آذربایجان
آیا کسانی که ماساگتها را تُرک میدانند، میپذیرند که در ترکهای باستانی رسمهایی مانند فاحشگی عمومی و آدمخواری رایج بوده است؟! همانطور که روایت هرودوت درباره مرگ کوروش افسانهای و نادرست است، گفتار او درباره ماساگتها هم اغراق آمیز میباشد و البته ماساگتها هم هیچ ارتباطی به تُرکها ندارند. روایت هرودوت درباره مرگ کوروش بزرگ بیشتر شبیه به افسانه است و با شواهد تاریخی و یافتههای باستانی هماهنگی ندارد.
هنوز بعد گذشت سالها مواردی را میشنویم که ریشه در اظهارات فرقهی پیشه وری دارد. این موارد که معمولا بدون پشتوانه و منبع گفته میشوند، به دنبال دشمن معرفی کردن مادها و پارسها در ایران باستان هستند، در صورتی که منابع نشان از اتحاد این اقوام ایرانی با یکدیگر دارند. فریدون ابراهیمی دادستان کل آن فرقه مقالهای دارد با عنوان «آذربایجان صحبت میکند»… آنقدر تعصب قوم و نژادی در این نویسنده آشکار است که اتحاد اقوام ایرانی را نادیده گرفته است و بیشتر بر اساس ذهنیت خود تاریخ نگاری کرده است …
در این نوشتار به اسنادی اشاره میکنیم که آشکارا نشان میدهند زبان آذری ایرانی تا حدود سال هزار هجری در آذربایجان رواج داشته است. از جمله در رساله روحی انارجانی آشکارا اصطلاحات زبان آذری کهن آمده است. پیش از آن هم مورخان و جغرافیدانانی مانند یعقوبی، خوارزمی، یاقوت حموی، حمدالله مستوفی و... درباره رواج زبان آذری کهن در آذربایجان پیش از فراگیری زبان ترکی سخن گفتهاند.
زبان آذری، زبان رسمی مردم شمال غرب ایران پیش از ورود زبان ترکی بود. قدیمی ترین اشارهها به زبان آذری توسط ابن مقفع نوشته شده است. دیگر نوشتهها در این باره، در مفاتیح العلوم خوارزمی و معجم البلدان آمده است. ضعف تدریجی زبان آذری با مهاجرت گسترده اقوام ترک زبان به آذربایجان آغاز شد که در چند مرحله انجام گرفت. از زمان تسلط سلجوقیان بود که قبایل ترک با کثرت بیشتری به آذربایجان روی آوردند و در روز گار صفویان نیز زمینه برای چیرگی بیشتر زبان ترکی بر آذری فراهم آمد.
یکی از اشتباهات تاریخی که توسط نویسندگان جهت دار دائما نوشته میشود این است که دکتر مصدق به رد اعتبارنامه پیشه وری خائن اعتراض کرده و از وی حمایت کرده است. در صورتی که با نگاه دقیق تر به آن موضوع متوجه می شویم که دکتر مصدق به رد اعتبارنامه رحیم خوئی معترض شده و ربطی به پیشه وری نداشته است.
در این که سرزمین ترکی زبانان قفقاز هیچگاه نام آذربایجان نداشته است، جای اندک شبهه و تردیدی نیست و بیشتر با نام آران شناخته میشده است. در گذشته مؤلفان و مورخان از بیان این حقیقت ابا نداشتند. ولی بعدها به علل سیاسی این نکته از جهانیان پنهان نگاه داشته شد، چندان که کمتر کسی از نسل جوان و نیز نسل گذشته بر این امر آگاهی دارد.
نهادن نام آذربایجان برای شمال ارس در واقع سوء استفاده از نام آذربایجان بود. تا سال ۱۹۱۸ هیچ سند بینالمللی در جمهوری آذربایجان ثبت نشد و هرگز چنین کشوری وجود نداشته است. این سند نشان دهنده مخالفت صریح ایران با نامگذاری بخشی از منطقه قفقاز به نام آذربایجان است.
شعر استاد شهریار درباره آذربایجان و در واکنش به بدخواهان ایران. روز جانبازیست ای بیچاره آذربایجان ... سر تو باشی در میان هر جا که آمد پای جان
در زبانشناسی چیزی به نام «زبان با قاعده تر» نداریم که مبنای مقایسه قرار گیرد و زبانی بر اساس قواعد یا تعداد افعال، رتبه بهتری را نسبت به زبانهای دیگر کسب کند. زبان فارسی ریشه هند و اروپایی دارد و نه عربی (خود زبان عربی ریشه سامی دارد). چنین ادعاهایی بدون هیچ سند و مدرکی صورت گرفته است.