پایگاه خِرَدگان: پژوهشهای مستند درباره تاریخ و فرهنگ ایران زمین، مقابله با تحریف تاریخ و پاسخ به ایرانستیزان

گفتگوی حسن شایگان با خبرگزاری مهر، هنوز توسط رسانههای جریان ایرانستیز به ویژه رسانههایی با گرایش چپ افراطی، تجزیهطلبان قومگرا و افراطیهای به ظاهر مذهبی بازنشر میشود! چندی از هم میهنان بارها از ما درخواست کردند که پاسخی آماده کنیم چراکه بازنشر گفتههای او فراوان شده است. از این روی تصمیم گرفتیم نوشتاری آماده کنیم.
در هیچ منبعی از نابودی تمدن بابل به دست کوروش بزرگ سخنی به میان نیامده است. شواهد و منابعی وجود دارند که حاکی از ادامه شکوه تمدنی در بابل میباشند. کوروش بزرگ حتی پس از فتح بابل بسیاری از مقامات اداری و حکومتی را در جایشان ابقا کرد. آبادانی و رسیدگی به پرستشگاهها در استوانه کوروش بزرگ بیان شده و با استقبال بابلیان هم همراه بوده است.
وجود آرامگاه کوروش بزرگ نشان میدهد برنامه ریزی خاصی برای ساخت آن صورت گرفته بود و کوروش بزرگ خود را چندان از مرگ دور نمیدید. از این روی روایتها درباره مرگ طبیعی کوروش بزرگ در دوران سالخوردگی، قابل تأمل میشود. یک داستان افسانهای از هرودوت درباره مرگ کوروش وجود دارد که آشکارا خلاف شواهد تاریخی است. اینکه امروز آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد وجود دارد دلیل روشنی بر رد نوشته هرودوت است.
مطالب مختلف درباره دانشمندان ایران باستان و در پاسخ به جریان ایرانستیز در پایگاه خِرَدگان منتشر شده است. نویسنده محترم وبلاگ مکتب رئالیسم خیلی ساده میتواند پاسخهای خود را در آن نوشتهها پیدا کند. برای آنکه موضوع روشن شود، تصمیم گرفتیم یک نوشتار در پاسخ به مطلب وبلاگ مکتب رئالیسم آماده کنیم و پیوند دیگر نوشتههای مرتبط پایگاه خردگان را در این مطلب قرار دهیم.
نظرات گوناگونی درباره دین کوروش بزرگ مطرح شده اما شواهد مهمی از زرتشتی بودن او در دسترس است. با این حال توجه به نمادهای سایر ادیان بخشی از جهانبینی مذهبی هخامنشیان بوده است و زرتشت نقش مهمی در شکل گیری این جهانبینی داشته است. میتوان این جهانبینی را در ارتباط با «کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت» دانست. از این رو هخامنشیان به دنبال تحمیل نمادهای بومی خود به دیگر ملل نبودند.
در سالهای پیش متنهایی به صورت سازماندهی شده در فضای مجازی گسترش مییافت و مشخص بود گروهی به صورت مداوم مشغول ایجاد متنهایی با درونمایه مشترک ولی با ادبیات و جملهبندی متفاوت بودند. برای مثال متنی با عنوان «ناگفتههای کوروش پرستها» در رسانههایی با گرایشهای خاص در فضای مجازی دست به دست میشد. متاسفانه هنوز هم در گوشه و کنار چنین گفتههایی را میشنویم.
چندی پیش مهرداد ملک زاده در یک نشست خانه اندیشمندان، درباره کوروش بزرگ سخن گفت و فایل تقطیع شده آن در فضای مجازی دست به دست میشود و با سوء استفاده ایرانستیزان همراه بود. این سخنان در فضایی که هجمه سازماندهی شده در داخل ایران به تاریخ و فرهنگ ایران وارد میشود و در ترکیه اردوغانی به شهرهای ایرانی چشم طمع دارند، باعث شده که انتقادات به ملک زاده مطرح شود.
فردوسی پاکزاد، مردی که فراتر از زمان خود میاندیشید و شاید برای همین رنجهای فراوانی کشید. اگر شاهنامه نبود چه بسی زبان پارسی فراموش میشد و اگر زبان پارسی فراموش میشد بسیاری از آموزههای اخلاقی هم فراموشی میشدند و خدا میداند امروز انسانیتی بود یا نه!!! سراسر شاهنامه ستایش دانش، خرد، نیکی، آزادگی و جوانمردی، داد و دَهِش، عشق به ایران و انسانیت است.
برخی چپگراهای افراطی و همچنین افراطیهای به ظاهر مذهبی، موضوع خلیج فارس را بی اهمیت دانستند! توجه ایرانیان نسبت به این موضوع را غیر منطقی و ناشی از تعصب و عقبافتادگی دانستند!! این گفتهها یا از روی نادانی مطرح میشود یا واقعا علاقه دارند به کشور ما بیشتر لطمه وارد شود! علاوه بر جنبه هویتی، به لحاظ سیاسی هم نام خلیج فارس برای کشور ایران اهمیت دارد.
در روزگار باستان و پساباستان پادشاهی «پارس» یا «فارس» معادل شاهنشاهی هخامنشیان، شاهنشاهی ساسانیان، شاهنشاهی کیانیان و... بوده است. البته این موضوع ریشه در گفتههای رومیان و عربها (پیش از آن یونانیان) داشت و ساسانیان به کشور خود «ایران» میگفتند. برخی تلاش میکنند هرآنچه مردمان امروز را با آن پهنه کهن فرهنگی پیوند میزند از میان بردارند و شاید به دنبال زدودن یک نام و نشان فرهنگی و باستانی هستند!