قاجار
این روزها پرچمهایی با نماد شیر و شمشیر و خورشید برپا می شود و ادعا میشود که پرچم باستانی ایرانیان است!!! در صورتی که هیچ نشانی از دوران باستان وجود ندارد که شمشیر در دست شیر باشد و اگر چند نشان محدود از ایران باستان به دست آمده که شبیه به شیر و خورشید هستند (مانند نشان ایزد سوار بر شیر و شیر و ستاره) بدون شمشیر ترسیم شده اند. لازم به ذکر است که این نشانها اصلا جنبه ملی نداشتند بلکه جنبههای نجومی و مذهبی داشتند.
نشان شیر و خورشید در تاریخ ایران بیشتر از آنکه جنبه ملی داشته باشد، جنبههای مذهبی، نجومی و طالع بینی داشته است. این نشان از دوران صفویه در ایران شهرت زیادی پیدا کرد. نشان شیر و شمشیر و خورشید که جنبه اسلامی و شیعی داشت در دوران قاجار فراگیر شد و روی پرچم رسمی ایران جای گرفت که نماد سلطنت شیعی ایران بود.
پس از آنکه قوای قزاق تعدادی از ژاندارمها را خلع سلاح کردند درگیری میان کلنل محمدتقی خان پسیان و رضا خان به وجود آمد. در هنگامه جنگ اول جهانی و در دوره زمامداری احمد شاه قاجار نیرو های ایران به دو گروه ژاندارمری و قزاق تقسیم میشدند. پس از مهاجرت از تهران و تأسیس کمیته «دفاع ملی» در قم، افسران ژاندارم در شهرهای مختلف در جنوب و غرب ایران به اقدامی مشابه آنچه در شیراز صورت گرفت دست زدند. ژاندارم ها آشکارا سر به شورش برداشتند و شهرهای همدان، کرمانشاه سلطان آباد، اصفهان، یزد و کرمان را به تصرف در آوردند و اتباع متفقین را وادار به ترک این مناطق کردند.
در آن هنگامه کلنل در راس نیروهای ژاندارمری قرار داشت و فرماندهی گروهی از سربازان قزاق همدان بر عهده سردار سپه بود. محمدتقی خان از نظر شرافتمندی نمیخواست با قهر و غلبه حریف را سرکوب نماید. لیکن چون دو مرتبه به آنها پیشنهاد شده بود و از تسلیم اسلحه خودداری نمودند، ناچار نقشه تعرض و تهاجم خود را طرح کرده و با حال تأسف وظایف واحدهای مهاجم را تعیین کرد. محمد تقی با ۶۵ نفر ژاندارم سردار سپه را در مصلی محاصره کرده و نیرو های قزاق متحمل شکست شده بودند.
قرارداد ۱۹۱۹ معاهده ایست میان دو کشور ایران و انگلستان که در عصر احمد شاه قاجار به امضا رسید. بر طبق این معاهده ایران در قبال دریافت مبلغی وام از دولت انگلستان خود را تحت الحمایه انگلستان قرار میدهد. این پیمان نامه در عمل به دنبال کنترل دستگاه نظامی کشور و در پی آن ایجاد یک مستعمره جدید برای بریتانیا در منطقه خاورمیانه بود.
معاهده 1919 با مخالفت شدید مجلس شورای ملی مواجه گشت. نخست وزیر وقت «وثوق الدوله» که عامل ایرانی امضا کننده توافق بود با افشای رشوه گیری اش و در پی اعتراضات گسترده مردم مجبور به استعفا و فرار از ایران شد، نهایتا توافق در اجرا ناکام ماند.
انقلاب مشروطه ایران به عنوان یک نهضت شهری گسترده در سال 1284 شروع شد و سه تن از روحانیون های بلند پایه تهران ، سید عبدالله بهبهانی، سید محمد طباطبایی، و شیخ فضل الله نوری با آن همراه شدند. اما سرانجام بین آنها جدائی افتاد. نخست شیخ فضل الله نوری در 1287 پس از ترک هم قطاران خود به سلطنت طلبان پیوست. این به منزله کشیدن ماشه تپانچه جنگ داخلی 1287-1288 بود. شیخ نوری در حالی از شاه طرفداری میکرد که هم قطاران سابق خود را متهم به تقلید از بیگانگان و برانداختن قوانین مقدس اسلام میکرد. او آنها را بابی های مخفی (گروهی پیش از بهایی ها) و فراماسونر مینامید و میگفت که مفاهیم و اندیشه های کفر آمیز مانند آزادی، برابری، هرج و مرج، پوچ گرایی ، سوسیالیسم و طبیعت گرایی را اشاعه میدهند.
شیخ نوری رهبران نهضت مشروطه را به دلیل اینکه مرتد و «فساد کار بر روی زمین» میدانست ، تکفیر کرد هردوی این اتهامات در قرآن کریم از گناهان کبیره به شمار میروند. پس از جنگ داخلی خود شیخ فضل الله نوری را به خاطر اینکه «بذر فساد بر روی زمین می افشاند» به دار آویختند.
