﻮﺑﺮﺍﻧﺪﺍ، مهرنرسی، ﺟﻬﻦ ﺑﺮﺯﯾﻦ، آذرباد مهراسپندان، بروزیه پزشک، بزرگمهر بختگان و… اشاره کرد (برای دانش بیشتر حتما نگاه کنید به: دانشمندان ایران باستان).

این در حالی است که کشور ایران تهاجم‌های بزرگی را به خود دیده است، از جمله آنها می‌توان به تهاجم بزرگ الکساندر مقدونی و تهاجم خلفا اشاره کرد. در هنگام سلطه خلفا بر ایران تردیدی نداریم که نابودی‌های فراوانی رخ داده است. درباره نابودی علم و دانش در این دوره روایات معتبر داریم و هچنین شواهد نشان می‌دهد که دانشمندان به قتل رسیدند.

برای مثال در دوران امویان و پس از آنکه خوارزم برای بار دوم فتح شد، نابودی بزرگی رخ داد به طوری که دانستن از گذشته خوارزم دشوار شد. ابوریحان بیرونی در این باره نوشته است:

قتبه بن مسلم [سردار سپاه خلیفه] هر کس را که خط خوارزمی می‌دانست از دم شمشیر گذرانید و آنانکه از اخبار خوارزمیان آگاه بودند و این اخبار و اطلاعات را میان خود تدریس می کردند را نیز به دسته پیشین ملحق ساخت بدین سبب اخبار خوارزم طوری پوشیده ماند که پس از اسلام نمی شود آنها را دانست… (۲).

نمی شود اول بیاییم دانشمندان را به قتل برسانیم و سپس بگویید نگاه کنید در ایران باستان اصلا دانشمند نبوده است!

قطعا گذشته خوارزم می‌توانسته اطلاعات مفیدی درباره شاهنشاهی‌های بزرگ ایرانی مانند هخامنشیان داشته باشد که با این روایت باید گفت بسیاری از آن اطلاعات نابود شدند.

۲- شریعی از چهره‌های بیست سال اول اسلام می‌گوید و گویا آنها را با دانشمندان ایرانی و رومی مقایسه می‌کند! در واقع این بیست سال اول می‌شود دوران صدر اسلام یعنی زمانی که اسلام تازه در شبه جزیره عربستان گسترش یافته بود و از آن دوران یا هیچ بنایی، هیچ نوشته‌ای، هیچ سکه‌ای وجود ندارد یا آثار بسیار بسیار اندک است! با این حال خروارها روایت که همه قرن‌ها بعد نوشته شدند وجود دارند! شریعتی چنین دوران فقیر به لحاظ تمدنی را با هزار سال ایران باستان مقایسه می‌کند که از آن دوران کتیبه‌ها، اسناد، سکه‌ها و بناهای فراوان باقی مانده است و آثار تمدن دیده می شود! می‌بینید که این مقایسه از ریشه اشتباه است!

اما سوال اینجاست که بر اساس همین روایات آیا در دوران صدر اسلام دانشمند بوده است؟!

ما در دوران صدر اسلام فقط یک سلمان فارسی را می‌شناسیم که با آنکه روایت‌های مربوط به او با افسانه آمیخته شده ادعا می‌کنند با علوم مختلف و همچنین فنون نظامی آشنایی داشته است (البته اینکه چنین شخصی را دانشمند بخوانیم جای بررسی دارد).

به جز سلمان فارسی که ایرانی بوده است، صدر اسلام حتی از فقر کسانی که خواندن و نوشتن ساده را هم بلند باشند شدیداً رنج می‌برد! برخی می‌گویند پیامبر اسلام شرط آزادی هر اسیر جنگ بدر را باسواد کردن ۱۰ مسلمان گذاشت و از این طریق تلاش می‌کرد سواد را ترویج دهد! البته باید اسناد و منابع این ادعا هم بررسی شود.

۳- شریعی درباره ساخت دانشگاه گندی‌شاپور فرضیه‌ای را بیان کرده است و هیچ منبعی برای آن ذکر نکرده است! ولی اینکه دانشمندان رومی به ایران پناه آوردند و علم را در گندی‌شاپور گسترش دادند، نه تنها ننگی نیست بلکه نشان می‌دهد که شاهنشاهی ساسانی و جامعه ایران در مقایسه با روم و امپراتوری روم، یک جامعه آزاد بوده است که نخبگانی که در وطن خویش آزادی ندارند به ایران می‌آیند تا آزادانه عقاید خود را ابراز کنند و این مایه افتخار هم است.

مانند امروزه که نخبگانی که در کشوری با فضای خفقان به دنیا می آیند، برای ابراز عقاید خویش به کشورهایی با فضای آزاد می‌روند و این موجب افتخار آن کشورهای آزاد است 

در واقع ایران آن روزگار پناهگاه دانشمندان و خردمندان سراسر جهان بوده است و در نهایت در یک اقدام کاملا متمدنانه دانشگاهی در یکی از شهرهای مهم ایران ساخته شد.

پانویس:

۱- شریعتی، علی. بازگشت به کدام خویش؟، صص ۲۱۴ - ۲۱۷

۲- بیرونی، ابوریحان (١۳۸۹) آثارالباقیه عن القرون الخالیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: امیرکبیر. ص ۵۷

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

خط میخی

نویسنده‌های پایگاه

نگاهی انتقادی به نظرات علی شریعتی درباره ایران باستان
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان