
ایرانستیزان برای راهبرد اهداف شوم خود از هر ترفندی بهره میجویند و از هر دروغ و مغلطهای در نوشتارها و بیاناتشان، استفاده میکنند و به هیچ عنوان برایشان اهمیت ندارد دورغ ها و مغلطه هایشان به صورت وقیحانهای با یکدیگر در تضاد است.
«مغالطه قیاسی است که مقدمات آن مرکب از وهمیات و مشبهات باشد. وهمیات قضایایی هستند که به واسطه قیاس با امور محسوسه و یقینی مسلم پنداشته میشوند و حال آنکه درستی آنها مورد تصدیق عقل نیست. مشبهات نیز به واسطه مشابهت با قضایای صادقانه، خود صادق انگاشته می شوند در صورتی که کاذبه اند.
خطاها، یعنی افکاری که با واقع مطابقت ندارند و باعث مغالطه می شوند یا از روی قصد و اختیار سر می زنند…» (1).
باید پرسید که چرا بسیاری از نوشتارهای ایران ستیزانه سرشار از مغالطه است؟ همچنین میتوان بوی تند تضاد و تناقض، تحریف، دروغ و مهمل بافی را از نوشتههای ایرانستیزان، استشمام نمود!
تجسم کنید فردی را که به قصد صید ماهی، تور ماهیگیریای را بر دوش می نهد…! تا به اینجا قضیه با عقل جور در میآید. ولی اگر متوجه بشویم که همان شخص بجای اینکه به سمت دریا برود، به سوی کویری بی آب و علف رفته چه؟
شاید بتوان گفت آن شخص به مرز دیوانگی رسیده است اما اگر مقداری تأمل کنیم و خیلی ساده به قضیه ننگریم در مییابیم که این گونه رفتارها بیشتر به جنون دهشتناک شباهت دارند تا یک نادانی و دیوانگی ساده! حال اگر این جنون از روی قصد و عمد باشد چه؟
هنگامی که قصد و عمد وارد این امر میشود، این ماجرا مفهومی تازهتر در خود بوجود میآورد و آن «ستیز جنون آمیز» است.
کسانی هستند که نه فریب خوردهاند و نه افراطی هستند، بلکه این ستیز جنون آمیز آنها، با تاریخ این مملکت از برای مواردی فرای مفاهیم شخصی و عقیدتی و قبیله ای است. این نهادهای سازمان یافتهای که در فضاهای مجازی به آسودگی جولان میدهند، تنها یک قصد دارند و آن نیز کم رنگ کردن اتحاد این مرز و بوم و سوق دادن تفکر جوانان از یک پارچگی هویتی ، به چند پارچگی هویتی است!
به همین سبب است که بسیاری از تجزیه طلبان یا پشت این گونه مسائل پنهان شدهاند و یا اینکه از اینگونه جریانات به شدت حمایت میکنند.
اما نکتهای که قابل تأمل است، این است که جوانان دانا و پویای این مرز و بوم به این اشخاص میگویند که هرگز و تحت هیچ شرایطی به مقصود خود نخواهید رسید به این دلیل که:
1- بی سواد تر از آنی هستید که بخواهید هویت ملت بزرگی همچون ایران را تحریف و تخریب بکنید.
2- بیش از اندازه مخاطبین خود را نادان فرض کردهاید و گمان میکنید که آنها پذیرای هر نوع مهملی از سوی شما هستند! چرا که در میان آنها افرادی نیز هستند که به راستی منطق و انصاف را یافتهاند و از شما و دروغ هایتان روی گردان شدهاند.
3- تمامی مهرههایی که در دست داشتید از جمله تحریفات و تخریب ها و … ، تاریخ مصرفشان به اتمام رسیده و دیگر حرف جدیدی از شما برای گفتن نیست. دقیقا به همین جهت است که ستیز شما وارد مرحله جنون آمیزی شده است!
بهتر است این مبحث را بیش از اندازه طولانی نکنیم. برای اینکه درک بهتری از این نوشتار که در خصوص «ستیز و جنون» ایرانستیزان است، داشته باشیم چند نمونه از مهمل گوییها و مغلطههای آنها را مورد بررسی قرار بدهیم.
چندین صفحه در اینستاگرام هستند که به صورت سازماندهی شده مشغول فعالیتهای خاص هستند. در اینجا یکی از این صفحات را برای نمونه بررسی می کنیم که نظیر کارهای این صفحه در صفحات زیاد دیگری هم به چشم می خورد.
لطفا به عکس نوشته زیر توجه بفرمایید که بنده از صفحههای اشخاص ایران ستیز فعال گرفتهام.

همان گونه که در تصویر شماره 1 مشاهده می فرمایید، کوروش بزرگ در نوشتار این اشخاص که از تفکراتشان نشأت می گیرد، هم دارای آرامگاه است و هم بدنش در این آرامگاه خفته است. حال بنده به هیچ عنوان وارد مبحث این پست نمیشوم که نویسنده این عکس نوشته قصدش از این نوع نوشتارها چیست!
پس از این عکس نوشته دریافتیم که:
1- کوروش بزرگ آرامگاه منتسب به خود را دارا میباشد که عکس آن در تصویر دیده می شود.
2- نویسنده با اطمینان از وجود بدن کوروش بزرگ در این مقبره ، سخن می گوید.
اکنون به عکس نوشته بعدی توجه بفرمایید که توسط همین شخص در صفحه اینستاگرام قرار داده شده است!

همان گونه که در تصویر شماره 2 مشاهده می فرمایید به یکباره همه چیز تغییر کرده و این مقبره منتسب به مادر حضرت سلیمان شده است. جالب اینجاست که این شخص در فاصله زمانی بسیار کمی از این دو پست بهره برداری کرده است.
پیشتر پاسخ این سخنان و تحریفات که در عکس نوشته شماره 2 ذکر شده، در تارنمای خِرَدگان داده شده است.
نگاه کنید به:
آرامگاه کوروش بزرگ یا مقبره مادر سلیمان؟
حال به عکس نوشته زیر توجه بفرمایید:

همان گونه که در تصویر شماره 3 مشاهده می کنید ، صاحب این صفحه اینستاگرام سعی دارد سخنی منطقی را بیان کند. وی مدعی میشود که هم به دینش میبالد و هم به ملیتش و هم اینکه با نژادپرستی و به گونهای تفرقه جویی مخالف است.
مسئله دیگر در این عکس نوشته، بکار بردن عکسی از آرامگاه کوروش بزرگ است که ما در مییابیم مقصود وی از ملیت نمادی از آرامگاه کوروش بزرگ و شخص او است که به گونهای این نوع نگرش صحیح نیز می باشد، چرا که وی «کوروش بزرگ» را بر حسب دادههای تاریخی، دوران کوروش نقطه عطفی در همبستگی اقوام است، به گونهای که کشور واحدی پدید آمد که ما اکنون آن را ایران میخوانیم!
اکنون به یک عکس نوشته دیگر توجه بفرمایید که توسط همین شخص در صفحه اینستاگرام، نهاده شده است:

بله ایشان همان شخصی است که هم به دینش میبالید و هم به ملیتش، اما به نوشتههایش دقت بفرمایید چگونه تفرقه را رواج میدهد و چگونه اشخاص مذهبی را با اشخاص تاریخی، مورد قیاس تفرقه افکنانهای قرار می دهد!
آیا به نظر شما این شخص تفکری سالم دارد؟
آیا به راستی این تضادهای جنون آمیز نشانه سردرگمی و کم سوادی نیست؟
لازم به ذکر است که در خصوص مطالب ذکر شده در عکس نوشته بالا، پیشتر در تارنمای خِرَدگان به آنها پاسخ داده شده است.
نگاه کنید به:
روز کوروش بزرگ (هفتم آبان) از معتبرترین و مستندترین روزهای تاریخی
حال لطفا به عکس نوشته زیر دقت بفرمایید:

همان گونه که در تصویر شماره 5 مشاهده می فرمایید، این شخص که چنین پستی را در صفحه اینستاگرام خود قرار داده است، به شدت از سیاه نماییهای هالیوود بر ضد تاریخ کشور عزیزمان ایران، دلگیر و به زبان دیگری وی از این سیاه نماییهای هالیوود «شاکی» است!
اما اگر همین شخص پستی را در همین صفحه اینستاگرامش بگذارد که سیاه نماییهایش علیه افراد تاریخی این مرز و بوم، چندین برابر فیلم ضد ایرانی 300 باشد چه؟
لطفا به عکس نوشته زیر دقت بفرمایید:

