از آنجایی که ایران کشوری تاریخی با پیشینه قابل توجه است، درفشها و پرچمهای گوناگونی را در طول تاریخ داشته است. با این حال درفش کاویانی مشهور ترین درفش ایران در طول تاریخ بوده و همواره در فرهنگ ایرانی جایگاه والایی داشته است. در این جستار تلاش کردهایم نگارههایی از درفشهای ایران در دورههای گوناگون آماده کنیم.
از آنجا که ایران سرزمینی با تاریخی چند هزار ساله و تمدنی درخشان است، در طول دورههای گوناگون، درفشها و پرچمهای متعددی داشته که هر یک بازتابی از باورها، ارزشها و ساختارهای سیاسی زمانه خود بودهاند.
در میان این درفشها، درفش کاویانی از جایگاهی بیهمتا برخوردار است؛ درفشی که نهتنها مشهورترین و ماندگارترین نماد ایران در ایران باستان بوده، بلکه در فرهنگ ایرانی همواره بهعنوان نشانهای از آزادی، آزادگی و مقاومت در برابر بیداد معنا یافته است.
امروزه نیز این درفش برای بسیاری از ایرانیان و دوستداران فرهنگ ایران، همچنان یادآور هویت ملی، شرافت و آرمانهای دیرینه این سرزمین است.
از دیگر درفشهای مشهور ایران میتوان به درفش شهباز در دوران کوروش بزرگ و پرچم شیر و خورشید از دوران صفویان به بعد اشاره کرد.
در این جستار کوشیدهایم مجموعهای از نگارهها و بازنماییهای تاریخی درفشهای ایران را در دورههای مختلف گردآوری کنیم و در کنار آن، توضیحاتی درباره پیشینه و مفهوم این درفشها ارائه دهیم.
درفش تاریخی و اساطیری ایران: درفش کاویانی
درفش کاویانی در دوران ساسانیان بسیار مشهور است، با این حال آثاری از درفش کاویانی از سالیان سال پیش از ساسانیان به دست آمده است و از نظر هنری به نظر میرسد شمایل ستاره میانه درفش کاویانی ریشه در تمدنهای شهر سوخته و شوش دارد.
درفش کاویانی در داستانهای ایرانی نمادی از پیروزی کاوه آهنگر و فریدون بر ضحاک تازی است و میتوان گفت این درفش نماد خیزش مردمی علیه ظلم و ستمگری است.
بعدها توسط فریدون پادشاه دادگر ایران، به این چرم، ستاره یا اختر افزوده شد و شمایل مشهور درفش کاویانی که خیلی از ما با آن آشنا هستیم به وجود آمد. این ستاره به اختر کاویان در ادبیات پارسی مشهور است.
شمایل مشهور درفش کاویانینشان به جا مانده از شهر سوختهنشانی شبیه به درفش کاویانی در مهر استوانهای، ۲۲۰۰ - ۲۴۰۰ قبل از میلاد، به دست آمده در شوش، مجموعه محسن فروغیدرفش کاویانی که در یکی از سکه های فرترکهها ترسیم شده است
در آثار باستانی پیش از تاریخ فلات ایران، اثری به دست آمده که به نظر میرسد یک درفش بوده است. این اثر در حاشیه غربی دشت لوت و در شرق کوههای کرمان یافت شده است (هزاره سوم پیش از میلاد).
درست نمیدانیم کاربرد این اثر چه بوده، ولی به نظر میرسد یک مراسم آیینی ترسیم شده است. اینکه آن را مانند درفش برافراشته داشتند، نشان میدهد چنین مراسمی در آن دوران و در آن منطقه دارای ارزش فراوان بوده است.
درفشهای دوره هخامنشیان
شواهدی وجود دارد که در دوران هخامنشیان چند درفش وجود داشته است و به طور کلی در دوران باستان وجود چند درفش رایج بوده است. احتمال میرود یکی از آنها با اختر کاویان تزئین میشده است که در ادامه به این موضوع میپردازیم.
