مصریان در طول سالیان دراز توانستند به گاهشماری پیشرفتهای دست یابند اما دارای چندین گاهشماری بودند که هر کدام کارکردها و الزامات خاصی را در جامعهی کهن آن زمان داشتند. فرضیاتی وجود دارد که ایرانیان اصول گاهشماری اوستایی نو را از مصریان الهام گرفتند و با اعمال تغییراتی آن را به صورت گاهشماری رسمی و عرفی، جایگزین گاهشماری اوستایی کهن کردند. این الهامات که به نظر میرسد از دورهی هخامنشیان و با ورود داریوش یکم به مصر شروع شد، حاکی از پیشرفت و توانایی بالای مصریان در محاسبهی دقیق زمان است. با این حال ایرانیان هم در دوران هخامنشیان تأثیرات قابل توجهی بر روی گاهشماری مصری گذاشتند. در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی، چگونگی تأثیرات گاهشماری مصر باستان بر گاهشماری ایرانی و همچنین شباهتهای بین تقویم مصری و ایرانی مورد بررسی قرار گرفته است.
١- درآمد:
یکی از تمدنهایی که توانست به گاهشماری پیشرفتهای دست یابد تمدن مصر بود. تمدنی که با شناختن فلک آسمانی توانستند تمدن خود را به اوج فر و شکوه رساندند. بسیاری از جزئیات گاهشماری مصری مبهم و نامعلوم است، اما از تأثیراتی که گاهشماری مصری بر سایر ملل گذاشته است میتوان پی به والایی دانش نجوم و هندسهی مصریان برد.
در مصر باستان، هر سال با فرا رسیدن بارش بارانهای سنگین و ذوب برفها در سرچشمههای نیل در کوههای آفریقای مرکزی باعث جریان یافتن سیلابهای میشود. بین ماههای ژوئیه «تیر ماه تا اکتبر» آبان ماه رود نیل از کنارههایش سرریز میکند. کاهنان مصری میخواستند جشنهای مذهبی با روزهایی که برای کشاورزی معتبر و با اهمیت بود مصادف شوند. به همین دلیل کاهنان مصری باید روشی علمی برای قرار گرفتن در جریان زمان ابداع میکردند (اسمیت، ١۳۸۰: ص ۴۷).
برای دانش بیشتر نگاه کنید به:
یکی از تمدنهایی که از مصریان تأثیر پذیرفت، تمدن عظیم هخامنشی بود که در سدهی پنجم یا ششم ق.م از گاهشماری مصری تأثیرات فراوانی پذیرفت. در واقع به نظر میرسد گاهشماری اوستایی نو برگرفته از گاهشماری مصری بوده و جایگزین گاهشماری اوستایی کهن شده است.
با این حال متأسفانه به علت کمبود آثار باقی مانده از تقویم مصریان به سختی میتوان پی به بسیاری از جزئیات و حقایق گاهشماری مصری و چگونگی تأثیر آن بر گاهشماری ایرانی برد و منابع و آگاهی مورخان بیشتر به حدس و گمان و تردید تکیه کردهاند. هر چند که اطمینان کامل در آنها تثبیت و فقط فرضیاتی غیرقابل رد و انکار هستند و تا کنون هیچ گونه سند کتبی یا مدرکی که دلالت بر اقتباس گاهشماری مصری باستان از سوی هخامنشایان نشده است اما شباهتهای بین این دو تقویم میتوانند استدلالهای محکمی را برای اثبات این نظریه بیاورد.
۲- اقتباس گاهشماری مصری باستان از سوی ایرانیان در سده ششم ق.م
بسیاری از پژوهشگران با توجه منابعی که امروز به دست آمدهاند، به این نتیجه رسیدهاند که ایرانیان در اواخر سده ششم یا اوایل سدهی پنجم قبل از میلاد، تقویم مصری را با تمام خصوصیات و جزئیات اقتباس و آن را زیر بنای سال دینی خود قرار دادند. بنابراین ظن قوی میرود که در همین زمان، شاید اندکی یا بلافاصله پس از عودت داریوش از مصر (مثلاً بین سالهای ۵١۵ تا ۵١۰ ق.م محافل زرتشتی ایران و رؤسا و موبدان آن کیش (و شاید جانشین زرتشت در آن عصر) ترتیب گاهشماری مصری را که ساده بود و در نظر هر کسی معقول و بی پیچ و خم و سهل و سر راست میآمد پسندیده و آن را برای خود اتخاذ نمودند و به جای گاهشماری اوستایی کهن گذاشتند و نیز شاید به واسطهی خشمی که داریوش و دولتیان ایران بر اثر خروج گئوماتا نسبت به مغان دینی بومی ایران پیدا کردند. زرتشتیان از حمایت و مساعدت دولت بهرهمند و البته تشویق هم میشدند. آنها از گاهشماری مصری تأثیر گرفتند (ن.ک: تقی زاده، ١۳۵۷: صص ۳۴۵-۳۴۷). البته برخی هم احتمال می دهند در دوران اردشیر یکم این الهام گیری انجام گرفته است.
در تأیید همین نظرِ مرحوم تقی زاده، دایرهالمعارف فارسی «مصاحب» در زیر مدخل تقویم اوستایی نو اینچنین آمده است که تقویم اوستایی نو در تمام کیفیات و جزئیات با تقویم مصری مطابق است (ن.ک: مصاحب، ١۳۴۵: ص ۶۵۷).
در چند سطر پایینتر دربارهی ریشه و اصل اسم ماههای ایرانی اضافه میکند:
هر روز ماه چنان که در مصر معمول بود، به یک فرشته موکول منسوب و به اسم او منسوب است.
میبینیم که پژوهشگران بر این باورند که تقویم اوستایی نو در تمام کیفیات و جزئیات با تقویم مصری برابر است و همان روش نامگذاری مصریان، الگوی نامگذاری ماههای گاهشماری اوستایی نو بوده است.
بر این نظرات مختصر ایرادی وارد است به این معنی که تردید نمیتوان داشت که تا قبل از تصرف مصر به دست ایرانیان دورههای آخر سدهی ششم ق.م خود مصریان به هنگام تاریخ گذاری نام به کار نمیبردند و برای تاریخ گذاری فقط از ارقام و اعداد استفاده میکردند.
اما با این حال شباهتها آنقدر زیاد است که نمیتوان این تأثیر گذاری را نادیده گرفت. برای مثال پژوهشگران معتقدند که ایرانیان باستان فقط سال ۳۶۵ روزهی بدون کسر مصری را اقتباس کرده و آن را زیر بنای گاهشماری خود قرار دادند.
در این میان با آشنایی بیشتر با گاهشماری مصری این تأثیر گذاری آشکار تر میشود.
نگاه کنید به:
شباهت ماه و دهه و پنجه سال ۳۶۰ روزهی «گاهشماری معبدی» مصری به تعداد نخ و… «کستی» در آیین زرتشتی قابل توجه است. کستی، ریسمانی است که هر زرتشتی به هنگام بلوغ و ادای شهادت به زرتشتی بودن بایستی به کمر ببندد.
گاهشماری معبدی مصری برای انجام مراسم مذهبی و برپا کردن جشنهای سنتی به کار میرفت. این گاهشماری ۳۶۰ روزه با دوازده ماه سی روزه پنج روز اضافه را در نظر نمیگرفت. این ۳۶۰ روز به سه فصل و هر فصل به چهار ماه و هر ماه به سه هفتهی ده روزه و هر ده روز به دو پنجه تقسم میشد (صنعتی زاده، ١۳۸۴: ص ۴۷۹).
بنابراین میتوان گفت شکل عددی سال ۳۶۰ روزهی معبدی، سال دینی چنین است:
۳ فصل اˣا ۴ ماه=١۲ ماه
۳ دهه اˣا ١۲ ماه=۳۶ دهه
۲ پنجه اˣا ۳۶ دهه=۷۲ پنجه
حال میتوان به مقایسه پرداخت: کستی زرتشتیان از ۷۲ نخ که دوازده رشتهی شش نخی بافته شده است. این ١۲ رشته به بنهی خود در سه رسن هر یک دارای چهار رشته بافته شده است. این سه رسن لای یکدیگر گره میخورند و کرسی را به وجود میآورند (صنعتی زاده، ١۳۸۴: ص ۴۹۷). مسلماً این شباهت اتفاقی نیست.