بله همان گونه که در تصویر شماره 6 مشاهده می فرمایید، سیاه نمایی و ستیز این شخص، با تاریخ و اشخاص تاریخی وصف نشدنی است.
در خصوص این مغلطه جنون آمیز که استوانه کوروش بزرگ را همانند دیگر استوانه های اشخاص تاریخی می داند، قبلا دو نوشتار توضیح داده شده است.
نگاه کنید به:
جوانان پویا و با انصاف اگر آن دو نوشتار را مطالعه بفرمایند متوجه خواهند شد که این پست نه تنها سیاه نماییهایش چندین برابر فیلم ضد ایرانی 300 است، بلکه به صورت بسیار وقیحانه به شعور مخاطبین خود نیز توهین می کند.
در پاسخ به این پست کذایی باید خیلی کوتاه گفت که :
استوانه کوروش بزرگ پیامی است از سوی یک پادشاه فاتح، برای مردم مغلوب سرزمین بابل … مهمترین پیام آن استوانه پیام آزادی و صلح است و نه غارت و چپاول سرزمین های مغلوب بابل … مسئلهای که حتی در جنگ های امروزین بشر، به ندرت یافت میشود.
اشخاص دیگر تاریخی ( خصوصا شاهان آشوری ) هنگامی که سرزمینی را مغلوب می ساختند / پس از تسخیر آنها، به مقدسات مردم توهین میشد و اموال و آزادی آنها مورد تجاوز قرار می گرفت، مسئله ای که متاسفانه هنوز در جنگ های امروزین بشر، دیده می شود.
البته هنگامی که سخن از شخص میشود، باید دریافت که پشت این صفحات گروههای سازمان یافتهای پنهان شدهاند و صرفا شخصی نیستند! اگر به محتوای آن صفحات نیز دقت بفرمایید متوجه می شوید که هیچ کدام از آنها صرفا به مسائل تاریخی نمیپردازند و در خصوص همه چیز سخن به عمل می آورند که این خود نشانه نابخردی آنها است.
بارها گفته شد که تاریخ یک دانش است و باید با دانایی و مطالعه و تحقیقهای بسیار به آن پرداخته شود. در باب مسائل تاریخی میبایست از هر گونه خام گوییها و سادهنگریها پرهیز نمود.
اکنون برای اینکه متوجه بشویم این اشخاص برای راهبرد اهداف خود، از گفتن هیچ سخن وقیحانهای دریغ نمی کنند، به عکس نوشته زیر دقت بفرمایید:

در خصوص مطالب ذکر شده در تصویر شماره 7 (دین کوروش)، پیشتر در تارنمای خِرَدگان به آنها پاسخ داده شده است و قصد این نوشتار ورود به این نوع مطالب ذکر شده در تصویر شماره 7 نیست.
نگاه کنید به:
اما تنها به فلش های قرمز رنگ که به «مرد بالدار» اشاره دارند، دقت بفرمایید. این افراد مدعی هستند که این سنگ نگاره متعلق به «بت بعل» است که به درستی ما نمیتوانیم بفهمیم این افراد از روی چه منبعی چنین مهملی را بیان می کنند!!!
در خصوص «نقش برجسته کوروش بزرگ» یا «مرد بالدار» نیز پیشتر در تارنمای خِرَدگان سخن به میان آمده است.

تصویر شماره 8 برداشتی صحیح از نگاره مرد بالدار است که پیشتر در تارنمای خِرَدگان در خصوص آن مقاله ای نوشته شده است و هیچ ربطی به عکس نوشته های افراد ایران ستیزِ مورد نظر، در این نوشتار ندارد!.
برای دانش بیشتر نگاه کنید به:
اکنون به عکس نوشته زیر دقت بفرمایید:

تصویر شماره 9 که توسط همان شخص یا افراد صاحب تصویر شماره 7 در صفحه اینستاگرام به انتشار درآمده است، بیان کننده یک دروغ آشکار و وقیحانه و همچنین حامل یک مغلطه بسیار تمسخر آمیز است!
در خصوص مسئله ذوالقرنین نیز پیشتر در همین تارنمای خِرَدگان مقاله ای نوشته شده است.
مغالطه در تصویر شماره 9:
به مطالبی که زیر آن در تصویر شماره 9 خط قرمز رنگ کشیده شده است توجه بفرمایید!
ذکر مطالب چنین است:
1- تندیس مرد بالدار یک نماد ترکیبی از خدایان و نقوش باستانی کشورهای مختلف است.
2- این تندیس نه می تواند کوروش بزرگ باشد و نه ذوالقرنین.
حال در این میان یک سوال مطرح میشود، آن کشف رویایی شما که می گفت این نگاره «بت بعل» است کجا رفت؟
خب این نگاره طبق گفتههای پیشین شما بت بعل است، پس این همه سفسطه کردن برای چیست که این نگاره مشخص نیست که متعلق به چه کسی است و یا اینکه این نگاره نماد ترکیبی از خدایان و نقوش باستانی کشورهای مختلف است و … ؟
فراموش کردید که در گذشته چه گفتید ؟
نکته دوم که سردرگمی این افراد را بیشتر نمایان می سازد، این است که نویسنده عملا میخواهد هویتی برای این نگاره بتراشد اما باز هم از بت بعل سخنی به میان نمی آورد!
آیا می شود انسانهایی که مدعی کشف حقایق باستان هستند به این اندازه در نوشتارهایشان به تناقض بیفتند؟!!!!
در جایی به صراحت بگویند این نگاره بت بعل است اما در جایی دیگر آسمان و ریسمان ببافند که این نگاره نماد چه چیزی است و …
دروغ وقیحانه:
درون دایره زرد رنگ در تصویر شماره 9 را مشاهده بفرمایید. هیچ دقتی لازم نیست که ما در بیابیم بالای سر این نگاره که طبق شواهد و اسناد موجود، منتسب به کوروش بزرگ است، دو شاخ وجود دارد و بالای این دو شاخ نیز سَر دو مار نقش بسته است.
حال این چه دروغ وقیحانهای است که در نوشتار تصویر شماره 9 بیان می شود؟
تاج او شباهتی به شاخ ندارد بلکه دو مار هستند؟
واقعا شرم آورتر از این عکس نوشته در باب «دروغ و نیرنگ» در سیستم ایران ستیزانه این افراد پیدا نخواهید کرد! آخر چه کسی گفته است تاج او شبیه به دو شاخ است؟ دو شاخ بخشی از تاج او هستند نه تاج او به کلی شبیه به دو شاخ باشد و یا سَر دو مار!.
هنگامی که گفته شد بی سوادتر از آن هستید که بخواهید با تاریخ کشوری همچون ایران ستیز کنید، بی دلیل نبود! دو شاخ و سَر دو مار عضوی از تاج این نگاره هستند، تاج این نگاره متشکل از بخشهای متعددی است.
کسی که می خواهد بگوید: ماشینی فاقد سپر است! می تواند بگوید: ماشین شبیه به سپر نیست… !

عکس بالا که دقیقا همان عکسی است که در تصویر شماره 9 بکار رفته، دو شاخ و سَر دو مار را می توان به صورت واضح تماشا کرد.همچنین همان گونه که گفته شد این تاج دارای بخشهای متعددی است.

در تصویر بالا که عکس واقعی از تندیس مرد بالدار است، نیز می توان به خوبی دو شاخ و سَر دو مار را، جدا از یکدیگر تشخیص داد!
مطلب دیگری که بسیار مهم است، این است که این گونه وقیحانه دروغ گویی و تضادهای فاحش، رساننده این مفهوم هستند که این افراد ایرانستیز تفکراتی بسیار خطرناک دارند. هر کسی نمیتواند اینگونه انصاف و خِرد را زیر پا بگذارد مگر اینکه اهدافی شوم را در سر پرورانیده باشد.
سخن پایانی
ایرانستیزان برای راهبرد اهداف شوم خود از هر ترفندی بهره میجویند و از هر دروغ و مغلطهای در نوشتارها و بیاناتشان، استفاده میکنند و به هیچ عنوان برایشان اهمیت ندارد دورغ ها و مغلطه هایشان به صورت وقیحانهای با یکدیگر در تضاد است.
نکته دیگر در این بحث این است که، جای بس تاسف است که این نوع صفحات در فضای مجازی، همانند قارچ رشد کرده و کسی با آنها مقابله نمیکند. حتی بسیاری از این صفحات ایران ستیز، تفکراتی تجزیه طلبانه دارند اما این نوع نگرش آنها نیز باعث نشده است که صفحههای آنها در اینستاگرام فیلتر شود!