تاریخ و فرهنگ ایران زمین

شگفتی‌های مهرگان

نگاهی کوتاه:

شاید بتوان گفت جشن مهرگان قدمتی به اندازه ایزد میترا دارد و چه بسی مهرگان بزرگ ترین جشن پیروان آیین میترا بوده است. علاوه بر دلایل آیینی، دلایل اساطیری هم برای این جشن بیان کرده‌اند که معروف‌ترین آنها قیام کاوه آهنگر و پیروزی بر ضحاک و بر تخت نشستن فریدون است. اما جالب آنکه رویدادهای مهم تاریخی نظیر پیروزی داریوش بر گئومات در روزهای نزدیک به مهرگان رخ داده است که شباهت به اسطوره‌ها دارد. ریشه بنیادین جشن‌های ایران باستان به طبیعت باز می‌گردد و همه این جشن‌ها پیوند تنگاتنگی با طبیعت و زیست بوم آدمی دارند؛ این مسئله درباره مهرگان بسیار پر رنگ است.

شگفتی های مهرگان

نویسنده: اسماء معصومی نژاد *

یکی از ویژگی‌های قرن اخیر توجه پژوهشگران به ایران باستان بوده است. توجهاتی که سبب شد بسیاری از مسائل که در هاله‌ای از ابهام بود تا حدودی روشن شود. یکی از این مسائل جشن‌های میهنی ایرانیان است. جشن‌های میهنی مرتبط با زمانی از حیات ملت است که آرمان‌های دینی و اخلاقی و شاعرانه آن ملت به صورت نمادین مورد ستایش قرار می‌گرفتند.

جشن‌های ایران‌باستان ویژگی‌های جالبی دارند که هر کدام ارزش خاص خود را دارد. نخست اینکه همگی با پدیده‌های طبیعی و کیهانی و اقلیمی پیوند داشتند و به همین دلیل کوشش شده است تا زمان برگزاری آنها هرچه بیشتر با طبیعت و  تحولات طبیعی همراه باشد به طوری که یک گاهشماری متناسب با طبیعت شکل گرفت.

ویژگی دیگر این جشن‌ها، شادی و شادمانی در هنگام برگزاری این جشن‌ها می‌باشد به طوری که همه جشن‌ها با شادی و پایکوبی همراه هستند و اشک و گریه در هیچکدام از آن ها جای ندارد.

ویژگی مهم دیگر این جشن‌ها در گستردگی مراسم و محبوبیتشان نزد مردم بوده است. ایرانیان جشن‌ها و آیین‌های میهنی خود را به گونه‌ای یکپارچه و با همبستگی و همزیستی شگفت آوری برگزار می‌کردند و تفاوت‌های قومی و زبانی و حتی گاه دینی را عامل بازدارنده این یگانگی نمی‌دانستند. یکی از این جشن‌ها، جشن مهرگان منسوب به میترا است و تأثیر آشکار و غیر قابل انکاری در بافت اجتماعی و فرهنگی ایرانیان باستان به ویژه در جامعه عصر ساسانی گذاشت.

به طور کلی به نظر می‌رسد میترا تأثیرات زیادی در سطح جهانی گذاشته است که بررسی آن یک بحث مفصل دیگر را می‌طلبد.

تاریخچه مهرگان و ایزد مهر

جشن مهرگان از جشن‌های بسیار با فر و شکوه ایرانیان باستان بوده است و به عنوان جشن ملی شناخته می‌شده است. چنین می‌نماید که این جشن را در دوران هخامنشیان میتراکانا می‌خواندند. این جشن برای ایزد مهر خدای آریایی است که در متون مربوط به ایران باستان میتره یا مثیره نامیده شده است و از کهن ترین یافته‌ها که نام میتره آمده است می توان به الواح گلی بدست آمده از بغازکوی در آسیای صغیر اشاره کرد (آخته، 1384: ص85).

در اوستا ایزد مهر بزرگترین ایزدان است و در مقدمه مهریشت آمده است که اهورامزدا وی را در بزرگی و شکوه و توانایی هم قدر و هم سنگ خود آفریده است (رضی،1371: ص498).

مهر بین اهورامزدا و اهریمن قرار داده شده است و از بزرگترین ایزدان روشنایی است. پیروان زرتشت معتقد بودند مهر از طرف خدا مأموریت دارد شر و بدی را دفع کند و او را ایزد عهد و پیمان می‌دانستند (پیرنیا، 1386: ص204).

مهر که از دروغ بیزار است، پشتیبان جنگاوران نیک کردار نیز می‌باشد. این ایزد شکوه و حشمت می‌بخشد و ایزد جنگ، روشنی و فروغ، پیمان، مهر، دوستی، حافظ خانواده و شهر و کشور، بخشنده ثروت و نعمت، پیروزی، شهریاری، قدرت و تسلط، داور اعمال در روز واپسین است (رضی، 1371: ص496).

شواهدی وجود دارد که  جشنی شبیه به جشن مهرگان در بابل و بین النهرین وجود داشته و جشن آفرینش محسوب می‌شده است. مانی هم در آیین خود این ایزد را آفریننده می‌داند و می‌گوید جهان مادی بد است و ایزد مهر هم نه به خاطر یک چیز خوب آن را خلق کرده است بلکه به خاطر نجات روح آن را آفریده است (بهار، 1387: صص351-350).

چنین می‌نماید که این جشن جزء یک رشته از جشن‌های بومی در ایران باستان بوده است که پس از ظهور زرتشت و ورود میترا توسط روحانیان زرتشتی به مرور زمان نیز این جشن با اعمال تغییراتی به صورتی جشن مذهبی در دین زرتشت در آمده و از شکل آفرینشی خود در جنوب غربی ایران در شرق ایران شکل برکتی به خود گرفت و انجام این جشن همراه با آداب و رسوم خاصی شد و شاهان و مغ‌ها با حضور خود در این جشن رسمیت بیشتری به آن دادند (رجبی، 1375: صص 128-118-117).

طبق شواهد موجود این جشن در دوره هخامنشیان با شکوه و جلال هرچه تمام تر برگزار می‌شده است و حتی در موقعی از تاریخ این حکومت به عنوان شروع سال جدید شناخته می‌شده است. پس از روی کار آمدن ساسانیان و رسمی شدن دین زرتشتی در ایران، جشن‌ها بار دیگر شکل و رنگ تازه‌ای به خود گرفتند. مهرگان هم از این قاعده مستثنی نماند. یکی از این تغییرات ایجاد تحول در موقع مهرگان بوده است.

زمان برگزاری مهرگان (در روزگار کهن و روزگار کنونی)

در متون ادبی و تاریخی، شانزدهم مهر ماه، جشن مهرگان خوانده شده است اما به دلیل تحولات گاهشماری در طول تاریخ همواره درباره روز برگزاری مهرگان بحث و گفتگو بوده است.

به موجب گاهشماری‌های ایران باستان سال به دو فصل تقسیم می شد، تابستان بزرگ که به نام «هم» (Hama) شناخته می‌شد و زمستان بزرگ که «زین» (Zayana) نامیده می‌شد و مهرگان در آغاز زین یعنی زمستان قرار داشت (رضی، 1371: ص 500).

برخی از تحلیل‌ها حاکی از آن هستند که برگزاری جشن مهرگان از نخستین روزهای پاییز آغاز می‌شد و سپس با تدوین دقیق‌تر گاهشماری تاریخ رسمی آن هم دگرگون شد.

درگاهشماری ایران باستان بر هر یک از دوازده ماه سال و سی روز ماه نام یکی از ایزدان را گذاشته بودند و به نظر می‌رسد در همان دوران هخامنشی (شاید اواخر آن دروان) این نوآوری صورت گرفت که اگر نام ماه با نام روز یکسان می‌شد آن را جشن می‌گرفتند. از ماه مهر روز شانزدهم ماه نام مهر بر خود داشت. اینچنین شد این جشن از یک مهر ماه به شانزدهم مهر ماه انتقال یافت (بویس، 1384: صص364-363).

در هر حال تردیدی نیست که در دوران هخامنشیان گاهشماری ایرانی تحولاتی را به خود دید و احتمال می‌رود که گاهشماری مصری که از گاهشماری‌های دقیق آن دوران بوده است، تأثیر زیادی در تدوین گاهشماری اوستایی نو در زمان هخامنشیان داشته است (ن.ک: تأثیرات متقابل گاهشماری‌های مصری و ایرانی بر یکدیگر).

تحولات و دقیق تر شدن گاهشماری ایرانی در طول تاریخ حتی تا دوره‌های پس از اسلام ادامه یافت.

چنین می‌نماید که اردشیر پاپکان (242-224) مؤسس سلسله ساسانیان اصلاحاتی در گاهشماری انجام داد و 5 روز تقویم را به عقب ‌آورد تا با موقع اصلی خود هماهنگ شود در این هنگام زمان بر پایی جشن مهرگان باید براساس تقویم اوستایی گردان بیست و یک مهر ماه می‌بود که با 5 روز به عقب آمدن تقویم به موقع اصلی خود یعنی شانزدهم  مهر ماه بازگشت (برای دانش بیشتر نگاه کنید به: بویس، 1384: صص 338-337-336).

از طرفی در متون مربوط به ایران پس از اسلام از گرامی داشت مهرگان بزرگ در سالروز پیروزی کاوه و فریدون بر ضحاک سخن رانده‌اند به طوری که روز بیست و یکم مهر ماه به عنوان مهرگان بزرگ خوانده شده است.

ابوریحان بیرونی ابتدا درباره جشن مهرگان اینچنین نوشته است:

مهر ماه روز اول آن هرمزد روز است و روز شانزدهم مهر است که عید بزرگی است و به مهرگان معروف است که خزان دوم باشد و این عید مانند دیگر اعیاد برای عموم مردم است و تفسیر آن دوستی جان است … (بیرونی، 1389: ص 337).

اما او در ادامه درباره مهرگان بزرگ اینچنین گزارش داده است:

روز بیست و یکم رام روز است که مهرگان بزرگ باشد و سبب این عید آن است که فریدون به ضحاک ظفر یافت و او را به قید اسارت در آورد…

بیرونی در ادامه به چگونگی به هم پیوسته شدن مهرگان و جشن‌های مدت دار مربوط به مهرگان اشاره می‌کند:

زردشت ایرانیان را امر کرد که باید مهرجان و رام روز را به یک اندازه بزرگ بدارید و با هم این را عید بدارید تا آنکه هرمز پسر شاپور پهلوان میان این دو را به هم پیوست چنانکه میان دو نوروز را هم بهم پیوست و سپس ملوک ایران و ایرانیان از آغاز مهرجان تا سی روز تمام برای طبقات مردم مانند آنکه در نوروز گفته شد عید قرار دادند و برای هر طبقه ای پنج روز عید دانستند (بیرونی، 1389: ص 340).

با توجه به این اشارات احتمال می‌رود که هرمز یکم (273-272) نوه اردشیر پاپکان به توصیه موبد بزرگ کرتیر (242-294) این مشکل را حل کرد (رجبی، 1375: ص222).

تحولات گاهشماری ایرانی همواره وجود داشته است و در دوران باستان گاهشماری یزدگری شکل گرفت که باز هم به سوی دقیق‌تر شدن پیش رفت. پس از اسلام هم گاهشماری ایرانی با توجه به ریشه‌های باستانی اصلاح و تدوین شد.

گاهشماری کنونی ایرانی هم یک گاهشماری دقیق و علمی است که با توجه به بلند بودن بهار و تابستان نسبت به پاییز و زمستان، شش ماه نخست سال 31 روز دارند.

امروز برخی از هم‌میهنان دوست دارند با توجه به گاهشماری کنونی که گاهشماری علمی و منتاسب با طبیعت است، مهرگان را گرامی بدارند بنابراین، روز 16 مهر را جشن مهرگان می‌دانند. اما برخی از دیگر هم میهنان ترجیح می‌دهند بر اساس گاهشماری 30 روزه جشن مهرگان را گرامی بدارند و مهرگان را در 10 مهر ماه می‌دانند.

اما با توجه به آنکه در متون تاریخی هم به گرامی داشت مهرگان در یک دوره زمانی اشاره شده است، از نخستین روزهای مهر ماه، ایرانیان کنونی، درود و شادباش مهرگان را آغاز می‌کنند و تقریبا تا پایان مهر ماه یاد مهرگان باقی می‌ماند چرا که در 21 مهر، سالروز پیروزی کاوه و فریدون بر ضحاک گرامی داشته می‌شود.

علت برپایی مهرگان

برای برپایی جشن مهرگان دلایل گوناگون ذکر شده است. از جمله دلایل مرتبط با طبیعت، دلایل آیینی و اساطیری را گفته‌اند. ابوریحان بیرونی به صورت شایسته به جنبه‌های گوناگون این جشن اشاره کرده است. بیرونی به صورت کلی اینچنین درباره مهرگان نوشته است:

تفسیر آن دوستی جان است و گویند که مهر نام آفتاب است و چون در این روز آفتاب برای اهل عالم پیدا شد این است که این روز را مهرگان گویند و دلیل بر این گفتار آن است که از آیین ساسانیان در این روز این بود که تاجی را که صورت آفتاب بر او بود به سر می گذاشتند و آفتاب بر چرخ خود در آن تاج سوار بود و در این روز بر آن ایرانیان بازاری بپا می شود (بیرونی، 1389: ص 337).

بدون تردید یکی از دلایل مهم برپایی مهرگان، پیوند این جشن با طبیعت بوده است. با یک دید نمادین می‌توان گفت در پاییز خورشید کارش را که رساندن میوه‌ها و محصولات کشاورزی است انجام داده است و مهرگان به علت واقع شدن در پایان فصل کار و کوشش و دروی محصول و زمان فراغت خیال کشاورزان از مسائل گوناگون و همچنین واریز شدن مالیات‌ها به خزانه شاهی، شروع دوره‌ای از آرامش است که بر محبوبیت این جشن می افزاید.

اما همانطور که اشاره شد با توجه به داستان‌های اسطوره‌ای، این جشن با پیروزی کاوه و فریدون بر ضحاک ارتباط تنگاتنگی دارد. در تاریخ ایران درفش کاویانی به این اسطوره پر معنا اشاره داشته است و همواره درفش ملی ایرانیان بوده است. درفشی که نشان دهنده قیام مردم علیه بیدادگر بیگانه و برانداختن او بود. درفشی که در دوره‌های ایران باستان از آن به عنوان پرچم و درفش ملی ایرانشهر در کنار دیگر درفش‌های شاهی و نظامی استفاده کرده‌اند (صائبی، ١۳۹۴: ص 7). با توجه به آثار به جا مانده از تمدن‌های هزاره‌های پیش از میلاد ایران می‌توان گفت هنر آنها در شکل گیری درفش کاویانی نقش داشته است. به طوری که شمایل ستاره میانه درفش کاویانی ریشه در تمدن‌های شهر سوخته و شوش دارد (ن.ک: درفش کاویانی).

درفش کاویانی

فردوسی نیز در اشعار خودش روز پیروزی فریدون بر ضحاک را در مهر می‌داند و می‌گوید:

به روز خجسته سر مهرماه

به سر بر نهاد آن کیانی کلاه

چنین می‌نماید که کشته شدن گئوماته مغ به دست داریوش و یارانش در همین روزها بوده است چرا که داریوش در کتیبه بیستون اینچنین می‌نویسد:

آنگاه اهورامزدا را به یاری طلبیدم، اهورامزدا مرا پایید؛ 10 روز از ماه باگیادی گذشته بود (متن بابلی: با حمایت اهورامزدا دهمین روز از ماه تشریتو) آنگاه من با تعداد اندکی از مردان، گئوماته مغ را کشتم، … (کتیبه بیستون، بند 13، ترجمه لوکوک، 1389: ص 222).

با تطبیق این تاریخ با تقویم کنونی، مشخص می‌شود که این پیروزی داریوش بزرگ در مهر ماه کنونی بوده است (دهمین روز از ماه تشریتو مصادف است با 29 سپتامبر سال 522 پیش از میلاد برابر با 8 مهر ماه کنونی). و همان طور که اشاره شد گاهشماری ایرانی در طول سالیان دراز اصلاحات فراوانی را به خود دیده است.

جالب آنکه شباهت این پیروزی به پیروزی کاوه و فریدون بر ضحاک دیده می‌شود. مگر نه آن که گئوماته نماد ظلم و ستم بود و داریوش در نقش نجات دهنده دقیقاً همان نقشی که فریدون بازی کرد گئوماته را از میان برداشت و صلح و نیکی و عدالت را در سرزمین آریایی استوار ساخت. این مسئله چیزی غیر از همان پیروزی خیر بر ستم در نظر نمی‌آورد.