فتح تهران. پادشاهی پیر و مریض در آخرین روز های سلطنت خود زیر بار فشار مردمی مجبور به واگذاری حق حاکمیت بر سرنوشت مردم به خودشان میشود. اتفاقی بی سابقه در طول تاریخ کشور رخ داده است، برای نخستین بار «قبله عالم» نه حرف نخست را در مملکت خواهد زد و نه حرف آخر ، او در ذیل و بخشی از ساختاری خواهد شد که در آن ملاک «قانون اساسی» است نه فرمایشات ملوکانه شخص شاه.
این اتفاق مشروطه بود ، و اگرچه در ایران بدیع و تازه بود اما پادشاهی های اروپایی از زمان انقلاب فرانسه یکی پس از دیگری مجور به پذیرش «قدرت ملت» بودند و اینبار به لطف تلاش های مشروطه خواهان نوبت ملت ایران بود که سرنوشت خود و کشور خویش را به دست بگیرند و نه «رعایای شاه» بلکه «شهروندان ایران» باشند.
تجدد خواهی مشروطه طلبان و ماهیت سکولار (جدایی دین از سیاست) آنها، دو گروه را بر ضد این جنبش برانگیخت، نخست محمد علی شاه قاجار که هنوز سودای «قدرت مطلقه» را در سر داشت و حرف میبایست حرف او میبود ! دوم بخشی از روحانیون مذهبی که سکولار بودن برخی مشروطه خواهان را تهدید می انگاشتند و در مخالفت بیان میداشتند سلطنت بایستی «مشروعه» باشد نه مشروطه. این گروه به نوعی در اتفاقات آینده مکمل و یاری کننده حکومت قاجار در سرکوب مشروطیت شدند. اما گروهی دیگر از جمله دو مجتهد نامدار «آیت الله بهبهانی» و «آیت الله طباطبایی» به پشتیبانی از مشروطه خواهان پرداختند.
حدود یک سال و نیم از امضای قانون مشروطه توسط مظفر الدین شاه و تشکیل «مجلس شورای ملی» نمیگذشت که محمد علی شاه در سال 1287 فرمان به لغو مشروطیت داد ، در پی آن مجلس به توپ بسته شد و به گزارش سفارت انگلیس بیش از 200 نفر به خاک و خون کشیده شدند، نتیجه سقوط مشروطه در تهران بود . اما آنها نمیدانستند که جنبش مشروطه پشتیبانی مردمی داشته و به سادگی سقوط نخواهد کرد . مشروطه خواهان در برابر نیرو های حکومتی در تبریز و دیگر مراکز مهم مقاومت کردند که نتیجه آن جنگ داخلی بود ، جنگ اما به نفع محمد علی شاه پیش نرفت و سرانجام نیرو های مشروطه تهران را محاصره و به داخل آن راه یافتند. مقاله پیش رو روایت گر حوادثی که منجر به فتح تهران میشوند است.
«این مجلس برخلاف مشروطیت است. هر کس منبعد از فرمایشات ما تجاوز کند مورد تنبیه و سیاست سخت خواهد بود » این جمله کوتاه، فرمان محمد علی شاه جهت کودتا علیه مجلس شورای ملی و به توپ بستن مجلس بود
به توپ بستن مجلس شورای ملی : تاریخ 20 ساله مشروطه ایران را به راستی باید آغاز فصلی جدید در تاریخ ایران دانست، فصلی که با تغییرات و تحولات ناگهانی همراه بود
محمدعلی میرزا که بواسطه بیماری شاه از تبریز به تهران آمده بود به جای پدر بر تخت سلطنت نشست و در تاریخ ۴ ذیحجه تاج گذاری کرد، در حالی که هیچیک از نمایندگان مجلس را برای شرکت در مراسم تاجگذاری دعوت نکرده بودند.
در این که سرزمین ترکی زبانان قفقاز هیچگاه نام آذربایجان نداشته است، جای اندک شبهه و تردیدی نیست و بیشتر با نام آران شناخته میشده است. در گذشته مؤلفان و مورخان از بیان این حقیقت ابا نداشتند. ولی بعدها به علل سیاسی این نکته از جهانیان پنهان نگاه داشته شد، چندان که کمتر کسی از نسل جوان و نیز نسل گذشته بر این امر آگاهی دارد.
تاریخچه تلاش ها برای ملی کردن شیلات، سه گام تا ملی شدن صنعت شیلات ایران
تصویب اصول متمم قانون اساسی و حقوق تشریفاتی پادشاه مشروطه
شادروان مصدق به هیچ عنوان فراماسون نبوده است... مصدق بعد از عضویت محمد علی شاه در مجمع آدمیت از این مجمع استعفا داد و سپس به مجمع انسانیت پیوست.
عدهای اظهار میدارند که بزرگ شناخته شدن کوروش هخامنشی در زمان پهلوی به وجود آمده است و تا قبل از آن اصلا کوروش را بزرگ نمیداشتند!! در این راستا میتوان به نوشتههای حسینقلی میرزا سالور عمادالسلطنه، از دیوانسالاران دوره قاجار اشاره کرد. در نوشته های او احترام ویژه به کوروش بزرگ دیده میشود و همواره از این پادشاه بزرگ به نیکی یاد میشود...