تاریخ و فرهنگ ایران زمین

لرها با ایلامیان باستان پیوند دارند یا کاسی‌ها؟

اگر لرها را بازماندگان ایلامیان بدانیم، بدان معناست که بازماندگان اقوامی هستند که دارای خانواده زبانی غیر از خانواده زبانی آریایی بودند، اما لرهای امروزی به یکی از زبان‌های آریایی و ایرانی سخن می‌گویند. در فرهنگ لرها همانند دیگر ایرانیان، عناصر فراوانی با ریشه‌های باستانی آریایی دیده می‌شود و از نظر زبانی هم موارد بسیار کهن آریایی آشکار است. کسانی که اصرار می‌کنند که لرها بازماندگان اقوام ایلامی هستند طبیعتا معتقدند که لرها تحت تأثیر دیگر اقوام قرار گرفتند و خانواده زبانی آنها به کل تغییر پیدا کرده و فرهنگ و آیین آنها دگرگون شده است. اما به نظر نمی‌رسد فرهنگ چنین قوم اصیلی تحت تاثیر اقوام دیگر تا این حد تغییر کرده باشد. از سوی دیگر فرضیه‌هایی وجود دارد که لر ها را بازماندگان کاسی‌ها می‌دانند و شواهد گوناگون نشان می‌دهد که کاسی‌ها از اقوام آریایی بودند. بنابراین ریشه غیر آریایی لرها به هیچ وجه پذیرفتنی نیست.


رسم کتل بندی در میان لرها - لُرها پیوندی با ایلامیان ندارند / کاسی‌ها آریایی بودند

رسم کتل بندی در میان لُرها؛ ایرانیان دوران هخامنشی هم دارای چنین رسوماتی بودند

نویسنده‌ها: اشکان دهقان، حسین نظری‌پور

چندی است که یک فرضیه سست درباره ریشه باستانی لرها مطرح شده است که لرها را همان ایلامیان باستانی می‌دانند! به طور کلی هر کس که با تاریخ و تحولات تاریخی ایران آشنا باشد می‌داند که چندان درست نیست که یک قوم کنونی را با یک قوم باستانی یکسان بدانیم. آنچه مشخص است ایرانیان کنونی از نظر نژادی و ژنتیکی بسیار به یکدیگر شبیه هستند و از نظر فرهنگی هم یک ناحیه فرهنگی را تشکیل می‌دهند. با این حال از آنجایی که فرهنگ ایرانی از فرهنگ‌های غنی محسوب می‌شود اقوام دارای آداب و رسوم و عناصر فرهنگی خاص خود هم هستند که البته در همه آنها ریشه های باستانی ایرانی دیده می‌شود.

در این نوشتار بیش از موارد ژنتیکی و نژادی، موارد فرهنگی مد نظر ما می‌باشد. چه بسی ایلامیان هم از نظر نژادی تفاوت چندانی با دیگر مردمان ساکنان فلات ایران نداشتند اما از نظر فرهنگی و زبانی تفاوت با آریایی‌ها داشتند.

اگر لرها را بازماندگان ایلامیان بدانیم، بدان معناست که بازماندگان اقوامی هستند که دارای خانواده زبانی غیر از خانواده زبانی آریایی بودند، اما لرهای امروزی به یکی از زبان‌های آریایی و ایرانی سخن می‌گویند. در فرهنگ لرها همانند دیگر ایرانیان، عناصر فراوانی با ریشه‌های باستانی آریایی دیده می‌شود و از نظر زبانی هم موارد بسیار کهن آریایی آشکار است. کسانی که اصرار می‌کنند که لرها بازماندگان اقوام ایلامی هستند طبیعتا معتقدند که لرها تحت تأثیر دیگر اقوام قرار گرفتند و خانواده زبانی آنها به کل تغییر پیدا کرده است و فرهنگ و آیین آنها دگرگون شده است. اما به نظر نمی‌رسد فرهنگ چنین قوم اصیلی تحت تاثیر اقوام دیگر تا این حد تغییر کرده باشد.

