موضوع تولد فریدون در شاهنامه با خواب آغاز میشود به طوری که ضحاک خواب میبیند که سه نفر قصد تاج و تخت او را کرده اند که یکی از ایشان صاحب فره ایزدی است و با گرز گاو سر به حمله میکند ضحاک خواب را با دانایان و اهل خرد در میان میگذارد و آنها پیش بینی تولد شخصی را میکنند که بوسیله گاو برمایه شیر داده می شود و در سن بالندگی به خونخواهی پدر و کسانی که ضحاک کشته است بر میآید. از طرف دیگر مادر فریدون بعد از تولد، کودک را پیش پرستنده گاو که گاو برمایه را داشت می برد و به وی میسپارد و سه سال بعد به دلیل با خبر شدن ضحاک از محل کودک مادر او را به کوهستان پیش مرد دینی می برد و گاو برمایه بدست ضحاک کشته میشود و فریدون تا سن ١٦ سالگی در کوهستان نشو و نما میکند و بعد پیش مادر آمده و داستان زندگی خود را از مادر میشنود وتصمیم به قیام می گیرد. در این داستان چند مورد بسیار قابل تامل است:
– خواب دیدن ضحاک بیانگر آن است که وقتی ظلم و ستم و انسان کشی توسط یک اندیشه ویرانگر به حد اعلا میرسد تاثیر این اندیشه به چشمه جوشان این تفکر با باز تولید ضد آن ظاهر شده و با انگیزش ناخودآگاه شخص بر وی غلبه کرده و به صورت خواب و رویا در او نمود مییابد و شخص را در جهت نابودی خودش سوق میدهد چون که اصل بقای نوع انسانی و انسانیت از اصول مسلم و فنا ناپذیر حیات و خلقت است و هر نیروی که در جهت تخریب بحرانی آن بر آید از خود آن نیرو ضد آن باز تولید میشود و در جهت جدال با تخریب و ویرانگری بر میآید.
– همانی داستان موسی و فرعون هم نشان تایید مطلب فوقالذکر است…
– گاو برمایه: گاو نشان باز تولید و تجدید حیات و یکی از صور فلکی است و نوید احیای بهار است. در آیین میترایی گاو مظهر پیروزی به طبیعت حیوانی است. در اسطورههای باستانی ایران ما به اولین انسان و اولین گاو بر میخوریم و اهریمن دشمن گاو است و آن را میکشد و بعد از کشته شدن گاو ٥٥ نوع غله و ١٢ نوع گیاه دارویی بوجود میآید که این موارد خود قابل باز گشایی و تحلیل عمیق است با توجه به موارد فوق از اینکه فریدون توسط گاو برمایه تغذیه میشود اشاره به این دارد که انسان در صورتی میتواند به تیرگی درون و جهل جامعه پیروز و فیروز شود که با فطرت و صداقت اصیل و ذاتی خود که با طبیعت پیود دیرین دارد پیوستگی بی واسطه بر قرار کند و تحت تربیت طبیعت بکر قرار گیرد و در این داستان گاو بر مایه نهاد و سرشت پاک انسان و طبیعت است.
– مرحله دوم بالندگی فریدون در خدمت فرزانهای در بلندای اندیشه تعالی یافته بر اساس خرد گرایی و آزاد اندیشی شکل میگیرد که با نماد کوه و قله رفیع آن بیان شده است
– ماردوش ضحاک مار در داستانهای اساطیری از نمادهای اهریمنی است و در ایجاد غفلت و گمراهی نقش دارد مثل آن در داستان آدم و حوا و نقش مار در آن غذای مار در این داستان مغزجوانان بیان شده است این موارد اشاره دارد به اینکه جهل و سیاهی برای بقای خود همیشه با به انحراف کشیدن خرد انسانی به خرافات و مشغول کردن تفکر به افکار واهی انسان را از انسانیت دور کرده و به سمت توحشی ویرانگر میکشاند و آسایش و آرامش را از جامعه میگیرد.
بنمایه:
* کاظملو، فرهاد (مهر و آبان ١۳۹۴). «نگاه تحلیلی به داستان فریدون در اسطورههای ایرانی». سرزمین آزادگان. ش ۶، ص ۳۱.
شرایط استفاده از نوشتار: