تاریخ و فرهنگ ایران زمین

آیا گیلگمش به جمشید یورش برد؟!

یکی از پژوهش‌های ارزنده درباره تاریخ دوران بسیار دور فلات ایران، پژوهش دکتر جهانشاه درخشانی است. در این پژوهش‌ها که فرضیه مهاجر بودن آریاها به فلات ایران به صورت جدی مورد نقد قرار گرفته، فرضیه‌هایی قابل تأمل درباره بومی بودن آریاها در فلات ایران مطرح شده است.

متن کتاب بسیار مستند می‌باشد و به راستی دکتر درخشانی داده‌های قابل توجهی را گردآوری کرده است. اما متأسفانه پژوهش ایشان هنوز هم آنطور که باید و شاید دیده و خوانده نشده و مورد نقد علمی قرار نگرفته است. البته شاید گران بودن کتاب ایشان در کمتر دیده شدن آن بی تأثیر نبوده است.

در این نوشتار بخشی از کتاب مفصل ایشان را می‌آوریم که شاید برای همه طیف ها جذاب باشد و امیدواریم که چنین نوشتارهایی باعث شود که پژوهش‌های ایشان بیش از پیش خوانده و دیده شود و به صورت منصفانه مورد نقد علمی قرار گیرد.

| نویسنده: دکتر جهانشاه درخشانی | برگرفته از: دانشنامه کاشان* |
 

آیا گیلگمش به جمشید یورش برد؟!
نقش برجسته گیل‌گمش در موزه لوور (Urban. “Hérosmaîtrisantunlion.jpg“. Wikimedia Commons. 28 December 2004.)

… آوازه کشور جاودانگی جَم[شید] به داستان های مردم خاور نزدیک نیز راه یافت. آرزوی دستیابی به بی‌مرگی مضمون بسیاری از حماسه‌های سومری می‌شود و در آنها همواره نگاه‌ها به سوی فلات ایران است. چنین است که لوگَل‌بَندَه (Lugalbanda) از شهر اوروک (Uruk) رو به خاور و کشور اَرَته (Aratta) نهاد و به «گیاه زندگی جاودان یا بی‌مرگی» که  ایلیانوم یا اِرانو (ilianum/erānu)و (for eranu cf. Flkenstein 1964, “Sumerische Religiose Texte”, ZA 56NF 22: 63 n. 39; Wilcke 1969, das Lugalbandaepos: 187) نام دارد، دست یافت. این گیاه به گونه های ایری‌آنوم (iriānum)، اِری‌یَنو (eriannu)، اِری‌اَنوم (eranúm)، (گیش)اِری‌ینوم (gišerianum)، (گیش)ایری‌یَنوم (giširianum)، ایلی‌یَنوم (ilianum) و (گیش)اِلَنو (gišelanu) به معنی درخت یابوته (AHW I: 386a; Gud Cyl A XV, 23; Wilcke 1969: 187ff.; MSL 5, 113, 250 +n. e) به زبان اَکدی راه یافته است و باید همراه واژه سومری اِرین (erin) از راه شکل کهن آریایی VrV* (*اِرَه، *اِری، *ایری) + پسوند آموری – (آ)نو(م)، اشاره به خاستگاه این گیاه داشته باشد، خاستگاهی که پس از این‌ها به زبان پارتی اَریان (aryān)، پارسی میانه اِر «ایرانی»، پهلوی اِران (برابر با اِران‌شهر، برگرفته از اِران شثر (Ērān-šaƟr) «سرزمین آریاییان»)، در پیوند با اَریانام (aryānām) (حالت مالکیت جمع)، در پیوند با اوستایی اَئیریَنَه (airyana) «آریایی») (برای توضیحات بیشتر به بخش های مختلف کتاب درخشانی مراجعه بفرمایید) = «ایران» نامیده شد.

گیل‌گَمِش، فرزند لوگَل‌بَندَه، برای دستیابی به راز جاودانگی بار دیگر رو به خاور و به سوی «سرزمین زندگی» و جنگل‌های پر درخت اِرین (کورگیش‌اِرین kur-giš Erin) می‌گذرد. اوتو (Utu)، خدای خورشید، همراهانی برای گیل‌گَمِش تعیین می‌کند که یکی از آنان راه سرزمین اَرَته را می شناخت (Gilgameš und Huwawa, Version B 47 , Edzard 1993, Gilgameš und Huwawa: 21). به این ترتیب در راستای سفر گیل‌گَمِش به سوی خاور و جای سرزمین اِرین در همان جا شکی نمی‌ماند (١). در آن پهنه، هومبابا (Humbaba) در سرزمین پر جنگل ارین فرمانروایی می‌کند (نگاره ١)…

آیا گیلگمش به جمشید یورش برد؟!
نگاره ١

حماسه «گیل‌گَمِش و سرزمین زندگان» بسیاری از جزئیات افسانه ایرانیان درباره اَژی‌دَهاک (ضحاک) و جَم[شید] را باز می‌تاباند. اوتو، خدای خورشید، هفت یار همراه گیل‌گَمِش می‌کند، یکی از آنان مار و دیگری اژدهایی بود (Edzard 1993, Gilgameš und Huwawa: 37)، یعنی همان ویژگی‌هایی که از اَژی‌دَهاک ماردوش یا «مار سه سر» می‌شناسیم. هومبابا نیز همچون جَم[شید] دارای هفت ویژگی برجسته است. همانگونه که جم بر جنگل‌های خوش‌بو فرمان می‌راند (وندیداد، ۲، ۲۸)، هومبابا نیز فرمانروای جنگل درختان خوشبوی اِرین است. سر هومبابا به دست انکیدو، یار گیل‌گمش، از تن جدا می‌شود، مانند پیکر جم که به دست یار اژی‌دهاک با اره به دو نیم می‌شود.

هومبابا به ایلامی هومبان (Humban) نامیده می‌شد و گویا در اصل ایزدی کاشی [کاسی] بود (Hüsing 1916, Die einheimischen Quellen zur Geschite Elams, I. Teil: 96) که نامش می‌تواند برگرفته از نام ایرانی هَئومَه‌پانَه (Hauma-pāna) «نگهبان هئومه، گیاه نوشابه جاودانگی» باشد…

در زبان سومری برای نامگذاری عنصرهای بسیاری از فلات ایران، واژه اِرین به کار رفته است. مانند اِرِن (erén) (نیز اِرین) به معنی «دشمن، سرزمین دشمنان، سربازان خاوری» (۲)، «خزانه، گنج» و جز آن. برای سنجش می‌توان از نام هندوآریایی و هندی باستان دسیو (dāsyu) یا داسَه (dāsá) نام برد…

اِرین مَنده (Erin-Manda) (برابر است با اومان‌مَندَه Ummān-Manda)، گویا به جنگجویان ارابه ران و بعدها سوارکاران آریایی اطلاق می شده است…

[برای مثال در استوانه کوروش بزرگ که به زبان اکدی نوشته شده است، مادها با نام اومان‌مَندَه خوانده شده‌اند].

پانویس:

١- بسیاری از تاریخ‌دانان امروزی گذرگاه سفر گیل گمش را به سوی لبنان پنداشته‌اند، زیرا به این اشاره مهم متن اصلی به سرزمین اَرَته که در خاور ایران بود، توجه نکرده‌اند. افزون بر آن توصیف چگونگی راه کوهستانی این سفر که از چند رشته کوه می گذشت، به چشم اندازهای لبنان نمی‌ماند.

۲- اِرِن در زیان سومری، عنوان «سربازان خاوری» بود. در فهرستی از دوران اَمَرسین (2047-2039) واژه ارن «سرباز» در پیوند با نام های جغرافیایی‌ای آرده شده است که همگی بیرون از سرزمین بابل و بیشتر در خاور دجله قرار داشتند. در برابر واژه گوروش که به مفهوم «سرباز بومی»م است، واژه اِرِن آشکارا برای نامیدن سربازان همسایگان خاوری به کار می رفته است. ن.ک:

Goetze 1963, “Ŝakkanakkus of the Ur III Empire”, JCS 17: 4-6; Gelb 1973, :Prisoners of War in Early Mesopotamia”, JNES 32: 85.

 

برگرفته از:

* درخشانی، جهانشاه (١۳۸۲). دانشنامه کاشان، آرییان، مردم کاشی، اَمَرد، پارس و دیگر ایرانیان. زیر نظر حسین محلوجی. جلد سوم دانشنامه کاشان. تهران: بنیاد فرهنگ کاشان. صص ۴۳۲-۴۳۵.

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

کانال تلگرام خردگانبرگه اینستاگرام خردگان

خط میخی

خط میخی پارسی باستان - سامانه بومیش
با ما همراه باشید:
Instagram
Telegram
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
آیا گیلگمش به جمشید یورش برد؟!