تاریخ و فرهنگ ایران زمین

آیا لرها با ایلامیان باستان پیوند دارند؟

نگاهی کوتاه:

آنچه مشخص است ایرانیان کنونی از نظر نژادی و ژنتیکی بسیار به یکدیگر شبیه هستند و از نظر فرهنگی هم یک ناحیه فرهنگی را تشکیل می‌دهند. لرهای امروزی به یکی از زبان‌های آریایی و ایرانی سخن می‌گویند. در فرهنگ لرها همانند دیگر ایرانیان، عناصر فراوانی با ریشه‌های باستانی ایرانی دیده می‌شود.  آثار زیادی از اقوام کاسی از هزاره‌های پیش از میلاد به دست آمده است. نکته مهم آنجاست که شواهد گوناگون نشان می‌دهد که کاس‌ها از اقوام آریایی بودند.

رسم کتل بندی در میان لرها - لُرها پیوندی با ایلامیان ندارند / کاسی‌ها آریایی بودند
رسم کتل بندی در میان لُرها؛ ایرانیان دوران هخامنشی هم دارای چنین رسوماتی بودند

نویسنده‌ها: اشکان دهقان، حسین نظری‌پور

چندی است که یک فرضیه درباره ریشه باستانی لرها مطرح شده است که لرها را همان ایلامیان باستانی می‌دانند! به طور کلی هر کس که با تاریخ و تحولات تاریخی ایران آشنا باشد می‌داند که چندان درست نیست که یک قوم کنونی را با یک قوم باستانی یکسان بدانیم.

آنچه مشخص است ایرانیان کنونی از نظر نژادی و ژنتیکی بسیار به یکدیگر شبیه هستند و از نظر فرهنگی هم یک ناحیه فرهنگی را تشکیل می‌دهند. با این حال از آنجایی که فرهنگ ایرانی از فرهنگ‌های دارای کثرت محسوب می‌شود اقوام دارای آداب و رسوم و عناصر فرهنگی خاص خود هم هستند که البته در همه آنها ریشه‌های باستانی ایرانی دیده می‌شود.

آیا از نظر نژادی می‌توان به نتیجه رسید؟!

در سده‌های پیشین آنچیزی که بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت ریشه نژادی اقوام بود که بر اساس مشخصات ظاهری طبقه بندی می‌کردند! ولی آن تعریفی که از نژاد مد نظر بود امروز  در محافل علمی پذیرفته شده نیست.

از نظر ژنیتیکی نزدیکی میان اکثر اقوام کنونی دیده می‌شود. بر اساس گفته دکتر مازیار اشرفیان بناب نزديكی ژنتيكی بين اقوام ساكن در فلات ايران و از سوی دیگر خاص بودن اين محتوای ژنتيكی در فلات ايران به قدری ملموس و غير قابل انكار است كه حتی به كار بردن كلمه اقوام را در مورد جمعيت های ساكن در فلات ايران با شک و ترديد روبرو می‌كند (۱). 

این پژوهش‌ها نشان می‌دهد که محتوای ژنتیکی مردم کنونی در طول تاریخ آنقدرها تغییر نکرده است و مهاجرت‌ها تاثیر چندانی نداشته است.

از این روی اختلاف نژادی و ژنتیکی بین ایلامیان باستان و اقوام باستانی مانند ماد و پارس و و پارت را چندان نمی‌توان به عنوان یک واقعیت داشنورانه پذیرفت. 

آن چیزی که درباره واژه آریایی مورد توجه قرار می‌گیرد، جنبه‌های هویتی آن است. این هویت طی هزاران سال شکل گرفته است و سرانجام به صورت ایران و ایرانی برای اشاره به کشور باستانی ایران، فرهنگ و تمدن باستانی و مردمان ساکن این ناحیه استفاده می‌شود (۲).