درفش کوروش بزرگ
از دوره هخامنشیان یک پلاک عقاب نشان به دست آمده است و از سوی دیگر بر اساس منابع تاریخی، کوروش بزرگ در جنگها از نماد عقاب یا شاهین بهره میبرده است. اشاره به درفشی با عقاب زرین در کوروپدیای گزنفون (مشهور به کوروشنامه) هم به چشم میخورد (کوروپدیا، دفتر ۷، بخش ۱).
این روزها این درفش مشهور به درفش شهباز شده است و مانند فروهر از نشانهای محبوب در ایران است.
مطمئن نیستیم این نشان در پلاک هخامنشی که یادآور هنر مصری است، همان نشانی باشد که در درفش کوروش بزرگ جای داشته است. ولی به هر حال این اثر بسیار قابل توجه است و با منابع تاریخی همخوانی دارد.
دیگر آثار
پس از هخامنشیان در سکه حاکمان محلی پارس در دوران سلوکیان (فرترکهها) درفشی دیده میشود که شباهت آشکاری به داستانهای شاهنامه درباره درفش کاویانی دارد. درفشی مربعی شکل که ستارهای چهار پر در آن دیده میشود.
درفش کاویانی در سکه چهار درهمی هوبرز فرترکه
فرترکهها در دورهای علیه یونانیان قیام کردند و حتی سکهای از یکی از آنها باقی مانده که با لباسی پارسی هخامنشی مشغول تنبیه یک یونانی است (تصویر) که به نظر میرسد پس از پیروزی بر یونانیان ضرب شده است.
همچنین آثاری مانند کعبه زرتشت و فروهر هخامنشی (اهورامزدا) در سکههای فرترکهها دیده میشود.
این آثار هخامنشی در سکههای فرترکهها نشان میدهند آنها تحت تاثیر فرهنگ و تمدن هخامنشیان بودند و احتمال میرود این درفش هم از هخامنشیان گرفته باشند.
وقتی در آثار هخامنشیان جستجو کنیم، ردپای درفش مربعی را آشکارا مییابیم.
در سنگنگاره بارعام هخامنشیان در خزانه پارسه (تختجمشید)، یک کندهکاری مربعی دیده میشود که مانند بسیاری از نقشهای دیگر پارسه در گذشته رنگ داشته، اما امروز بدون هرگونه رنگ است.
این نقش بالای نیزه یکی از سربازان قرار گرفته و احتمال میرود که درفشی مربعی باشد که یادآور درفش سکههای فرترکههاست.
احتمال وجود درفش مربعی در سنگنگارههای پارسه
تصویری از درفش مربعی ایرانیان در یکی از آثار باستانی یونانی هم دیده میشود. در نگاره یکی از گلدانهای یونانی دوریس تصویر یک جنگجوی ایرانی را میبینیم که با وجود بر زمین افتادن درفش خود را استوار نگاه داشته است. احتمال میرود این درفش مانند درفش سکههای فرترکهها با ستاره آراسته شده باشد ولی یونانیان جزئیات آن را ترسیم نکردهاند.
نگاره جام دوریس که درفشی در دست جنگجوی ایرانی است
این در حالی است که در آثار هخامنشیان شمایلی شبیه به اختر کاویان دیده میشود. برای نمونه میتوان به قالی پازیریک و لباس سربازان هخامنشی در سنگ نگارهها اشاره کرد.
لازم به ذکر است قالی پازیریک آشکارا نمادها و هنر هخامنشی مانند آنچه در پارسه (تخت جمشید) وجود دارد را در خود جای داده است.
شمایلی مانند اختر کاویان در قالی پازیریک
شمایلی مانند اختر کاویان در لباس سرباز هخامنشی
این آثار نشان میدهند این نشان در دوران هخامنشیان رواج فراوانی داشته است به احتمال قوی درفش سکه فرترکهها هم که دارای این ستاره است، برگرفته از درفشهای هخامنشیان بوده است.