۲-١- دی ماه اوستایی و ماه توت مصری
به نظر میآید «ماه دی» گاهشماری اوستایی نو، هویتی است وام گرفته شده از ماه توت مصری، ماه اول سال ۳۶۵ روزه عرفی مصری (ن.ک: تقی زاده، ١۳۵۷: ۳۴۵-۳۴۶). ظاهراً اسم ماه اول سال ۳۶۵ روزه مصری به صورت «توت» تثبیت میشود و باز هم به احتمال زیاد این اسم از اسم ماه اول سال قمری مصری که تی=Thy نام داشته است اتخاذ شده بود و شباهت تی و دی گاهشماری اوستایی واضح است.
۳- تأثیر متقابل ایرانیان بر گاهشماری مصری
به گمانم با مقایسهها و دلایل مختصری که آورده شد، تا حدودی نظریهی تأثیر پذیرفتن ایرانیان را از تقویم مصری زمان داریوش اول به اثبات رسید. اما جالب است بدانیم که در پی پژوهشهای که در سدهی بیستم توسط دانشمندان مصرشناس صورت گرفته است متوجه شدند که ایرانیان نیز تأثیراتی بر روی گاهشماری مصری نیز داشتهاند. مثلاً رسم تاریخ گذاری با کمک ماههایی که صاحب اسم هستند را ایرانیان در مصر باستان رواج دادهاند و ماه توت مصری و ماه دی ایرانی هر دو با انقلاب زمستانی آغاز میشوند.
و مسئلهی مهمتر رواج عید نوروز است که با همان نام نوروز از دوران باستان تا به زمان حال در مصر باقی مانده است. این آشنایی در دورهی جهان سالاری هخامنشیان صورت گرفته است (صنعتی زاده، ١۳۸۴: ص ۵۰١).
۴- نتیجهگیری
شواهد گوناگون نشان میدهد که هخامنشیان یا شاید روحانیان زرتشتی در پایان سدهی ششم یا پنجم ق.م از گاهشماری مصری الهام گرفتند، به طوری که به نظر میرسد ریشه گاهشماری اوستایی نو را باید از گاهشماری مصری دانست. از آنجایی که ترتیب گاهشماری مصری ساده بود و در نظر هر کسی معقول و بی پیچ و خم و سهل و سر راست میآمد، هخامنشیان آن را پسندیدند و گاهشماری اوستایی نو را بر اساس آن شکل دادند و به جای گاهشماری اوستایی کهن گذاشتند. هر چند سندی برای اثبات آن نیست اما شواهدی که بیان کردهام نه میتوانستهاند تصادفی باشند و نه قابل انکار. با این حال این اثر گذاری فقط یک طرفه نبوده است و ایرانیان هم بر گاهشماری مصری اثرات قابل توجهی گذاشتند. به طور کلی هم زیستی اقوام و ملل گوناگون در شاهنشاهی هخامنشی باعث تأثیرات متقابل فراوانی میان اقوام و ملل میشد.
این نوشتار، از نوشتارهای ارسالی کاربران است
نوشتارهای ارسالی کاربران بر اساس پیماننامه کاربری منتشر میشوند. نگاه کنید به:
کتابنامه:
– معصومی نژاد، اسماء (۱۷ امرداد ۱۳۹۵). «تأثیرات متقابل گاهشماریهای مصری و ایرانی بر یکدیگر». پایگاه خِرَدگان.
– اسمیت، براند (١۳۸۰). مصر باستان. ترجمه آزیتا پاشایی. تهران: انتشارات ققنوس.
– تقی زاده، حسن (١۳۵۷). گاهشماری در ایران باستان. تهران: چاپ ایرج افشار.
– تقی زاده، حسن (١۳۶۸). گاهشماری در تاریخ ایران. تهران: انتشارات سمت.
– صنعتی زاده، همایون (١۳۸۴). علم در ایران و شرق باستان. انتشارات قطره، دانشگاه شهید باهنر (کرمان).
– گریشویچ، ایلیا (١۳۸۷). تاریخ ایران در دورهی هخامنشیان. تهران: انتشارات گلشن، چاپ دوم.
– مصاحب، غلامحسین (١۳۴۵). دایره المعارف فارسی. تهران: فرانکلین.
– معصومی نژاد، اسماء (۱۷ امرداد ۱۳۹۵). «گاهشماری در مصر باستان». پایگاه خِرَدگان.
شرایط استفاده از نوشتار: