تاجگذاری محمدعلی شاه قاجار | نویسنده: سامان بختیار | واپسین به روزرسانی: ۲۵ خرداد ۱۳۹۸ |
تاجگذاری محمدعلی شاه قاجار
مظفرالدین شاه پس از امضای قانون اساسی در ۱۳ ذیقعده (شب چهارشنبه شش ساعت از شب گذشته در گذشت و محمدعلی میرزا که روز اول ذیقعده بواسطه بیماری شاه از تبریز به تهران آمده بود به جای پدر بر تخت سلطنت نشست و در تاریخ ۴ ذیحجه تاج گذاری کرد ، در حالی که هیچیک از نمایندگان مجلس را برای شرکت در مراسم تاجگذاری دعوت نکرده بودند.
گزارشی از ناظم الاسلام کرمانی در کتاب بیداری ایرانیان از حضور محمد علی شاه در کنار وکلای مجلس قبل از تاجگذاری چنین آماده است:
روز یکشنبه ۲۸ ذی القعده ۱۳۲۴ – امروز هنگام عصر و کلای مجلس مبعوثان از طرف ملت و انجمن شورای کبیر ملی در بارگاه اعلى شرفیاب شده تعزیت و سوگواری خود را تقدیم پیشگاه همایون داشتند . اعلیحضرت هم از وکلاء به خوبی تلقی و پذیرائی فرمود .
و در این دو سه روزه سر در عمارت بهارستان را که مقام انعقاد مجلس شورای ملی است با تور سیاه ، سیاه پوش نمودند . امروز هم شاگردان مدرسه نظامی و دارالفنون و سایر مدارس ملیه با خطابه های تعزیت آمیز به زیارت نعش پادشاه مغفور به تکیه دولت آمدند.
طایفه ارامنه با رؤسای روحانی خود به تکیه دولت آمده اظهار سو کواری نموده امروز سفرای دول در تالار قصر ابیض به پیشگاه همایونی مشرف و تقدیم عرایض تعزیت نموده و خاطر همایون را در این سوک بزرگی تسلیت عرضه داشتند .
اعلیحضرت شاهنشاه محمدعلی شاه قاجار در امروز نطقی فرموده که صورتش از این قرار است .
نطق همایونی شاهنشاه محمدعلی شاه
اکنون که قلب ولسان و خامه و دست ما با مجلس ملی مساعد و همراه است منتظریم که در کلیه امور تکالیف بزرگی را که بر عهده گرفته اند از عهده برآیند و خاطر ما را از تسویه امور فارغ کنند و از این تاریخ به بعد وکلای مجلس ملی قدر وقت را بشناسند و با این سبق مجال در ادای تکالیف واجبه خود مسامحه و دفع الوقت ننمایند و با خیالات و نیات ما در اصلاح امور و رفع نواقص همراهی کنند و پیشرفت مقاصد و اراده ترقی خواهانه ما را که دائر به سعادت ملت و ترقی و آبادی مملکت است معاونت نمایند [1].
کسی که در نامه خود به شادروان بهبهانی،سوگند ها خورده و خودرا خواهان مشروطه بازنموده بود،به یکبار بازگشته و این بی پروایی را می نمود [2].
فریدون آدمیت در کتاب «ایدولوژی نهضت مشروطیت» درباره خلقیات محمدعلی شاه چنین مینویسد:
محمدعلی میرزا که از تربیت مشروطه خواهی بی بهره و گرایش او قدرت پرستی فردی بود، چون به تاجداری رسید (۴ ذیحجه ۱۳۲۴) از شیوه استبدادی دوران ولیعهدی اش که بدان خو گرفته بود، به آسانی دست بردار نبود و روی دل به مشروطگی نیاورد. در عین حال، نه صاحب عقل رزین بود و نه حتی کفایت حکومت فردی مقتدری را داشت؛ شخصیتی مردد و متزلزل و نااستوار داشت. این خود عامل بسیار مهمی بود که ویرا پذیرنده فشار حوادث و نوسان های سیاسی می ساخت. تضاد رفتارشاه را که از یک سو حکایت از قدرت طلبی اش می کرد – و گاه به راه تسلیم و مشروطه خواهی گام برمیداشت – باید در تضاد شخصیت او و تحت تأثیر عوامل موثر دیگر (که توجه میدهیم) مورد تحلیل قرار داد. لاجرم، کشمکش میان مجلس و سلطنت بر سرمشروطگی امتداد یافت – کشمکشی پرحادثه در فراز و نشیب سیاست دوران حکومت ملی [3].
این امر موجب بر آشفتگی و رنجش شدید و کلاگردید. ولی محمدعلی میرزا که از روز آغاز دلبستگی به مشروطیت نداشت، اما نظر خود را پنهان می کرد، کم کم آغاز مخالفت با مشروطه نمود و حکام او در ولایات در کمال خودسری به حکومت استبدادی ادامه می دادند و آزادی خواهان را شکنجه می کردند [4].
مراسم تاج گذاری
در روز چهارم ذیحجه مجلس تاجگذاری بر پاگشت و از وزرا و اعیان و شاهزادگان و سفرا و کنسولهای خارجه دعوت نمودند، ولی نمایندگان ملت را دعوت نکردند، این تحقیری که به مجلس شده بود از طرف نمایندگان نادیده گرفته نشد، چنانچه میرزا طاهر در مجلس گفت، سلطان ملت است و باید از طرف ملت تاج برسرش بگذارند و میرزا محمود کتابفروش گفت، حالا که اول مجلس است اگر میتواند مطالبه حق خودش را بکند والا منبعد نمی تواند کاری از پیش برد [5].
بر حسب دعوت از طرف صدراعظم و وزیر جنگی رؤسای روحانی و سفراء دول و شاهزادگان و سران و سرداران و وزراء و امراء با لباس تمام رسمی در عمارت شامی حاضر شده و تخت پله داری گذارده ؛ شاهنشاه ایرانیان پا به پله تخت گذارده صدر اعظم تاج شاهی را به دست گرفته بر سر شاهگذارد. روی تاج به طرف صدر اعظم بود به همان طور بر سر شاه گذارد و اعلیحضرت ملتفت شده تاج را به دست خود گردانید و فرمود :
جناب صدر اعظم تاج خیلی سنگین است سنگینی او مرا صدمه می زند ، صدراعظم عرض کرد قربان باید متحمل این بار سنگین شوید و طاقت آورید . فورا بنای موزیک گذارده شلیک توپ به عدد سن شاه که سی و هشت سال باشد کردند . بر حسب میمنت عدد صد و ده بقیه را شلیک کردند تا عدد صد و ده تکمیل شده علماء و سفرا و وزراء تمام ایستاده تبریک عرض کردند. به واسطه اینکه تاج را وارونه گذاردند انقلابی در آتیه پدید خواهد آمد. لکن خود اعلیحضرت اصلاح خواهد کرد و به دست شخص شاه انقلابات اصلاح خواهد شد. دیگر آنکه امر سلطنت ایران خیلی سنگین خواهد شد که اعلیحضرت از تحمل آن به زحمت خواهد افتاد . مجملا عموم اهالی ایران و خصوص اهالی تهران خورسند و خرم گردیده .
مذاکرات مجلس در چند امر بود :
اولا شکایت و گله از اینکه چرا در مسئله تاجگذاری وکلاء ومبعوثان ملت را اطلاع نداده و از آنها دعوت نکردند. ثانیا تر تیب نطق وکلاء آیا باید به محل معین با بستند و نطق کنند یا از هر جا که میل دارند. ثالثا مذاکره از صیادان رشت و انزلی و مطالب متفرقه [6].
از راست آصفالسلطنه، علاءالملک، مجدالدوله، موثقالدوله، مشیرالسلطنه، شاهزاده ظلالسلطنه (پسر کامران میرزا)، شاهزاده حسینقلیمیرزا نصرتالسلطنه (برادر محمدعلی شاه)، محمدعلی شاه قاجار، شاهزاده اعتضادالسلطنه (پسر محمدعلی شاه)، احمدمیرزا قاجار، لیاخوف، امیر بهادر، علاءالسلطنه، محمدعلیخان سردار افخم، مصطفی حاجبالدوله
کشمکش شاه و مجلس
گویا در همان روز پس از تاجگذاری محمدعلی شاه، این شاه به برانداختن مجلس تصمیم گرفته بود و برای همین منظور حکام جاهل و سران سپاه مستبد برای ولایات انتخاب کرد و به آنها دستور داد که از جنبش مشروطه طلبان جلوگیری کنند، چنانکه بعضی از مامورین او در همان زمان که مجلس برپا بود و دولت ایران رسما مشروطه شناخته شده بود عده ای از مردم را که اظهار مشروطه خواهی کرده بودند، چوب زدند و حبس کردند و جریمه از آنها گرفتند که دیگر نامی از مشروطه نبرند [7].
محمدعلی شاه نخست در پی این اندیشه خام بود که در اعتبار حقوقی و سیاسی فرمان مشروطیت (۱۴ جمادی الثانی ۱۳۲۴) شبهه اندازد. به چه مأخذ؟ بدین برهان که پدرش دستخط مشروطیت را در بیماری و ناهشیاری امضا کرده، از اینرو آن سند معتبر نیست. شاه توسط عمویش کامران میرزا نامه «خیلی محرمانه ای به دکتر خلیل خان اعلم الدوله، پزشک مظفرالدین شاه فرستاد و عتاب آمیز نوشت:
در ایام اخیر وظیفه نوکری خودتان را انجام نداده اید، و تحت تأثیر عواملی قرار گرفته اید که در نظر ما پسندیده نبود. صدور دستخط مشروطیت با آنکه شاه مرحوم در حال طبیعی نبوده اند، به حکم وجدان از طرف شما باید ممانعت به عمل می آمد. حال برای جبران قصور… انتظار داریم به صراحت بنویسید که: امضای شاه پدرمان در روزهای آخر حیات مخدوش است و در حال عادی نبوده اند تا حقیقت مکشوف شود. و این خدمت بزرگ شما منظور خواهد بود».
اما پزشک شاه سوابق گواهی طبی منظور را نداد و به کامران میرزا فرستاده شاه فعلی جواب سربالا داد. بار دوم شاه مختارالدوله را از دستگاه نظمیه مامور اخذ آن سند کرد. به او نوشت:
به اعلم الدوله امر فرمودیم «وضع مزاجی و حالت بحرانی مرحوم پدر بزرگوارمان را تصدیق کند که به واسطه مرض سخت از مفاد مکتوبات اخیر پایان عمر استحضار حاصل نمی فرمودند. به کامران میرزا دستورات لازم دادم که نوشته را بگیرد. هنوز جواب نداده… با تشویق و تهدید هرطوری صلاح میدانی نوشته را بگیر که خیلی مورد حاجت است. گویا می خواهد نمک به حرامی کند. مراقب باش و او را وادار کن امری که فرمودیم اجرا نماید». به دنبال آن دستور، شاه پیام تهدید آمیزی توسط برادرش شعاع السلطنه به اعلم الدوله فرستاد دایر بر اینکه: «چنانچه اقدام نکند و ننویسد و شهادت ندهد و کتمان کند، شدیدا تنبیه خواهد شد». به خود شعاع السلطنه هم نوشت: «شما هم آدم پشت گوش فراخی هستید. فرمودیم در ساعت جواب بیاورید، در ساعت در روز شده… موضوع فوریت دارد».
آن اسناد در شناخت وجهه خاطر محمدعلی شاه پس از تاجگذاری محمدعلی شاه و در آغاز تاجداری اش حائز اهمیت است. او در تکاپوی اخذ گواهی طبی بود مبنی بر اختلال عقلانی پدرش در روزهای واپسین حیات. بلکه به استناد آن ممکن شود که فرمان مشروطیت و قانون اساسی مخدوش اعلام گردد. این مطلب به کنار که فرمان مشروطیت شش ماه پیش از درگذشت مظفرالدین شاه به امضا رسیده بود، و در آن اوان ناخوشی اوحدت نداشت. اشاره صریحی که در نامه نخستین به امضای شاه در روزهای آخر حیات» رفته، باز می گردد به توشیح قانون اساسی (۱۴ ذیقعده ۱۳۲۴) یعنی ده روز پیش از مرگ آن پادشاه. محمدعلی شاه و نزدیکان او ازجمله عمور پدرزنش کامران میرزا و نوکران آذربایجانی اش، در پی این خیال باطل بودند که با آن تدبیر ابلهانه بتوان حرکت مشروطه خواهی را سد کردو قانون اساسی را بی اعتبار اعلام نمود. به هر حال، ترغیب و تهدید موثر نیفتاد. پزشک مخصوص مظفرالدین شاه که خود در شمار آزادیخواهان بود، از نوشتن چنان گواهی نامه ای تن زد. محمدعلی شاه هم یارای آنرا نداشت آزاری به او برساند. به نظر نمی آید که آن قضیه به بیرون دربار درز کرده باشد، زیرا در نوشته های همزمان از جمله خاطرات اهل مجلس و دولت هیچ اشاره ای بدان نرفته [8].
