مصطفی ملکیان را معمولا «فیلسوف» و «روشنفکر» معرفی میکنند که نظریاتی درباره دین، فلسفه و…داشته است. این درحالی است که نظرات او درباره ایرانباستان و به ویژه دوران هخامنشیان دارای اشکالات بنیادین است به طوری که گویا آشنایی کافی از تاریخ پژوهی ندارد.
ملکیان در سال ۱۳۸۴ در پاسخ به مکتب ایرانی جواد طباطبایی نظرات جنجالی در خصوص تمدن ایران روا داشت (ن.ک: شفاف نیوز، ۶ مهر ۱۳۹۴). نظرات او به منبع تغذیه مناسبی برای ایرانستیزان (مانند سایت راه راستی) تبدیل شد. البته مشخص است که این نظریات سراسر تحریف و اشتباه بودند که در این نوشتار قصد داریم برخی از اشتباهات را نشان دهیم و معتقدیم این گونه سخن گفتن در شان جناب ملکیان نبود.

آیا تخت جمشید ساخته رومیان است؟
مصطفی ملکیان گفته است:
…تعدادی از بنا مانند تخت جمشید که همه مورخان گفتند رومیان برای ما ساختند…!!
کاش حداقل یک نفر از این مورخان را نام میبردند تا ما هم میفهمیدیم چه کسی گفته تخت جمشید و دیگر بناها را رومیان ساخته اند!! مورخ که هیچ، حتی کسانی که علاقه به تاریخ دارند هم دست به چنین ادعای مضحکی نمیزنند! زیرا میدانند شروع ساخت تخت جمشید به فرمان داریوش بزرگ و در حوالی سال ۵۱۸ پیش از میلاد بود (شهبازی، ۱۳۵۰:ص۶۷). در حالی که اگوستوس نخستین امپراتور روم در سال ۲۷ پیش از میلاد تاج گذاری کرد! بنابراین وقتی ستونهای آپادانا یکی پس از دیگری بالا میرفتند اصلاً امپراتور روم وجود نداشت! پیش از آن و به ویژه در دوران هخامنشیان، روم ناحیه کوچکی بود که اصلا در سطح جهانی مطرح نبود که رومیان بخواهند تخت جمشید را برای ما بسازند.
این اوج ناآگاهی تاریخی ملکیان را آشکار می کند. البته اسناد و مدارک فراوانی وجود دارند که اقوام ایرانی نقش غیر قابل انکاری در ساخت کاخهای پارسه داشتند (درباره سازندگان تخت جمشید نگاه کنید به: اقوام ایرانی بیشترین نقش را در ساخت پارسه داشتند).
در ایران باستان دانشمند وجود نداشته است؟!
موضوع دیگر که ملکیان درباره آن نظر میدهد دانشمندان ایران باستان است به طوری که ادعا میکند در ایران باستان دانشمندی وجود نداشته است! او ادعا میکند هیچ اثر دینی و فلسفی بلند از ایران باستان وجود ندارد! همچنین میگوید کسانی که میگویند اینها سوختهاند باید سند بیارند.
در مقالههای همین پایگاه خِرَدگان نام بسیاری از دانشمندان ایران باستان آورده شده و شواهد گوناگون که نشان دهنده نابودی آثار توسط بیگانگان است، پرداخته شده است (نگاه کنید به: دانشمندان ایران باستان)
جالب اینجاست که مصطفی ملکیان که اینقدر روی سند تاکید دارد خود هیچ سندی ارائه نمیدهد!
بگذریم از آنکه آثار دینی مانند اوستا و … از ایران باستان به جا مانده است.
مقایسه با تمدن یونان و غرض ورزی
ملکیان اصولا ایران باستان را با یونان باستان مقایسه میکند و ایران را در برابر یونان خوار و خفیف جلوه دهد. این در حالی است که حتی خود یونانیان باستان به تاثیر پذیری از ایرانیان اذعان کردهاند.