نکته قابل توجه دیگر درباره علت برپایی جشن مهرگان که ابوریحان بیرونی به آن اشاره می‌کند این است که مهرگان روز پایان دنیا دانسته شده و از این روی مهرگان، بر عکس نوروز است که نوروز روز آغاز آفرینش بیان شده است.

بیرونی در آثارالباقیه در این باره نوشته است:

آن دسته ایرانیان که به تأویل قائلند برای این قبیل مطالب تأویل قائل می‌شوند و مهرگان را دلیل بر قیامت و آخر عالم می‌دانند به این دلیل که هر چیزی که دارای نمو باشد در این روز به منتهای نمو خود می‌رسد و مواد نمو از آن منقطع می‌شود و حیوان در این روز از تناسل باز می‌ماند چنانکه نوروز را آنچه در مهرگان گفته شد بعکس است و آن را آغاز عالم می‌دانند … (بیرونی، 1389: ص 339).

از این رو مهرگان را نشان رستاخیز و پایان جهان می‌دانند. به این دلیل که هرچیزی که دارای نیروی بالندگی باشد در پاییز به منتهای بالندگی خود می‌رسد.

آنچه از گفته بیرونی می‌توان برداشت کرد این است که این روز را روز پیروزی خیر و نیکی آن هم به کمک میترا ایزد حامی نیک اندیشان و نیک خواهان بر ظلم و ستمگری می‌دانستند. نکته بسیار جالب در گفته ابوریحان بیرونی اشاره وی به گرز گاوسار است که به وسیله آن فریدون ضحاک را شکست می دهد. این گرز ویژه میترا است که به وسیله آن بر سر دشمنان و عهدشکنان می‌کوفت. شاید به همین دلیل است که موبدان زرتشتی هنگامیکه می‌خواهند رسماً جامه روحانی را بر تن کنند گرزی به این شکل دارند که یادآور مبارزه اخلاقی او با اهریمن است (بویس، 1384: ص368).

پانویس:

* اسماء معصومی نژاد، دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ، دانشگاه باهنر کرمان

ویرایش: مجید خالقیان، دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ، دانشگاه تهران

 

کتاب‌نامه:

- آخته، ابوالقاسم (1384). جشن‌ها و آیین‌های شادمانی در ایران باستان تا امروز. تهران: انتشارات اطلاعات.

- بهار، مهرداد (1387). از اسطوره تا تاریخ. گردآورنده ابوالقاسم اسماعیل پور. تهران: انتشارات چشمه.

- بهار، مهرداد (1387)، ادیان آسیایی. تهران: انتشارات چشمه.

- بویس، مری، (1384)، علم در ایران و شرق باستان، مترجم همایون صنعتی زاده، تهران، انتشارات نگاه، چاپ سوم.

- بیرونی، ابوریحان (۱۳۸۹). آثارالباقیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: امیر کبیر.

- پیرنیا، حسن؛ اقبال آشتیانی، عباس (1386). تاریخ ایران. تهران: انتشارات فراین.

- رجبی، پرویز (1380). هزاره های گمشده. تهران: انتشارات توس.

- رجبی، پرویز (1375). جشن‌های ایرانی. تهران: انتشارات فرزین.

- رضی، هاشم (1371). گاهشماری و جشن های ایران باستان. تهران: انتشارات بهجت، چاپ نخست.

- رضی، هاشم (1383). جشن‌های آب، تهران: انتشارات بهجت.

- زریاب خویی، عباس (1370). یکی قطره باران. گردآوردنده احمد تفضلی. تهران: انتشارات مهارت.

- صائبی، میثم (مهر و آبان ١۳۹۴). «درفش کاویانی، کهن ترین درفش ملی ایران». سرزمین آزادگان. ش ۶، صص ۷-١١.

- لوکوک، پی‌یر (۱۳۸۹). کتیبه‌های هخامنشی. ترجمه نازیلا خلخالی. به کوشش ژاله آموزگار. چاپ سوم. تهران: نشر و پژوهش فرزان روز.

دیدگاه شما:



به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
شگفتی‌های مهرگان