نشان پایگاه خِرَدگان
تاریخ و فرهنگ ایران زمین

پایگاه خِرَدگان: پژوهش‌های مستند درباره تاریخ و فرهنگ ایران زمین، مقابله با تحریف تاریخ و پاسخ به ایران‌ستیزان

پاسداری اشکانیان از درفش کاویانی در روایت ثعالبی
پاسداری اشکانیان از درفش کاویانی در روایت ثعالبی

ثعالبی در بخش مربوط به اشکانیان نوشته است پادشاهی با نام اقفور بر آنجا که درفش کاویان را پنهان کرده بودند دست یافت و از آن با احتیاط نگاهداری کرد. این روایت نشان می‌دهد که درفش کاویانی در نگاه آنان اهمیت ویژه‌ای داشته است. از نظر تاریخی نیز شناخته بودنِ درفشی مربع‌شکل در دوره اشکانی ــ که با روایت‌های شاهنامه درباره درفش کاویانی همخوانی داشته باشد ــ چندان دور از ذهن نیست.

آیا نشان جیرفت به شیر و خورشید مرتبط است؟!
آیا نشان جیرفت به شیر و خورشید مرتبط است؟!

هیچ شواهد قطعی وجود ندارد که نشان جیرفت، شیر و خورشید باشد. حاشیه تزئینی اینچنینی در بسیاری از آثار دیده می‌شود و برای ایجاد جلوه درخشندگی به کار می‌رفته‌اند. موضوعی که بعدها در آثار هخامنشی هم دیده می‌شود. نشان شیر و خورشید در سده‌های پس از اسلام فراگیر شد هرچند نشان‌هایی شبیه به شیر و خورشید از ایران باستان همانند بسیاری از تمدن‌های دیگر وجود دارند.

بشقاب‌های هخامنشی؛ «شیر و خورشید» یا «تزئینات درخشان»؟
بشقاب‌های هخامنشی؛ «شیر و خورشید» یا «تزئینات درخشان»؟

بررسی بشقاب‌های هخامنشی و مقایسه آنها با سنت‌های هنری پیشین نشان می‌دهد نقوش شعاع‌گونه در بشقاب‌ها به احتمال بسیار زیاد جنبه تزئینی داشته و برای ایجاد جلوه درخشندگی به کار می‌رفته‌اند، نه نماد خورشید. از آن‌جا که شیر در این بشقاب‌ها ثابت نیست و حیوانات دیگر هم ترسیم شدند، نمی‌توان آن‌ها را نماد میهنی یا دینیِ مشابه «شیر و خورشید» دانست؛ زیرا یک نماد واقعی باید حضور و ساختاری ثابت داشته باشد.

آیا پرچم شیر و خورشید باستانی است؟!
آیا پرچم شیر و خورشید باستانی است؟!

در هیچ کدام از درفش‌های ایران باستان نشان شیر و خورشید وجود نداشته است و درفش‌ها و پرچم‌هایی با نشان شیر و خورشید ریشه در تاریخ پس از اسلام دارد. شیر و خورشید بدون شمشیر در دوران صفویه و احتمالا با رویکرد شیعی وارد درفش ایران شد. گرچه نشان‌هایی از ایران باستان به دست آمده‌اند که شبیه به شیر و خورشید هستند، ولی هیچ کدام از آنها بر روی درفش میهنی جای نداشتند.

شیر و خورشید در آثار تمدن‌های باستانی و اقوام کهن
شیر و خورشید در آثار تمدن‌های باستانی و اقوام کهن

شیر و خورشید در آثار تمدن‌هایی مانند مصر و میان‌رودان (بین‌النهرین) دیده شده است و در سکه‌ها و درفش‌های اقوام ترک و مغول جای داشته است. انسان باستانی زیبایی‌های طبیعت را می‌دیده است و از آنها الهام می‌گرفته است بنابراین نمی‌توان نشان شیر یا خورشید را ویژه تمدن ایران دانست چرا که نقش خورشید و شیر ریشه در طبیعت دارند و برای همین در تمدن‌های گوناگون مورد توجه قرار گرفتند.