آصف الدوله والی خراسان نگذاشت انجمن در مشهد تاسیس شود و امیر اسعد حاکم تنکابن، شیخ محمد نامی را که از روحانیون بود. به گناه اینکه می خواند انجمنی برای انتخاب نماینده تایی کند. چوب زده و حبس نموده با وجود اقدامات مجلس نسبت به روید مستبدانه امیر اسعد و تذکراتی اخذ نمایندگان به دولت دادند، وزیر داخله جواب داد ملامحمد می خواسته شرارت کند، حاکم او را تنبیه کرده است.
تاجگذاری محمدعلی شاه چندان به نفع مشروطه نبود و بدخواهی محمدعلی شاه و مخالفتش با مشروطه بطوری روشن و واضح شد که حتی بعضی از نمایندگان معتل نتوانستند سکوت کنند، چنانچه حاجی سید نصراللّه تقوی در مجلس گفت در اطراف شاه کسانی هستند که راضی به پیشرفت نیستند و نمی خواهند که قانون در کشور حکم فرمایی کند و استاد حسن معمار با آنکه مرد عامی بود گفت اینها از اول به الدرم اشتلم مردم را چاپیده اند و خورده اند و ابدا راضی نمیشوند جلوگیری از آنها بشود و طباطبانی گفت اگر آنها این مجلس را نخواهند، برماست بگوییم سلطنت با مجلس توام است و این پادشاه، پادشاه مجلس است.
بدبختانه چنانچه معمول مردمان ضعیف است، مجلسیان گناه را به گردن اطرافیان شاه می انداختند و شهامت آنرا نداشتند که همان ایامی که قدرت داشتند و می توانستند کار را یکسره بکنند، بگویند محمدعلی شاه دشمن مشروطیت است و باید تکلیف قطعی با او معین شود [9].
همچنین بخوانید:
اعطای فرمان مشروطه و اولین مجلس مشروطه تاریخ ایران
– بختیار، سامان (۲۵ خرداد ۱۳۹۸). «تاجگذاری محمدعلی شاه قاجار». پایگاه خردگان.
نشانی رایاتاری: https://kheradgan.ir/p/20148
پانویس
١.کتاب تاریخ بیداری ایرانیان نوشته : ناظم الاسلام کرمانی،جلد دوم، نشر پیکان (۱۳۷۷)،
٢.کتاب تاریخ مشروطه ایران نوشت احمد کسروی به اهتمام: محمدرضا حسن بیگی انشارات کوشش(۱۳۸۸)
٣.ایدولوژی نهضت مشروطه ایران،جلد دوم، نوشته:فریدون آدمیت،انتشارات روشنگران (١٣٧٠)
۴.دولت های ایران از آغاز مشروطیت تا اولتیماتوم نوشته دکتر عبدالحسین نوائی،انشارات بابک(۱۳۵۵)
۵.تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،نوشته: دکتر مهدی ملک زاده،انتشارات سخن(۱۳۸۳)دوره سه جلدی اول،
۶.کتاب تاریخ بیداری ایرانیان نوشته : ناظم الاسلام کرمانی،جلد دوم، نشر پیکان (۱۳۷۷)،
٧.تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،نوشته: دکتر مهدی ملک زاده،انتشارات سخن(۱۳۸۳)دوره سه جلدی اول
٨.ایدولوژی نهضت مشروطه ایران،جلد دوم، نوشته:فریدون آدمیت،انتشارات روشنگران (١٣٧٠)
٩.تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،نوشته: دکتر مهدی ملک زاده،انتشارات سخن(۱۳۸۳)دوره سه جلدی اول
شرایط استفاده از نوشتار: