با بررسی منابع اصلا انحصاری بودن سواد آموزی برداشت نمیشود و حتی روایاتی وجود دارد که همه گروههای اجتماعی میتوانستند سواد بیاموزند. از معتبرترین اسنادی که رواج نوشتن در دوران ساسانیان را آشکار میسازد، نامههایی است که اعضای خانواده برای هم نوشتند. در منابع گوناگون باستانی مانند اندرزهای آذرباد مهراسپندان، رساله خسرو ریدگی، اندرز پوریوتکیشان و … درباره آموختن سواد به کودکان سخن گفته شده است. همچنین در شاهنامه بارها به دبستانها و فرهنگیان اشاره شده است… با این حال ایرانستیزان با تحریف داستان انوشیروان و مرد کفشگر در شاهنامه ادعا میکنند که سواد آموزی در آن دوران انحصاری بوده است. ولی در آن داستان اصلا چنین چیزی نیامده است. ایرانستیزان یک داستان جدید را ساختند و برای مردم نقل میکنند!
بسیار گفته شده است که در دوران ساسانیان سواد آموزی، انحصاری بوده است و فقط اشراف و بزرگان حق سوادآموزی داشتند. در صورتی که با بررسی منابع اصلا چنین چیزی برداشت نمیشود و حتی روایاتی وجود دارد که همه گروههای اجتماعی میتوانستند سواد بیاموزند.
این در حالی است که از دوران ساسانیان آثار علمی و فرهنگی به جا مانده است که بر تمدن جهان تاثیر گذار بودند. هرچند این آثار با نقصهای فراوان به دست ما رسیده است که نشان دهنده نابودی آثار در یورش و سلطه خلفا است (ن.ک: کتابسوزی خلفا در ایران). در دوران ساسانیان دانشمندان مهمی در حوزههای پزشکی، اخترشناسی، فلسفه، مردمشناسی و… فعال بودند که آثار آنها در سدههای پس از ساسانیان مورد استفاده قرار میگرفته است (ن.ک: دانشمندان ایران باستان).
علاوه بر آنکه در منابع گوناگون از جمله شاهنامه از سوادآموزی همه گروه ها گفته شده است، آثاری مانند نامهها و اندرزها نشان میدهند که مخاطب نوشتهها فقط اشراف، بزرگان و پادشاهان نبودند. بلکه مخاطب این نوشتهها مردم عادی بودند.
در ادامه این موضوع را بیشتر بررسی میکنیم و اسناد و منابعی که نشان میدهند سواد آموزی انحصاری نبوده است را ارائه میدهیم.
نامههای مردمی که از دوران ساسانیان به جا مانده است
از معتبرترین اسنادی که رواج نوشتن در دوران ساسانیان را آشکار میسازد، نامههایی است که اعضای خانواده برای هم نوشتند و خوشبختانه امروز در دسترس ماست. این نامهها از مهم ترین منابعی هستند که نشان میدهند بر عکس آنچه ایرانستیزان میگویند، مردم سواد خواندن و نوشتن داشتند و انحصار وجود نداشته است.
برای نمونه یک پوست نوشته در منطقهای میان قم و کاشان به دست آمده است که در واقع نامه ای است که نویسنده خطاب به خواهرش نوشته است. بر اساس این نامه یک شیشه روغن برای خواهرش فرستاده است. متن این نامه به این شرح است:
مروارید، خواهر گرامی که ایزدان او را خوشبخت تر کنند
هر خوشبختی برای خواهرم باد
من به دست بختک، یک شیشه روغن برایت فرستادم
از تندرستی و آسایش خودت و فرّخزاد برای من نامه بنویس و از (تندرستی) من و کودکانم آسوده خاطر باش
روغن را زود بفرست!
این سند به شماره Berk. 245 در کتابخانه بنکرافت در برکلی کالیفرنیا در ایالات متحده نگهداری میشود.
این سند نشان میدهد حتی موارد مربوط به زندگی عادی را در نامهها مینوشتند.
سند دیگری در این باره وجود دارد که یک پاپیروس به خط و زبان پهلوی است. این سند در مصر کشف شده و احتمالا متعلق به زمانی است که مصر زیر فرمان ساسانیان بوده است. نامه از طرف یک بازرگان ایرانی مسیحی به برادرش که یزداد نام داشته نوشته شده است.
این پاپیروس به شماره 065541 در موزه بریتانیا نگهداری میشود.
در یک نامه دیگری که یکی از نمونههای نادر مکاتبات شخصی است، فرستنده نامه یک خانم است و آن را برای خواهرش فرستاده است. این نامه نشان میدهد که در زمان اشغال مصر توسط ایرانیان، تنها مردان ساکن مصر نبودند بلکه زنان یا خانوادهها در مصر زندگی می کردند و حتی گاهی یک زن در این کشور نقل مکان کرده و یا منتقل شده اند. بخشهایی از این نامه بدین شرح است:
این آثار نشان میدهند که سواد خواندن و نوشتن در گروههای مختلف اجتماعی بوده است که حتی به هم نامه میفرستادند.
منابعی درباره سواد آموزی در دوره ساسانیان
در جلد چهارم کتاب تاریخ جامع، نوشتههای قابل توجهی درباره سوادآموزی در ایران باستان آمده است. در این کتاب با استناد به نوشته های دکتر احمد تفضلی و با نظری به ساختار دربار و سازمان اداری ساسانیان، نتیجه میگیرند که تحصیلات نمیتوانسته فقط ویژه شاهزادگان و اشراف زادگان باشد، زیرا فقط دربار پادشاه نیازمند دبیران نبوده است. کشور به افرادی نیاز داشته که بتوانند سایر وظایف را مانند کارهای اداری و قضایی، تاریخ نگاری و ثبت وقایع، حسابداری و نسخه برداری از کتابها و … را انجام دهند. این طبقه مهم دبیران نامیده میشدند و یکی از طبقات مهم اجتماعی ساسانیان به شمار میآمدند. همین دبیران اگر در دربار راه مییافتند نقش بزرگی در امور سیاسی کشور و تصمیم گیریهای مهم داشتند و اغلب همراه با موبد موبدان مورد مشورت پادشاه در امور مهم قرار میگرفتند.
به طبع برای آموزش دبیران و کسانی که آنان را در وظایفشان یاری دهند نیاز به وجود افراد تحصیل کرده و درس خوانده بوده و بدین ترتیب، تحصیلات فقط در علوم دینی خلاصه نمیشده است (ن.ک: تاریخ جامع، جلد چهارم: صص ۳۰۹ - ۳۱۰).
براساس متون پهلوی، دبیران در مدارسی ویژه که دبیرستان نامیده میشد، توسط آموزگار آموزش میدیدند. در این مدارس شاهزادگان و فرزندان اشراف نیز شرکت میکردند.
همچنین در این کتاب با استناد به پژوهشگران نوشته شده است افزون بر دبیران، گروههای بزرگ دیگری از پیشهوران، تاجران، صنعتگران و دهقانان بودهاند که آنان نیز در زندگانی هر روزه نیاز به سواد داشتهاند. در ادبیات پهلوی از محلی به نام فرهنگستان نام برده میشود که همان مدرسه معمولی و به ظاهر محل آموزش مطالب عمومی بوده است. کسانی که در این مدارس تدریس می کردند فرهنگبد نام داشتند (ن.ک: تاریخ جامع، همان).
پس از این توضیحات که از کتاب تاریخ جامع آورده شد، به سراغ منابع اصلی میرویم که از دانش آموختن کودکان گفتهاند.
از منابع مهم اندرزنامههای باستانی هستند و یکی از مهم ترین اندرزها همانا اندرزهای آذرباد مهراسپندان (موبد بزرگ دوران ساسانیان) میباشد. در بخشی از این اندرزها، آذرباد مهراسپندان به پسرش ضمن نصایح بسیار سودمند، به تحصیل زنان و فرزندان اشاره شده است. او می گوید:
۱۲ - ۱۵: زن و فرزند خود را از تحصیل علم بازمدار تا غم و اندوه به تو نرسد و پشیمان نشوی.
۵۸ - اگر تو را فرزندی باشد به مدرسه بفرست و به تحصیل علم بگمار زیرا علم و دانش چشم روشن است (اخلاق ایران باستان، ص ۹۶ به بعد).
…
از منابع قابل توجه دیگر رساله خسرو ریدگی است که آشکار می سازد این سواد آموزی منحصر به امور دینی نبوده است بلکه خوش نویسی، سوارکاری، اخترشناسی، موسیقی و … هم شامل می شده است. این موضوع را میتوان از رساله خسرو ریدگی آشکارا برداشت کرد (ن.ک: عریان، ۱۳۷۱: صص ۷۲-۷۳).
با این حال تعلیمات دینی اهمیت داشته است. براساس متون پهلوی مانند پندنامه زردشت و اندرز پوریوتکیشان، تربیت کودکان در سن پانزده سالگی به پایان می رسید و در این سن نوجوان می بایست بر متون دینی آگاهی کامل داشته باشد. اگر محتويات رساله اندرز پوریوتکیشان را اساس قرار دهیم، به نظر میرسد که در زمان ساسانیان آموزههای دینی و اخلاقی و وقوف به تکالیف دین زردشتی اهمیت ویژهای داشته است. از جمله نوجوان باید در شبانه روز از وقت خود یک سوم را در هیربدستان (مدارس مذهبی) بگذراند (ن.ک: تاریخ جامع، جلد چهارم: صص ۲۹۹-۳۱۲).
گسترش سواد به این معنی بود که در اواخر دوره ساسانی، بسیاری از آثار سبک تر آموزشی دینی (و غیر دینی) هم نوشته شدند که مخاطبشان آشکارا مردم عادی هستند. از جمله می توان به اندرزنامه ها اشاره کرد. یکی از آثار مهم این چنینی که احتمالا در سدهی ششم میلادی نگاشته شده و به نظر میرسد از این نوع باستانی ادبیات پدید آمده باشد، دادستان مینوی خرد است. در این اثر جویندهای در پی اثبات حقیقت کیش زرتشتی است و خود از مینوی خرد تعلیم میگیرد (بویس، ۱۳۸۱: ص ۱۶۷).
از اواخر دوران ساسانیان، کتیبههای فراوانی به دست آمده که توسط مردم عادی نوشته میشدند. دکتر تورج دریایی درباره این کتیبه ها اینچنین نوشته است:
کتیبههای خصوصی کوچک متعددی وجود دارد که مهم ترین آنها دو کتیبه در مقصود آباد است که به مالکیت یک قطعه زمین و یک چاه مربوط میشود و به مرمت قلعههایی نیز اشاره می کند. کتیبههای دیگری در بیزانس و هندوستان و حتی منطقه دوری مانند کشور چین پیدا شدهاند که مربوط به اواخر دوره ساسانی هستند، یعنی هنگامی که تماس بسیار زیادی میان ایران و این مناطق وجود داشت یا به علت فتوحات اعراب مسلمان در ایران، ایرانیان به این مناطق مهاجرت کرده بودند. گروه دیگر کتیبهها مربوط به مقبره افراد (استودان) هستند. این کتیبهها نام و اطلاعاتی درباره خانواده فردی که استخوانهایش در آنجا دفن شده و تاریخ درگذشت او در اختیار خواننده قرار میدهند.
… آیا این پدیده به گسترش سواد میان مردم و گذار جامعه از سنت شفاهی به سنت کتبی و ادبی مربوط می شود؟ پاسخ به این پرسشها آسان نیست، اما آشکار است که از اواخر دوره ی ساسانی مردم عادی میتوانستهاند همانند درباریان و روحانیون زرتشتی کتیبههایی از خود به یادگار بگذارند (دریایی، ۱۳۸۳: ص ۱۹۳-۱۹۲).
تحریف داستان انوشیروان و مرد کفشگر توسط ایرانستیزان
اما با این حال ایرانستیزان با تحریف داستان انوشیروان و مرد کفشگر در شاهنامه ادعا میکنند که سواد آموزی در آن دوران انحصاری بوده است. ولی در آن داستان اصلا چنین چیزی نیامده است. ایرانستیزان یک داستان جدید را ساختند و برای مردم نقل میکنند!
در آن داستان، کفشگر که یک بازاری ثروتمند بود، میخواست با پرداخت پول، فرزندش دبیر شود. یعنی در واقع میخواست با رشوه برای فرزندش پست سیاسی بگیرد که انوشیروان قبول نکرد و پول او را تمام و کمال برگرداند. پس اصلا بحث سواد آموزی نبوده بلکه مبارزه با رشوه بوده است!!
در یک نوشتار دیگر به صورت مفصل به داستان انوشیروان و مرد کفشگر پرداخته ایم و پیشنهاد میکنیم که حتما آن نوشتار را مطالعه بفرمایید (ن.ک: داستان انوشیروان و مرد کفشگر).
روایات شاهنامه درباره سوادآموزی مردم
با بررسی بخشهای دیگر شاهنامه در مییابیم که اتفاقا ساسانیان در راه سوادآموزی مردم گام برداشتند. مجموعه فرمانهایی که اردشیر پاپکان صادر کرد، با عنوان «آیین اردشیر» بسیار مشهور است. در شاهنامه درباره این موضوع اینچنین آمده است:
بدان تا کسی را که بی خانه بود
نبودش نوا، بخت بیگانه بود
همان تا فراوان شود زیردست
خورش ساخت با جایگاه نشست
…
زمین برومند و جای نشست
پرستنده و مردم زیر دست
بیاراستی چون ببایست کار
نگشتی نهانش به شهر آشکار
همان کودکش را به فرهنگیان
سپردی چو بودی وُ را هنگ آن
به هر برزنیدر دبستان بدی
همان خانِ آتش پرستان بدی
(شاهنامه، خالقی مطلق، ۱۳۸۶: دفتر ۶، صص ۲۲۱-۲۲۲).