شاهنشاهی هخامنشیان فرصتی پدید آورد که دستاوردهای فرهنگی و تمدنی اقوام و ملل گوناگون گردهم آیند و به مرور فرهنگ باستانی ایرانی ساختار خود را پیدا کرد. تاثیرات فرهنگی ایلامیان در فرهنگ ایرانی قابل توجه است و محدود به یک قوم نیست.

این در حالی است که به دلیل یورش‌های بزرگ، بسیاری از منابع ایرانی نابود شدند. پژوهش تاریخی درباره سرگذشت شاهان گاهی دشوار می‌شود چه برسد به پژوهش درباره اقوام کوچ‌رو و کشاورز که منبع چندان از روزگار باستانی آنها به جا نمانده است.

بررسی عناصر فرهنگی

لرهای امروزی به یکی از زبان‌های آریایی و ایرانی سخن می‌گویند. در فرهنگ لرها همانند دیگر ایرانیان، عناصر فراوانی با ریشه‌های باستانی آریایی دیده می‌شود و از نظر زبانی هم موارد بسیار کهن آریایی آشکار است. 

بسیاری از سنت‌ها و فرهنگی‌های منطقه لرستان ریشه در سنت‌ها و فرهنگی‌های ایران باستان دارد. یکی از مهم‌ترین نشانه‌های فرهنگی هر قوم و مردمی زبان آن قوم و مردم می‌باشد. زبان مردم منطقه لرستان در میان تمامی زبان‌های اقوام ایرانی به دلیل نزدیکی جغرافیای منطقه لرستان به تیسفون پایتخت رسمی پارتیان و ساسانیان از سال ۱۲۴ پیش از زایش مسیح تا پایان دوره ساسانی، نزدیکی بیشتری به لهجه‌های پهلوی تیسفونی دارد. به علاوه نام بسیاری از اسم‌های فامیل مانند لهراسب، زیودار، پولادوند و… در متون پیش از اسلام مانند نوشته های پازند آمده است (فرخ، ۱۳۹۵: ص ۵۳).

امروز در میان لرها آداب و رسومی مشاهده می‌‌کنیم که شباهت آشکاری به آداب باستانی ایرانیان دارد. از جمله می‌توان به ارزش آتش در نزد لرها اشاره کرد. همچنین احترام به اسطوره‌های ایرانی در نزد لرها مشهور است به طوری که احترام ویژه‌ای برای شاهنامه قائل هستند و حتی بخش‌هایی از لرها در مراسم‌های عزاداری بخش آخر شاهنامه و به ویژه بخش نامه رستم فرخزاد به برادرش را می‌خوانند.

همه این موارد نشان می‌دهد که آداب و رسوم لرها پیوند نا گسستنی با فرهنگ باستانی ایران دارد.

آداب و رسومی در منابع مربوط به ایران هخامنشی دیده می‌شود که گویی برخی از رسوم لرها بازمانده آن آداب هستند. برای مثال می‌توان به چیدن یال اسبان اشاره کرد. در روایات دوران هخامنشی اینچنین آمده است:

وقتی که سواره نظام به اردو برگشت، مردونه و تمام قشون ایران از تلف شدن ماسیس تیوس در غم و اندوه بزرگ شدند و افراد لشکر به علامت عزاداری موها را چیدند و با یال اسبان و چهار پایان باری همین کار کردند (پیرنیا، ۱۳۸۶: ص ۶۹۲).

چنین رسمی در میان بخش های گوناگون قوم لر حتی تا به امروز می‌شود و با نام‌هایی مانند «رسم کتل» و «چمر» از آن یاد می‌شود.

برخی با توجه به آنکه در مناطق لر نشین آثاری از تمدن ایلام دیده می‌شود، می‌گویند لرها بازمانده ایلامیان هستند در صورتی که منابع و آثار باستانی نشان می‌دهند که به ایلامیان تهاجم بزرگی شد و بخش زیادی از آنها قتل عام شدند. به جز این قرار نیست در منطقه‌ای که تحت سیطره شاهان ایلامی بودند صرفا اقوامی با فرهنگ و زبان ایلام زندگی کرده باشند. ما شاهد حضور اقوام آریایی زبان مانند کاسیان از هزاره‌های بسیار دور هستیم.

پس از تهاجم خونین آشوریان به ایلام کشتار وسیعی صورت گرفت و بخش وسیعی از تمدن ایلام نابود شد و با توجه به آنکه در فلات ایران اکثریت با آریایی زبان‌ها و آریایی فرهنگ‌ها شد، در آن مناطق هم آریاها آبادانی خود را آغاز کردند.

البته یک آمیختگی فرهنگی رخ داد. به ویژه در دستگاه اداری هخامنشیان از دستاوردهای ایلامیان استفاده کردن.

در دوران هخامنشیان بار دیگر شکوه ایلام احیا شد و گرچه ایلامی‌ها صدمات زیادی خورده بودند اما هخامنشیان علاوه بر کتیبه‌هایی به خط و زبان آریایی، کماکان کتیبه‌هایی به خط و زبان ایلامی هم نگاشتند. هخامنشیان همانطور که از فرهنگ و تمدن همه اقوام بهره می‌بردند، از فرهنگ و تمدن ایلامیان هم بهره فراوانی بردند.

آیا نقش روی چوقای بختیاری‌ها از چغازنبیل گرفته شده است؟

نمی‌توان با قاطعیت گفت که نقش و نگار روی چوقای بختیاری به چغازنبیل پیوند داد.

این درحالی است که شواهد کافی وجود ندارد که این پوشش را یک پوشش باستانی در نظر بگیریم. تا دوران معاصر مردان بختیاری از شال و قبا برای پوشاندن تن خود بهره می‌گرفتند (برخی هنوز هم شال و قبا می‌پوشند) و شال و قبا پوششی باستانی است و حتی در پارسه (تخت جمشید) نیز یافت می‌شود‌.

چنانچه این نقش ریشه در چغازنبیل داشته باشد چیزی را ثابت نمی کند. آرامگاه کوروش بزرگ و چند آرامگاه دیگر هخامنشی هم شبیه به این نقش هستند.

کاسی‌ها

برخلاف تبلیغاتی که توسط گروه‌های قوم گرا می‌شود و اقوام آریایی را محدود به پارس‌ها و ماد و پارت‌ها معرفی می‌کنند و می‌گویند پیش از آن فقط ایلامیان بودند،‌ ولی آثار زیادی از اقوام کاسی از هزاره‌های پیش از میلاد به دست آمده است.

کاسیان چندین قرن بر بابل حکومت کردند و آثار فراوانی از دوران حاکمیت آنها در بابل به دست آمده است.

البته به نظر می‌رسد در هزاره‌های دور چندین قوم در سراسر فلات ایران با واژه کاس یا کاش در ارتباط بودند و شاید آن اقوام دارای ریشه یکسان بودند. از جمله می‌توان به کاس‌پی‌ها و کاس‌سی‌ها و یا شاید کاشی‌ها اشاره کرد.

برخی احتمال می‌دهند «مردم کاس‌پی» تیره‌ای از قوم کاس بودند که در جلگه‌های پست و کنار آب؛ یعنی در جوار رودها و دریا می‌زیستند. تیره دیگر قوم کاس به اسم کاس‌سی نامیده می‌شدند. برای شناخت کلمه «سی» که پسوند آن است، می‌توان از اعلام جغرافیایی بهره گرفت، زیرا محل‌هایی در نواحی جنوبی و غربی دریای کاسپین و در غرب ایران، به ویژه دره های سرسبز زاگرس و مناطق زیست خاندان های لر بزرگ و کوچک وجود دارند که وسعت محل سکونت آنان از آذربایجان شرقی تا لرستان و فارس گسترده است. در این سرزمین وسیع آبادیهایی هستند که ابتدای نام آنها با کلمه «سی» شروع می شود… به نظر می‌رسد کاس‌سی‌ها در مناطق کوهستانی و ارتفاعات سکونت داشتند (ن.ک: رضا، 1386: صص 137-139).