بسیاری از سنت‌ها و فرهنگی‌های منطقه لرستان ریشه در سنت‌ها و فرهنگی‌های ایران باستان دارد. یکی از مهم‌ترین نشانه‌های فرهنگی هر قوم و مردمی زبان آن قوم و مردم می‌باشد. زبان مردم منطقه لرستان در میان تمامی زبان‌های اقوام ایرانی به دلیل نزدیکی جغرافیای منطقه لرستان به تیسفون پایتخت رسمی پارتیان و ساسانیان از سال 124 پیش از زایش مسیح تا پایان دوره ساسانی، نزدیکی بیشتری به لهجه‌های پهلوی تیسفونی دارد. به علاوه نام بسیاری از اسم‌های فامیل مانند لهراسب، زیودار، پولادوند و… در متون پیش از اسلام مانند نوشته های پازند آمده است (فرخ، 1395: ص 53).

امروز در میان لرها آداب و رسومی مشاهده می‌‌کنیم که شباهت آشکاری به آداب باستانی ایرانیان دارد. از جمله می‌توان به ارزش آتش در نزد لرها اشاره کرد. همچنین احترام به اسطوره‌های ایرانی در نزد لرها مشهور است به طوری که احترام ویژه‌ای برای شاهنامه قائل هستند و حتی بخش‌هایی از لرها در مراسم‌های عزاداری بخش آخر شاهنامه و به ویژه بخش نامه رستم فرخزاد به برادرش را می‌خوانند.

همه این موارد نشان می‌دهد که آداب و رسوم لرها پیوند نا گسستنی با فرهنگ باستانی ایران دارد.

آداب و رسومی در منابع مربوط به ایران هخامنشی دیده می‌شود که گویی برخی از رسوم لرها بازمانده آن آداب هستند. برای مثال می توان به چیدن یال اسبان اشاره کرد. در روایات دوران هخامنشی اینچنین آمده است:

وقتی که سواره نظام به اردو برگشت، مردونه و تمام قشون ایران از تلف شدن ماسیس تیوس در غم و اندوه بزرگ شدند و افراد لشکر به علامت عزاداری موها را چیدند و با یال اسبان و چهار پایان باری همین کار کردند (پیرنیا، 1386: ص 692).

چنین رسمی در میان بخش های گوناگون قوم لر حتی تا به امروز می‌شود و با نام‌هایی مانند «رسم کتل» و «چمر» از آن یاد می‌شود.

برخی با توجه به آنکه در مناطق لر نشین آثاری از تمدن ایلام دیده می‌شود، می‌گویند لرها بازمانده ایلامیان هستند در صورتی که منابع و آثار باستانی نشان می‌دهند که به ایلامیان تهاجم بزرگی شد و بخش زیادی از آنها قتل عام شدند. به جز این قرار نیست در منطقه‌ای که تحت سیطره شاهان ایلامی بودند صرفا اقوامی با فرهنگ و زبان ایلام زندگی کرده باشند. ما شاهد حضور اقوام آریایی زبان مانند کاسیان از هزاره‌های بسیار دور هستیم.

پس از تهاجم خونین آشوریان به ایلام کشتار وسیعی صورت گرفت و بخش وسیعی از تمدن ایلام نابود شد و با توجه به آنکه در فلات ایران اکثریت با آریایی زبان‌ها و آریایی فرهنگ‌ها شد، در آن مناطق هم آریاها آبادانی خود را آغاز کردند.

در دوران هخامنشیان بار دیگر شکوه ایلام احیا شد و گرچه ایلامی‌ها صدمات زیادی خورده بودند اما هخامنشیان علاوه بر کتیبه‌هایی به خط و زبان آریایی، کماکان کتیبه‌هایی به خط و زبان ایلامی هم نگاشتند. هخامنشیان همانطور که از فرهنگ و تمدن همه اقوام بهره می‌بردند، از فرهنگ و تمدن ایلامیان هم بهره فراوانی بردند.

فرضیه‌های قابل قبول‌تر درباره ریشه‌های باستانی لُرها

درباره ریشه باستانی لرها فرضیه‌های قابل قبول تر مطرح شده است که پیوند لرها با اقوام باستانی آریایی را نشان می‌دهند. در این بخش به این فرضیه‌ها با توجه به اسناد و مدارک اشاره‌هایی می‌کنیم.

یکی از فرضیه‌ها به نزدیکی قوم لر به شاخه‌ای از هخامنشیان که در انشان قدرت گرفتند، اشاره می‌کند. می‌دانیم که بر اساس کتیبه بیستون، هخامنشیان مدتی در دو شاخه شاه بودند (کتیبه بیستون، بند ۴) که یک شاخه پدران کوروش بزرگ بودند و شاخه دیگر پدران داریوش بزرگ. با آمدن کوروش بزرگ یک شاهنشاهی بزرگ شکل گرفت. این فرضیه ها به نزدیکی اقوام لر به شاخه هخامنشیان که در انشان قدرت گرفتند، تاکید دارند چرا که از نظر زبانی، فرهنگی و جغرافیایی همسانی‌هایی با لرهای کنونی دیده می‌شود که پیش از این در این باره سخن گفتیم.

فرضیه دیگر لرها را با کاسیان در ارتباط می‌داند. مردمان کاسی که به نظر می‌رسد بخش‌هایی از آنها در کوهستان ساکن بودند و از هزاره‌های پیش از میلاد در فلات ایران حضور داشتند. آنها چندین قرن بر بابل حکومت کردند و آثار فراوانی از دوران حاکمیت آنها در بابل به دست آمده است.

البته به نظر می‌رسد در هزاره‌های دور چندین قوم در سراسر فلات ایران با واژه کاس یا کاش در ارتباط بودند و شاید آن اقوام دارای ریشه یکسان بودند. از جمله می‌توان به کاس‌پی‌ها و کاس‌سی‌ها و یا شاید کاشی‌ها اشاره کرد.

برخی احتمال می‌دهند «مردم کاس‌پی» تیره‌ای از قوم کاس بودند که در جلگه‌های پست و کنار آب؛ یعنی در جوار رودها و دریا می‌زیستند. تیره دیگر قوم کاس به اسم کاس‌سی نامیده می‌شدند. برای شناخت کلمه «سی» که پسوند آن است، می‌توان از اعلام جغرافیایی بهره گرفت، زیرا محل‌هایی در نواحی جنوبی و غربی دریای کاسپین و در غرب ایران، به ویژه دره های سرسبز زاگرس و مناطق زیست خاندان های لر بزرگ و کوچک وجود دارند که وسعت محل سکونت آنان از آذربایجان شرقی تا لرستان و فارس گسترده است. در این سرزمین وسیع آبادیهایی هستند که ابتدای نام آنها با کلمه «سی» شروع می شود… به نظر می‌رسد کاس‌سی‌ها در مناطق کوهستانی و ارتفاعات سکونت داشتند (ن.ک: رضا، 1386: صص 137-139).