فروهر با رنگهای سبز و سپید و سرخ
می توان گفت مهمترین نشان در دوران هخامنشیان نشان فروهر (اهورامزدا) بوده است که در سنگنگارهها و آثار هخامنشیان بسیار پررنگ است. البته درباره این نشان فرضیههای گوناگونی مطرح شده ولی این روزها مشهور به فروهر است.
جالب آنکه آثاری از دوران هخامنشیان به جا مانده که فروهر با رنگهای سبز، سفید و قرمز در دوران هخامنشی آراسته شده است. امروز این اثر در موزه لوور نگه داری میشود و البته اثری شبیه به آن هم در موزه ملی تهران جا دارد.
این موضوع شاید به ما نشان دهد که سه رنگ سبز و سپید و سرخ از هزاران سال پیش در ایران جایگاه ارزنده داشته است. البته قطعا این موضوع به درفش ربطی نداشته است و نمیتوان ادعا کرد که پرچم ایران از دوران هخامنشیان دارای این رنگها بوده است. اما با توجه به جایگاه والای نشان فروهر در حکومت هخامنشیان، آراستن این نشان با این رنگها بسیار قابل توجه است.
درفشهای دوره اشکانیان
ثعالبی در بخش مربوط به اشکانیان نوشته است پادشاه اشکانی بر آنجا که درفش کاویان را پنهان کرده بودند دست یافت و از آن با احتیاط نگاهداری کرد (تاریخ ثعالبی، ۱۳۶۸: ص ۲۸۶).
این روایت نشان میدهد که درفش کاویانی در نگاه آنان اهمیت ویژهای داشته است. از نظر تاریخی نیز شناخته بودنِ درفشی مربعشکل در دوره اشکانی چندان دور از ذهن نیست.
تصویری خیالی از درفشدار اشکانی
مشهور است که درفش اشکانیان دارای خورشید بوده است. این در حالی است در میان درفش کاویانی هم اختری فروزان قرار داشته است. بارها در شاهنامه «درفش فروزنده کاویان» آمده است.
بارها پیش آمده که خورشید و ستاره در آثار باستانی شبیه به هم ترسیم میشدند هرچند اکثرا شعاع خورشید بزرگتر بوده است. پرسشی که میتوان مطرح کرد این است که آیا آن درفش خورشید نشان، یادبودی از درفش فروزنده کاویان بوده است؟
حداقل روایت ثعالبی نشان میدهد، درفش کاویانی مورد توجه اشکانیان بوده است ولی نیاز به پژوهشهای تاریخی و باستانشناسانه بیشتر وجود دارد.
همچنین گفته میشود دستههای هزار تایی ارتش اشکانی نیز دارای درفشی ابریشمی مزین به اژدها بودند.
به کارگیری موجودات اسطورهای از دیر باز در آثار هنری ایرانیان به چشم میخورد. در آثار هنری ساسانی، با جانوری اسطورهای مواجه میشویم که یادآور سیمرغ میباشد. این نشان در بسیاری از آثار درباری دیده میشود. شاید در درفشهای پیش از ساسانیان که با عنوان درفش اژدها از آن نام میبرند، چنین نشانهایی بوده است. احتمالا نشانی مرتبط با سیمرغ در درفشهای اشکانیان جای داشته است.
جانوری اسطورهای (احتمالا سیمرغ) در آثار ساسانیان.
درفش ایران در دوره ساسانیان
درفش کاویانی در دوران ساسانیان بسیار مشهور بوده است و در منابع تاریخی پساباستان (پس از اسلام) بسیار از آن یاد شده است.
چنین مینماید که رویکرد پرشور به درفش کاویانی که در داستانهای شاهنامه دیده میشود، تحت تاثیر رویکرد ایرانیان در زمان ساسانیان به این درفش باستانی باشد.
طبری نوشته است که درفش کاویانی هشت ذراع عرض و دوازده ذراع طول داشت (تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۶۰۰). اگر هر ذرغ را ۱۰۴ سانتی متر در نظر بگیریم میتوان درفشی با بیش از ۸ متر عرض و طولی نزدیک به ۱۲.۵ متر متصور شد.