میبینید که به مهربانی به تهیدستان و فرستادن فرزندان به مدرسهها اشاره میشود به طوری که در هر برزنی دبستان بوده است. بنابراین دبستان و سوادآموزی نمیتوانسته محدود به اشراف باشد.
همچنین در داستانهای مربوط به بهرام گور چنین مواردی آمده است:
نخواهم خراج ز جهان هفت سال
اگر زیردستی بود، گر همال
...
که با زیردستان جز از رسم و داد
نرانند و از بد نگیرند یاد!
هر آنکس که درویش باشد به شهر
که از روز شادی نیابند بهر
کسی را که فامست و دستش تهیست
به هر جای بی ارج و بی فرهیست
هم از گنجماشان بتوزید فام
به دیوانهاشان نبیسید نام
…
بدین مهر ما شادمانی کنید
بر آن کهتران مهربانی کنید
همان بندگان را مدارید خوار
که هستند هم بندهی کردگار
کسی کش بود پایهی سنگیان
[کسی کش بود مایه و سنگ آن]
دهد کودکان را به فرهنگیان
به دانش روان را توانگر کنید
خرد را ز بن بر سر افسر کنید
(شاهنامه، خالقی مطلق، ۱۳۸۶: دفتر ۶، صص ۵۴۰-۵۴۱).
در اینجا به مهربانی و کمک به تهیدستان توصیه میشود. در ادامه تاکید میشود کسانی که توانایی دارند حتما به کودکان یاری برسانند تا به مدرسه بروند. یاری رساندن به تهیدستان چه از نظر مالی و چه از نظر فرهنگی مورد توجه بوده است.
این موارد کاملا خلاف ادعای انحصاری بودن سواد آموزی در دوران ساسانیان و در شاهنامه است و اتفاقا آنچه درباره دبستان و فرهنگیان در داستانهای دوران ساسانیان می بینیم بیشتر از دورههای دیگر است.
سخن پایانی
به نظر میرسد ادعای انحصاری بودن سواد آموزی را بیشتر افراطیهای به ظاهر مذهبی بیان میکنند تا بگویند سپاهیان خلفا که ایران را فتح کردند، لطف بزرگی به مردم کردند و آنها را از این انحصار بیرون آوردند!! این در حالی است که همین خلفا در دوران حمله و سلطه، ایرانیان بسیاری را کشتند، شهرهای بسیاری را ویران کردند و کتابهای بسیاری را نابود کردند (ن.ک: کشتار و جنایات سپاهیان خلفا در ایران، همچنین: کتابسوزی خلفا در ایران).
دیدیم که ادعای آنان در مورد انحصاری بودن سواد آموزی در آن دوران دروغی آشکار است!
این در حالی است که در تاریخ اسلام رفته رفته خود مسلمانان تاثیرات بسیاری از فرهنگ و تمدن ایران باستان پذیرفتند و فرهیختگان پس از اسلام حتی نویسندگان عرب و مسلمان به ستایش فرهنگ و دولتهای ایران باستان پرداختند.
حکومت خوشنام ساسانیان نماد حکمرانی خوب در نزد مردمان جوامع ایرانی و اسلامی شده بود و خاطرات خوب به جا مانده از آن روزگار و همچنین جنبشهایی مانند جنبش سیاه جامگان که ایرانیان در آن نقش پر رنگ داشتند، باعث شد مسلمانان تلاش کنند شبیه ساسانیان شوند. پیش از تاثیرپذیری از دستاوردهای تمدنهای دیگر که در راس آنها تمدن ایران باستان قرار داشت، نمیتوان گفت که خلافت اسلامی سطح علمی و تمدنی بالایی داشته است و باید پذیرفت که این تلاشها باعث پیشرفت تمدن در دوران اسلامی شد (ن.ک: تاثیر گذاری فرهنگ و تمدن ایران باستان بر مسلمانان).
* ویرایش: اشکان دهقان
کتابنامه:
- اخلاق ایران باستان. دین شاه ایرانی. انتشارات انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی. قابل دستیابی از: Internet Archive