نکته مهم آنجاست که شواهد گوناگون نشان می‌دهد که کاس‌ها از اقوام آریایی بودند. نام مردم کاس از ریشه ایرانی کَس برابر با هندی کهن کَس به چم درخشان و آشکار می‌آید که بازگشت این واژه در هندوآریایی کهن کاسَه (هر چیز درخشان)، هندی کهن کاسَه (شیشه)، پارسی باستان کاسَکَه (سنگ بهادار)، پارسی کاس (شیشه) و کاشه (یخ) و… همگی با نام مردم کاسی یا کاشی در پیوندند. ایزدان اقوام کاسی هم با واژه‌های آریایی در پیوند هستند. برای مثال کَمولَه ایزد آب کاسیان بود که برگرفته از واژه هندی باستان کَمَلَه به چم آب است. شوگورو ایزدی دیگر از ایزدان کاسی بود که جایگاهی بسیار بالا داشت و ریشه نام آن را می‌توان در واژه کهن هندی سوگورو به چم بسی والا دانست. شوریَش ایزد خورشید کاسیان بود؛ این واژه با واژه آریایی و هندی باستان سورْیَه و سوری‌یَه (خورشید،ایزد خورشید) برابری می‌کند. گونه آغازین این واژه در زبان آریایی کهن سورْیَس بود که سپس «س» به «ه» دگرگون شد ‌و این واژه خود برگرفته از واژه آریایی سوَه و سوَر (خورشید) است که در اوستایی به گونه هوَر و هوَرِه و در پارسی باستان به گونه خوَر و در پارسی امروزی به گونه خور و خورشید آمده است (ن.ک: درخشانی، ۱۳۸۲: صص ۱۱۵-۲۰۴).

با توجه به این شواهد می‌توان گفت که کاسی‌ها آریایی بودند و احتمال دارد دیرینگی خیلی از اقوام کوچ‌رو و کشاورز به اقوام کاسی برگردد. 

سخن پایانی

لرها یکی از میهن‌پرست‌ترین اقوام ایرانی هستند و همواره به رشادت و دلاوری مشهور بودند. بزرگان قوم لر خدمات فراوانی به ایران و فرهنگ ایرانی کرده‌اند و قوم لر پیوند ناگسستنی با ایران دارد. متأسفانه اخیرا فرضیه‌های سست درباره ایلامی بودن لرها مورد استقبال ایران‌ستیزان هم قرار گرفته است و به دنبال ایجاد تفرقه در میان اقوام ایرانی هستند. حتی مشاهده می‌شود برخی از افراد نزدیک به جریان منحوس پانترکیسم با هویت‌های جعلی در فضای مجازی از فرضیه‌های سست سوء استفاده می‌کنند و به دنبال ایجاد تفرقه هستند. اما مطمئنا با هوشیاری اقوام ایرانی از جمله آذری‌های بزرگوار و قوم دلیر لُر، ایران‌ستیزان موفق نخواهند شد.

پانویس:

۱- ن.ک: پژوهش محقق ايرانی دانشگاه«كمبريج»

۲- ن.ک: نگاهی به نام ایران در گذر تاریخ

 

کتاب‌نامه:

– پیرنیا، حسن (1386). ایران باستان. جلد 1. تهران: انتشارات نگاه.

– درخشانی، جهانشاه (١۳۸۲). دانشنامه کاشان، آرییان، مردم کاشی، اَمَرد، پارس و دیگر ایرانیان. زیر نظر حسین محلوجی. جلد سوم دانشنامه کاشان. تهران: بنیاد فرهنگ کاشان.

– رضا، عنایت الله (1386). اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول. تهران: وزارت امور خارجه.

– فرخ، کاوه (1395). ساختار ارتش اشکانیان (پیاده نظام، سواران سنگین اسلحه و کمانداران). با همکاری غلامرضا کرمیان. تهران: انتشارات خانه تاریخ و تصویر ابریشمی.

دیدگاه شما:



به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
آیا لرها با ایلامیان باستان پیوند دارند؟