در آثار باستانی مربوط به ساسانیان نشانهایی به جا مانده است که کاملا یادآور درفش کاویانی است.
در یک بشقاب زیبای به جا مانده از دوران ساسانیان شمایلی شبیه به اختر باستانی (همان نشان لباس سرباز هخامنشی و درفش فرترکهها) دیده میشود و دیگر شکی باقی نمیماند که این نشان تا دوران ساسانیان مورد استفاده قرار میگرفته و یادآور اختر کاویانی است.
اختر کاویانی در بشقاب ساسانی
همچنین اثری دیگر از دوران ساسانیان به دست آمده که یادآور درفش کاویانی است ولی ستاره آن کمی تفاوت دارد:
پس از اسلام تا سالها خلفا بر ایران حکمرانی میکردند. برای حکومت بنیامیه درفشهای سفید و سبز ذکر کردهاند (Shahbazi, FLAGS i. Of Persia, Iranica).
جنبش سیاه جامگان علیه حکومت بنی امیه شکل گرفت که بهزادان ونداد هرمزد (مشهور به ابومسلم خراسانی) نقش مهمی در این جنبش ایفا کرد. ابومسلم توانست بسیاری از ناراضیان ایرانی از جمله مردمان خراسان را به گرد خویش آورد و به یاران خود گفت که لباس سیاه بپوشند و به همین دلیل جنبش آنها به جنبش سیاه جامگان شهرت یافت.
نهایتا خلافت بنی عباس شکل گرفت و حتی ابومسلم توسط آنها کشته شد.
درفش سیاه در جنبش سیاه جامگان
پس از جنبش سیاه جامگان و قتل ابومسلم خراسانی توسط بنی عباس، جنبشهای ایرانی دیگری شکل گرفت که بی ارتباط با جنبش سیاه جامگان نبودند. یکی از موفق ترین آنها جنبش سرخ جامگان در آذربایجان به رهبری بابک خرمدین بود که ایستادگی بینظیری در برابر خلفا انجام دادند.
جنبش سرخ جامگان به رهبری بابک خرمدین
درفشها و پرچمها تا پیش از صفویان
با توجه به تداوم خلافت بنی عباس به نظر میرسد بیشتر درفشها با شعارهای مذهبی همراه بودند و رنگ سیاه برای درفشها، حتی برای حکومتهای مستقل و نیمه مستقل ایرانی هم رایج بوده است.
بهطور کلی، نمادهای اسلامی در این دوره بسیار پررنگ بودند و قابل انتظار است که شعارهایی مانند «الله» و «لا اله الا الله، محمد رسول الله» بر روی درفشها دیده شده باشد.
ولی نمیتوان با قاطعیت گفت که درفشهای حکومتهایی مانند سامانیان، صفاریان، آل بویه، آل زیار و… دقیقا به چه صورت بوده است.
تصویری خیالی از درفشهای سیاه خلافت بنی عباس
با این حال روایاتی وجود دارد که نشان میدهد توجه به درفش کاویانی همچنان زده بوده است و داستانهایی وجود دارد که میتوان برداشت کرد برخی به دنبال احیای این درفش باستانی بودند.
داستانهایی وجود دارد که یعقوب لیث صفاری به دنبال احیای درفش کاویانی بود.
وقتی یعقوب لیث میراثِ شاهنشاهان باستانی را مطالبه کرد و در پی زنده کردن شکوه ایشان بود، اظهار میداشت که به درفش کاویان امید دارد. شاید او قصد داشت درفشی همانند درفش باستانی بیافریند (Shahbazi, FLAGS i. Of Persia, Iranica).
با قدرت گرفتن اقوام ترک تبار نمادها و نشانهای جدیدی در درفشها پدید آمدند.
مطابق نسخه مصور تاریخ رشیدالدین، درفشهای غزنویان معمولا سرخ بودند و اغلب مربعهای چهارخانه بهعنوان نشان داشتند (همان).
بعدها نشانهایی مانند عقاب دو سر در دوران سلجوقیان دیده شده است و احتمال میرود نشان برخی فرمانروایان سلجوقی بوده است و شاید در درفشها هم جای داشته است.
یک نقشبرجسته عقاب دوسر مربوط به سده سیزدهم میلادی (دوران سلجوقی/ایوبی) (منبع)
در سکههای غیاثالدین کیخسرو، پادشاه سلجوقیان روم، نقش شیر و خورشید با خورشیدی چهرهدار دیده میشود. گفته میشود که این چهره، نمادی از معشوق شاه بوده است. به نظر میرسد همین تصویر خورشیدِ انسانی، در آن دوران بر شهرت جهانی این نماد اثر داشته، اما با این حال نشانی نبود که بر درفشها جای داشته باشد.
شواهد نشان میدهند نخستین قومی که نشان شیر و خورشید را در درفش سپاهیان جای دادند، مغولان بودند که احتمال میرود تحت تاثیر شهرت جهانی شیر و خورشید و تعابیر طالعبینی قرار داشتند.
در آثاری مانند تاریخ منظوم مغول (شهنامه چنگیزی) پرچم شیر و خورشید سربازان مغول ترسیم شده است. این جایگیری بر روی پرچم نکته مهمی است و باعث تاثیرگذاری بر روی پرچمهای دیگر میشده است و نکتهای قابل توجه و متفاوت از نشانها بر روی مُهرها و سکهها است.
در دوران تیموریان هم نشان شیر و خورشید بر روی درفش نظامیان وجود داشته است ولی فراگیری و گستردگی نشان شیر و خورشید در ایران مربوط به دوران صفویان به بعد است.
سکه مربوط به غیاث الدین کیخسرو از سلاجقه روم که به نظر می رسد در آن دوران بر شهرت جهانی این نماد اثر داشته، ولی بر روی درفشها جای نداشته است.پرچم شیر و خورشید در دست سربازان مغول هنگام حمله به نیشابور در تاریخ منظوم مغول (منبع)
پرچم ایران در دوران صفویان
نشان شیر و خورشید چند قرن بر روی پرچم ایران پس از اسلام جای داشته است
پندار اشتباهی وجود دارد که پرچم شیر و خورشید را مرتبط با درفشهای ایران باستان میدانند در صورتی که در هیچ کدام از درفشهای ایران باستان نشان شیر و خورشید وجود نداشته است و درفشها و پرچمهایی با نشان شیر و خورشید ریشه در تاریخ پس از اسلام دارد. شیر و خورشید بدون شمشیر در دوران صفویه وارد درفش ایران شد.
البته در تمدنهای باستانی از جمله ایران باستان نشانهای «شیر» و «خورشید» بسیار دیده شده است چراکه انسان باستانی زیباییهای طبیعت را میدیده است و از آنها الهام میگرفته است. شیر یا خورشید گاهی نماد یک خدا یا ایزد باستانی بوده است، گاهی نماد نگهبانان کاخها و گاهی نماد قدرت پادشاهان بوده است.
ولی در ایران باستان نشانی با هویت ثابت و ساختار یافته که شیر و خورشید در کنار هم باشند آنقدرها فراگیر نبوده است و بر روی درفشهای ایرانیان جای نداشته است.
دوران صفویان نقطه عطفی در تاریخ پرچم ایران بوده است. صفویان شیر و خورشید را در پرچم ایران جای دادند و در پرچمهای ایران تا دوران پهلوی پابرجا بود. البته شمشیر در دورههای بعدی در دوران قاجار به این نشان افزوده شد.
کتابی تحت عنوان فرستاده ایران به دربار لوئی چهاردهم توسط موریس هربرت (M. Herbert) در سال ۱۹۰۷ م تهیه و چاپ شده است. این کتاب شرح سفر سفیر شاه سلطان حسین صفوی (۱۱۰۵) - ۱۱۳۵ هـ.ق) و فرمانروای ایروان به فرانسه و دربار لوئی چهاردهم است. در این کتاب چند تصویر از سفیر حکومت صفوی در حال عبور از خیابانها و کوچههای پاریس موجود است. در این تصاویر پشت سر محمدرضا بیک علمدار باشی درفشی سه گوش با پیکره شیری ایستاده به چشم میخورد که خورشیدی بر بالای آن نقش شده است. این تصاویر که در زمان سفر محمدرضا بیک به تصویر درآمده اند کارکرد سیاسی و رسمی بودن درفش شیر و خورشید در دوره ی صفوی را تأیید می نماید (شاطری، ۱۳۹۵: ص ۱۶۶).
سفیر صفوی همراه با درفش شیر و خورشید نشان (شاطری، ۱۳۹۵: ص ۱۶۶).
در ابتدای صفویان درفش های ساده استفاده میشد. از جمله درفشهای سبزِ شاه اسماعیل با نقش ماه گزارش شده است. پس از شکست در چالدران، گفتهاند شاه اسماعیل تنها از درفشهای سیاه (نشانه سوگ) استفاده میکرد که بر آن «القصاص» (انتقام) به سفید نوشته شده بود (Shahbazi, FLAGS i. Of Persia, Iranica).
بدینترتیب روشن است که اگرچه صفویان از عَلَمها و درفشهای گوناگون بهره میگرفتند، شیر و خورشید تا عصر شاه عباس نشان شناختهشده ایران شده بود (همان).
شاید نتوان پی برد که در ابتدا صفویان شیر و خورشید را با چه رویکردی به کار میبردند! مواردی مانند طالع بینی یا محبوبیت این نشان قابل توجه است. ولی باید توجه داشت که حکومت صفوی یک حکومت متعصب شیعی بوده است. البته فراز و نشیبهایی در تعصب پادشاهان دیده میشود ولی در نمادها و شعارها همواره شیعه گرایی برجسته بوده است (ن.ک: شیر و خورشید، نشانی ملی یا مذهبی؟!).
بنابراین تعجبی ندارد که رویکرد آنها به این نشان هم یک رویکرد شیعی شده باشد. چنین مینماید تفسیری که از شیر در آن دوران ارائه شده بود شیرخدا (امام علی) بوده است و با همین تفسیر تا دوران قاجار نشان شیر و خورشید در دستگاه سلطنتی وجود داشت. ایل قاجار یکی از هفت ایل اصلی قزلباش بود که در دستگاه صفوی نقش مهمی داشتند.
برخی مانند شاپور شهبازی احتمال دادند که تعابیر باستانی هم در این نشان وجود داشته است به طوری که صفویان شیر را نماد امام علی، و خورشید را نماد «فرّ دین» - بدیلی برای فرّه باستانی - دانسته باشند (Shahbazi, FLAGS i. Of Persia, Iranica).
در هر حال دوران صفویه نقطه عطفی در فراگیری نشان شیر و خورشید در ایران بود. به طوری که بعدها نمادی رایج در پرچمهای ایران شد که جنبه مذهبی آن قابل توجه بوده است.
پرچمهای ایران پیش از دوران قاجار
پس از سقوط صفویان، ایران وارد دورهای آشفته شد و پرچمهای واحد و رسمی چندان ثباتی نداشتند. ولی با روی کار آمدن نادرشاه افشار بار دیگر نشان شیر و خورشید مورد توجه قرار گرفت.
نادرشاه دو درفش بزرگ شاهانه داشت: «یکی از آنها به نوارهای سرخ، آبی و سفید بود، و دیگری سرخ، آبی، سفید و زرد، بیهیچ نقش دیگر». او ظاهراً از رنگ سبز - رنگ خاص صفویان و شیعیان - پرهیز میکرد. بااینحال، نقش خاتم او شیری خرامان با خورشیدی پرتودار گرد واژههای «اللهالملک» نشان میدهد که این نماد همچنان نشان شناخته ایران بود (Shahbazi, FLAGS i. Of Persia, Iranica).