برای مثال گزنفون (فیلسوف و تاریخ نگار یونان باستان) تحت تاثیر فرهنگ ایرانی بود و شاهنشاهی کوروش بزرگ را نمونه یک شاهنشاهی درست و با تدبیر میدانست و به همین دلیل کتابی با نام کوروپدیا (در ایران مشهور به کوروش نامه) را نگاشته است.
از تاثیراتی که ایران باستان بر روی هنر و آیین یونانیها و رومیان گذاشته است هم نباید غافل شد. برای مثال بوستانها و پردیسهای هخامنشی تاثیر شگرفی در همه جهان گذاشتند تا جایی واژه فردوس که برای اشاره به بهشت کاربرد دارد ریشه در واژه ایرانی دارد (نگاه کنید به: تاثیر پردیسهای ایرانی بر یونان و روم).
حتی در جهان غرب تا مدتها به اشخاصی مانند هوشتانه و اثرگذاری او اشاره شده است.
برشمردن تک تک تاثیراتی که ایرانیان بر روی فرهنگ و تمدن یونان و روم گذاشت در این مجال نمیگنجد ولی اگر آتش سوزی مشهور الکساندر مقدونی و نابودی و انزوای نخبگان در دوران سلوکیان نبود قطعا آثار بیشتری به دست ما رسیده بود (درباره آتش سوزی الکساندر مقدونی نگاه کنید به: آتش سوزی پارسه توسط الکساندر).
گویی جناب ملکیان از تاریخ ایران کینه دارند که دلایل آن نامعلوم است.
سه افتخار ایران باستان در گفته ملکیان!
ملکیان ادعا میکند افتخارات ایران باستان سه چیزند که درباره آن سه چیز هم اشتباه می کند. او میگوید:
۱- تخت جمشید که ساخته رومیان است (در حالی که ما نادرست بودن این ادعا را ثابت کردیم)
۲- مانی نقاش که چیزی از نقاشیهایش باقی نمانده است (در حالی که مانی را به خاطر تاثیر گذاری آیین مانی میشناسند و نه نقاشی هایش!)
۳- جندی شاهپور که ساخته مسیحیان است (البته که ملکیان درباره این موضوع سند نمی آورد هرچند در کشور، ایرانیان مسیحی زیادی وجود داشتند. این نگاه دین گرایانه و اینکه هر کس مسیحی باشد لابد غیر ایرانی است واقعا ناامید کننده است).
ایران کجاست؟
بخش دیگر دیدگاه مصطفی ملکیان که با عنوان (ایران اصلا کجاست) گسترش یافته در آن تلاش دارد بگوید ایران حدود مرزی مشخصی ندارد و در هر دوره اندازه متفاوتی داشته است!
البته این دیدگاه میتواند مورد استفاده سیاسی کشورهای همسایه رقیب قرار گیرد. اما نکتهای که هست و آنکه یونان و روم هم در هر دوره مرزهای مختلفی از نظر سیاسی داشته اند! به ویژه یونان که در اصولا مجموعه ای از دولت شهرها بوده است! اما چرا ملکیان به آن انتقاد نمیکند بلکه حتی آنها را میستاید و تمدن ایران باستان را در برابر آن خوار و خفیف جلوه می دهد؟!
در واقع جهان ایرانی محدود به مرزهای سیاسی امروز و دیروز نیست! بلکه جهان ایرانی سرزمینهایی را شامل میشود که دارای زبان و فرهنگ ایرانی و پیشینه مشترک میشود. به طوری که پس از اسلام بخش هایی از جهان ایرانی که در ایران باستان کمتر تحت فرمان حکومتهای ایرانی مانند اشکانی و ساسانی قرار داشتند، تبدیل به مدافعان فرهنگ و تمدن ایرانی و حتی زبان پارسی شدند. ما همواره در جهان ایرانی با هویت فرهنگی روبرو بودیم و ایرانی بودن محدود به مرزهای سیاسی نبوده است.
حتی این موضوع با ندانم کاری حکومت هایی مانند قاجاریان و… از بین نرفت. هیچ چیز نمیتواند آن را از بین ببرد. چرا که هویت فرهنگی ایرانیان همواره با قدرت وجود داشته است.