«شیر و خورشید» یا «آناهیتا ایستاده بر شیر»؟
«شیر و خورشید» یا «آناهیتا ایستاده بر شیر»؟

نام بردن از این نشان با عنوان شیر و خورشید دقیق نیست چرا که در واقع یک ایزد نورانی (آناهیتا) ایستاده بر شیر است. حتی با مقایسه این نشان با نشان‌های پیشین در میان‌رودان، می‌توان گفت نقش خورشید یا ستاره از بالای ایزد حذف شده و خود ایزد نورانی شده است. مُهر هخامنشی یکی از کهن‌ترین نمونه‌های نورانی بودن پیکر است که بعدها در سنت مسیحی و اسلام هم بارها دیده شده است.

آیا مسیحیان ایران در ترویج داستان اسکندر نقش داشتند؟
آیا مسیحیان ایران در ترویج داستان اسکندر نقش داشتند؟

در شاهنامه داستان اسکندر آمده است که یادآور نسخه سریانی رمانس اسکندر می‌باشد. ولی با داستان‌های ایرانی آمیخته شده است، به طوری که اسکندر پسر داراب پادشاه کیانی است!! می‌دانیم که مسیحیان در ایران دوران ساسانیان، جامعه‌ای پویا بودند. بعید نیست که برخی از مسیحیان ایرانی به نسخه سریانی رمانس اسکندر هم توجه نشان داده باشند. به مرور این داستان در فضای مسیحی-ایرانی با تغییراتی همراه بوده است.

مینوی خِرَد، بازتاب فلسفی-اخلاقی در زبان پهلوی
مینوی خِرَد، بازتاب فلسفی-اخلاقی در زبان پهلوی

مینوی خِرَد یکی از مهم‌ترین متون فلسفی-اخلاقی پهلوی است که به شکل گفت‌وگویی میان «دانا» و «مینوی خرد» (روح خرد) سامان یافته و جایگاهی ممتاز در اندیشه دینی و حکمرانی ایران ساسانی دارد. این اثر نه تنها تداوم‌دهنده‌ی سنت اندرزنامه‌های مزدایی است، بلکه به گونه‌ای خردگرایی دینی و فلسفه‌ی اخلاق مبتنی بر ثنویت اهورایی را عرضه می‌دارد. 

کوروش بزرگ در شاهنامه فردوسی
کوروش بزرگ در شاهنامه فردوسی

می‌توان گفت کیخسرو در شاهنامه بیشترین آمیختگی را با کوروش بزرگ دارد. بخش‌های زیادی از شاهنامه حاصل آمیختگی تاریخ و اساطیر است و داستان‌های شبیه به هخامنشیان در شاهنامه دیده می‌شوند (به ویژه در قالب داستان‌های کیانیان). تعجب آور است که برخی اسکندر پسر داراب را همان الکساندر مقدونی می‌دانند اما کوروش را کیخسرو نمی‌دانند! 

شباهت داستان کودکی کیخسرو به کوروش بزرگ
شباهت داستان کودکی کیخسرو به کوروش بزرگ

یکی از شباهت‌های آشکار داستان‌های کیخسرو در شاهنامه به روایت‌های کوروش بزرگ، داستان کودکی آنهاست. در هر دو روایت، پادشاه (افراسیاب و آستیاگ) به‌سبب خوابی یا پیش‌گویی، از تولد کودکی بیمناک می‌شود که قرار است تاج و تختش را تهدید کند. هر دو داستان بر محور پیشگویی، ترس پادشاه از جانشین آینده، پنهان‌کردن نوزاد و نجات معجزه‌آسای او شکل گرفته‌اند.

برگه پسین
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
خانه
خِرَدگان