در زمان کریمخان زند، پرچمهای نظامی و حکومتی همچنان با محوریت شیر و خورشید استفاده میشد. پرچمها بیشتر رنگ سبز یا سفید داشتند و نشان حکومت زند بر آنها نقش میبست. با اینکه روایت مشخصی از استاندارد رسمی وجود ندارد، اما شیر و خورشید همچنان نماد محوری قدرت سیاسی باقی ماند.
درفشی خیالی بر اساس شیر و خورشیدی که در نقش نادشاه وجود داشتبازسازی درفش زندیه با توجه به شیر و خورشیدی که بعدها در دوران قاجار در پرچمها وجود داشت
پرچم سه رنگ ایران با نشان شیر و شمشیر و خورشید ریشه در دوران قاجار دارد. در این دوران در دست شیر، شمشیری قرار گرفت. از دیگر تغییرات بارزی که در دوران قاجار بوقوع پیوست تغییر شیر به شیرهای آفریقایی با یال انبوه بود.
از زمان محمد شاه، شرحی از مسیو دوبو مولف فرانسوی در دسترس است که مینویسد:
یکی از شیوههای پادشاه ایران است که درفشهای بسیار به کار میبرد و بر این درفشها دو نقش نگاشته میشود یکی نقش تیغ دو سر علی (ذوالفقار) و دیگری صورت شیر خوابیدهای که خورشید از پشت او در می آید… (کسروی، ۲۵۳۶: صص ۲۵ و ۲۶).
در دوران قاجار نشان شیر و خورشید در درفش ها قرار داشته است اما با طرح ها و رنگ های گوناگون
در دوران ناصرالدین شاه سه رنگ سبز، سفید، قرمز به صورت رسمی مورد استفاده قرار گرفتند. این ترسیم پرچم تا زمان انقلاب مشروطیت ادامه پیدا کرد ولی تا به امروز تعابیر از رنگهای سبز و سفید و قرمز گوناگون بوده است. در دوران پهلوی تقریبا پرچم ایران به همان شکل باقی ماند.
پرچم ایران در دوران ناصرالدین شاه، مشروطیت و پهلوی
تعابیر مذهبی از شیر و خورشید و اشاره به سلطنت شیعی در دوران قاجار بسیار پر رنگ بوده است. در سکههایی که از دوران قاجار به دست آمده نشان شیر و خورشید دیده میشود که زیر آن نوشته شده: اسد الله الغالب که نشان دهنده رویکرد مذهبی به سلطنت است.
سکه ای از دوران قاجار با نشان شیر و خورشید و نوشته «اسدالله الغالب»سکه طلای شیر و خورشید همراه با نوشته های «یامحمد» و «یا علی»، دوران قاجار
پرچم ایران در دوره پهلوی
در دوران پهلوی پرچم مشهور ایران همان پرچم سه رنگ شیر و خورشید بود. در برخی از پرچمها تاج شاهی بر بالای شیر و خورشید قرار گرفت.
مدتی از دوره محمدرضا پهلوی، چند پرچم مورد استفاده قرار میگرفت. «پرچم ملی» یا «پرچم شهروندی» که فقط دارای سه قسمت مساوی به رنگ سبز، سفید و سرخ بود. «پرچم دولتی» که تنها تفاوت آن با پرچم ملی در نقش شیر و خورشید آن بود و مخصوص ادارات و دستگاههای دولتی و روابط خارجی بود. همچنین پرچم های سلطنتی و نظامی هم استفاده میشدند که توضیح آن به درازا میکشد.
در هر حال پرچم رسمی ایران در دوران پهلوی همان پرچم سه رنگ شیر و خورشید بود که از دوران قاجار مرسوم شده بود و شیر و خورشید به عنوان نماد رسمی و ملی ایران به کار میرفت.
پرچم شیر و خورشید همراه با تاج
پرچم سه رنگ ایران در دورهای از حکومت پهلوی با نام پرچم شهروندی شناخته میشد
پرچم جمهوری اسلامی
در دورههای اولیه پس از انقلاب ۵۷ که هنوز نشان رسمی جمهوری اسلامی شکل نگرفته بود، پرچم سه رنگ ایران مورد استفاده قرار میگرفت که پیش از آن در دورههایی با نام پرچم ملی یا پرچم شهروندی (مدنی) شناخته میشد ولی بعدها نشان جمهوری اسلامی پدید آمد و در پرچم رسمی جای گرفت.