نکته مهم آنجاست که شواهد گوناگون نشان می‌دهد که کاس‌ها از اقوام آریایی بودند. نام مردم کاس از ریشه ایرانی کَس برابر با هندی کهن کَس به چم درخشان و آشکار می‌آید که بازگشت این واژه در هندوآریایی کهن کاسَه (هر چیز درخشان)، هندی کهن کاسَه (شیشه)، پارسی باستان کاسَکَه (سنگ بهادار)، پارسی کاس (شیشه) و کاشه (یخ) و… همگی با نام مردم کاسی یا کاشی در پیوندند. ایزدان اقوام کاسی هم با واژه‌های آریایی در پیوند هستند. برای مثال کَمولَه ایزد آب کاسیان بود که برگرفته از واژه هندی باستان کَمَلَه به چم آب است. شوگورو ایزدی دیگر از ایزدان کاسی بود که جایگاهی بسیار بالا داشت و ریشه نام آن را می‌توان در واژه کهن هندی سوگورو به چم بسی والا دانست. شوریَش ایزد خورشید کاسیان بود؛ این واژه با واژه آریایی و هندی باستان سورْیَه و سوری‌یَه (خورشید،ایزد خورشید) برابری می‌کند. گونه آغازین این واژه در زبان آریایی کهن سورْیَس بود که سپس «س» به «ه» دگرگون شد ‌و این واژه خود برگرفته از واژه آریایی سوَه و سوَر (خورشید) است که در اوستایی به گونه هوَر و هوَرِه و در پارسی باستان به گونه خوَر و در پارسی امروزی به گونه خور و خورشید آمده است (ن.ک: درخشانی، 1382: صص ۱۱۵-۲۰۴).

با توجه به این شواهد می‌توان گفت که کاسی‌ها آریایی بودند و بنابراین فرضیه‌هایی که درباره غیر آریایی بودن ریشه لرها می‌گویند چندان قابل اعتنا نیست. هنوز هم آداب و رسوم فراوانی در میان لرها دیده می‌شود که یادآور فرهنگ باستانی آریایی است.

لرها یکی از میهن‌پرست‌ترین اقوام ایرانی هستند و همواره به رشادت و دلاوری مشهور بودند. بزرگان قوم لر خدمات فراوانی به ایران و فرهنگ ایرانی کرده‌اند و قوم لر پیوند ناگسستنی با ایران دارد. متأسفانه اخیرا فرضیه‌های سست درباره ایلامی بودن لرها مورد استقبال ایران‌ستیزان هم قرار گرفته است و به دنبال ایجاد تفرقه در میان اقوام ایرانی هستند. حتی مشاهده می‌شود برخی از افراد نزدیک به جریان منحوس پانترکیسم با هویت‌های جعلی در فضای مجازی از فرضیه‌های سست سوء استفاده می‌کنند و به دنبال ایجاد تفرقه هستند. اما مطمئنا با هوشیاری اقوام ایرانی از جمله آذری‌های بزرگوار و قوم دلیر لُر، ایران‌ستیزان موفق نخواهند شد.

کتاب‌نامه:

– پیرنیا، حسن (1386). ایران باستان. جلد 1. تهران: انتشارات نگاه.

– درخشانی، جهانشاه (١۳۸۲). دانشنامه کاشان، آرییان، مردم کاشی، اَمَرد، پارس و دیگر ایرانیان. زیر نظر حسین محلوجی. جلد سوم دانشنامه کاشان. تهران: بنیاد فرهنگ کاشان.

– رضا، عنایت الله (1386). اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول. تهران: وزارت امور خارجه.

– فرخ، کاوه (1395). ساختار ارتش اشکانیان (پیاده نظام، سواران سنگین اسلحه و کمانداران). با همکاری غلامرضا کرمیان. تهران: انتشارات خانه تاریخ و تصویر ابریشمی.

شرایط استفاده از نوشتار:

از آنجایی که هرگونه استفاده یا رونوشت از نوشتارها بر اساس پیمان نامه کاربری امکان پذیر است، اگر قصد رونوشت از این نوشتار را دارید، بن‌مایه آن را یاد کنید. طبیعی است که ذکر مواردی مانند نام پدیدآور (نویسنده، گردآورنده و…)، تاریخ واپسین به روز رسانی، عنوان کامل نوشته به همراه پیوند (لینک) و همچنین ذکر تارنمای خردگان (www.kheradgan.ir) ضروری است.

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

کانال تلگرام خردگانبرگه اینستاگرام خردگان

خط میخی

خط میخی پارسی باستان - سامانه بومیش

درباره بزرگان

درباره زرتشتدرباره کوروش بزرگ
درباره فردوسیدرباره دکتر مصدق
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
لرها با ایلامیان باستان پیوند دارند یا کاسی‌ها؟