در اصل هجدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹ میلادی) در مورد پرچم به تفصیل سخن آمده است.
پرچم جمهوری اسلامی از سه رنگ سبز (نماد اسلام)، سفید (نماد صلح و دوستی) و سرخ (نماد خون شهیدان و رشادت) تشکیل میشود و نشان جمهوری اسلامی در وسط آن قرار دارد.
نشان جمهوری اسلامی، بیانگر «الله» و شعار «لا اله الا الله» و نمایشگر لاله که سمبل خون شهید است به رنگ قرمز در میان پرچم و روی رنگ سفید قرار گرفتهاست.
همچنین ۲۲ «اللهاکبر» به رنگ سفید و به نشانه پیروزی انقلاب در روز ۲۲ بهمن، در حاشیه پایین رنگ سبز و حاشیه بالای رنگ قرمز با خط بنایی (یعنی همان خطی که شعار الله اکبر را بر منارههای مساجد اسلامی نقش میکند) نوشته شدهاست.
برخی باور دارند که طراحان نشان جمهوری اسلامی از نظر هنری تحت تاثیر نشانهای گروههایی در شبهقاره هند بودند به طوری که این نشان شباهت آشکاری به نشان برخی گروههای آن مناطق دارد (ن.ک: تصویر).
در پاسخ به انتقادات درباره شباهت این نشان به گروههای شبه قاره هند حمید ندیمی، طراح آرم پرچم جمهوری اسلامی ایران اینچنین گفته بود:
هلالهای تعبیهشده در این آرم از نقش مبارکی ریشه میگیرد که حضرت رسول (ص) بارها با شمشیر مبارکشان به عنوان امضا بر روی شنها ترسیم کردهاند.
این طرح پنج بخش دارد که نشاندهنده پنج اصل دین است. اصل توحید را در حکم عمود دو ساقه اصلی در میان خود دارد.
علاوه بر کلمه الله که در ترکیب اصلی آن دیده میشود، لاالهالاالله نیز در آن مستتر است. جزء قائم میانی در ترکیب با شکل تشدید ( ّ) که در خط فارسی و عربی نشانه شدت است، شمشیر را تداعی میکند؛ این همان تعبیر کلمه «حدید» است.
تقارنهای این آرم هم نشانه تعادل و توازن است؛ این همان میزان است. بزرگترین و اصلیترین ویژگی این آرم همان بیان کلمه الله است که قالب و محتوا را در خود جای داده است.
پرچم برای کشورها تجسمی از هویت، تاریخ، آرمانها و خاطرههای جمعی آنان است. رنگهای پرچم میتواند نشانی از رنجها، پیروزیها و ارزشهایی باشد که یک ملت در طول قرنها ساخته و پاس داشته است.
پرچم، هنگام شادی نماد اتحاد و غرور است و در سختیها نشانهای از پایداری و امید. به همین دلیل است که طرح پرچم برای یک ملت از اهمیت ویژهای برخوردار است و بایسته است پرچمی که اکثریت جامعه آن را پذیرا هستند، مورد توجه قرار گیرد.
بنمایهها و یارینامهها:
- تاریخ ثعالبی.مشهور به غرر اخبار الفرس و سيرهم. ترجمه محمد فضائلی. ۱۳۶۸: نشر نقره.
- فردوسی، ابوالقاسم (1393): شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، چاپ پنجم، تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.
- شاطری، میترا (پاییز و زمستان ۱۳۹۵). «تأملی بر کارکردشناسی درفشهای دوره صفوی». پژوهشهای باستان شناسی ایران. صص ۱۶۳ - ۱۷۶.
- کسروی، احمد (۲۵۳۶). تاریخچه شیر و خورشید. چاپ رشدیه.