تاریخ و فرهنگ ایران زمین

ایران‌ستیزان به هذیان گویی روی آورده اند

این نوشتار، از نوشتارهای ارسالی کاربران است

نوشتارهای ارسالی کاربران بر اساس پیمان‌نامه کاربری منتشر می‌شوند. نگاه کنید به:

پیمان‌نامه کاربری

تفاوت استوانه کوروش | نویسنده: ایمان کیارسی | واپسین به روزرسانی: ۲۴ دی ۱۳۹۵ |


فریب کاری و بی منطقی در یک عکس-نوشته ایرانستیزانه

ایران‌ستیزان مرز بی منطقی را هم رد کرده‌اند و به هذیان گویی روی آورده‌اند

فریب کاری و بی منطقی در یک عکس-نوشته ایرانستیزانه

تصویر 1: عکس-نوشته ایران ستیزانه

چند وقتی است که پیکار جویان با تاریخ و هویت ایرانی  عکس-نوشته‌ای را در فضای مجازی به اشتراک می گذارند که آنقدر غیر منطقی است که نادانی آنها را آشکار می‌سازد.

آنچه در بحث منطقی مورد توجه است، درست اندیشیدن می‌باشد. به عبارتی موضوع و بحثی منطقی است که با مجموعه‌ای از قواعد و قوانین که مراعات آنها ذهن را از خطای در فکر مصون می‌دارد، همراه باشد.

منطق دو قسمت خواهد داشت:

– موافقت ذهن با ذهن (منطق نظری)

– موافقت ذهن با موضوعات علوم مختلف قابل گفتگو. یعنی روشهای گوناگونی که علوم باید در تحقیقات خود بکار برند، مطالعه می شوند. و از این رو این قسمت  ( علم طرایق ) یا ( روش شناسی) یا ( منطق عملی ) نام می گیرد.

منطق سه کیفیت را مورد گفتگو قرار می دهد: «تصور»، «تصدیق»، «استدلال» (سیاسی، 1341: ص 85).

همانگونه که در تعریف بالا آمد، منطق ترکیبی از تفکر و حقانیت به همراه استدلال است.

اگر به عکس-نوشته مورد بحث (تصویر 1) بنگریم، اوج بی منطقی و خرد خفتگی را در می‌یابیم. افرادی که این نوشته‌ها را سر هم کرده‌اند، با روش‌هایی وقیحانه و موذیانه قصد بر تخریب موارد مورد نظر خود یعنی تخریب «استوانه کوروش» و رسیدگی به جریان های ایران‌ستیز را دارند و در این سو حتی منش عقلانی را لگد مال کرده‌اند!

بنده 6 مورد را از این عکس-نوشته (تصویر 1) برداشت کرده‌ام که همگی آنها این مفاهیم را به ما می‌رسانند: «گنگ گویی»، «فریب کاری»، «دروغ گویی وقیحانه»، «توهین به شناسه اجتماعی چند میلیون تن»، «هذیان گویی» و «پرسشی از روی بی خردی»

6 موردی که به نظر بنده از یک ذهن کسی که از منطق و انسانیت به دور می‌باشد، برخاسته است:

1- پیروان استوانه گلی (منظورشان منشور کوروش بزرگ است)

2- صدها استوانه وجود دارد که همانند استوانه کوروش بزرگ هستند!

3- تمام آن استوانه‌ها پیروانی دارند که تنها پیروان استوانه کوروش بزرگ به سوی جهل رفته‌اند!

4- نژاد پرستی و خشونت

5- ربط دادن موارد تاریخی باستانی به حوادث انتخابات سال 88

6- علت چیست؟

چه کسانی پیروان استوانه گلی کوروش هستند؟!

در تمامی متن این عکس-نوشته گنگ گویی و فریبکاری و دروغ گویی به چشم می‌خورد، نخست ایران‌ستیزان اشاره‌ای به پیروان استوانه کوروش بزرگ می‌کنند! کدام پیروان؟ اصولا به افرادی می‌گویند پیرو که پیروی آنها دارای شناسه‌هایی از روی قواعد و قوانینی مشخص باشد، یعنی قواعد که در هر زمان بارور باشند و بشود از آنان به صورت یک قانون پیروی کرد.

اما استوانه کوروش بزرگ پیامی است از سوی یک پادشاه فاتح، برای مردم مغلوب سرزمین بابل / مهترین پیام آن استوانه پیام آزادی و صلح است و نه غارت و چپاول سرزمین مغلوب بابل / مسئله‌ای که حتی در جنگ های امروزین بشر، به ندرت یافت می‌شود.

و آنگاه که سربازان بسیار من دوستانه اندر بابل گام برمی‌داشتند، من نگذاشتم کسی (در جایی) در تمامی سرزمین‌های سومر و اکد ترساننده باشد. من (شهر) بابل و همه (دیگر) شهرهای مقدس را در فراوانی نعمت پاس داشتم. درماندگان باشنده در بابل را که (نبونئید) ایشان را به رغم خواست خدایان یوغی داده بود نه در خور ایشان، درماندگی هاشان را چاره کردم و ایشان را از بیگاری برهانیدم…. همگی مردم بابل پادشاهی را گرامی داشتند و من همه (مردم) سرزمین ها را در زیستگاهی آرام بنشانیدم (استوانه کوروش، بندهای 24-36).

برداشت از این نوع سخنان، نشانه بزرگ منشی و جوان مردی یک پادشاه فاتح است که درسی بزرگ را به امروزیان می‌بخشد و نمی دانم چگونه است که عده‌ای حرف از نبود تفاوت میان دیگر استوانه‌ها با استوانه کوروش بزرگ می‌زنند و بسیار گنگ سخن می‌گویند.

تردیدی نیست که استوانه کوروش بزرگ الهام بخش و پند آموز است، موضوعی که هم در دوران باستان و هم در دوران نوین مشهود است. همانطور که می‌دانیم در جنگ‌های امروزین بشر، هنگامی که شهری مغلوب می‌شود، مردم آن شهر با ویرانی، غارت، آوارگی و بی اعتنایی به مقدساتشان مواجه می‌شوند.

پس مفهوم انسانی استوانه کوروش از دریچه تاریخ باستان به دست ما رسیده است و می‌بایست از آن الهام گرفت.

اما می‌دانیم که عده‌ای قصد دارند با انگ کوروش‌پرستی و سخنی غلو آمیز همچون «پیروان استوانه گلی» به مقاصد تهمت‌زنی‌های خود بپردازند، در خصوص تهمت زنی‌های این نوع اشخاص در نوشتارهای پیشین اشاره شده است.

نگاه کنید به:

تهمت زدن و برچسب زدن، هنر همیشگی افراد منطق گریز!

کدام استوانه‌ها همانند استوانه کوروش بزرگ هستند؟!

فریبکاری تا چه اندازه؟ مگر می شود بدون اینکه به محتوای استوانه ها اشاره‌ای بکنیم، بگوییم آنها هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند؟! لااقل به اندازه یک دبستانی منطق به خرج دهید!

خودتان می‌گویید آن استوانه به شرح وقایع دوران خود پرداخته اند، چه وقایعی؟ در چه شرایطی؟ آیا همه آنها از سوی یک پادشاه فاتح بوده اند؟ چرا اینگونه گنگ سخن می گویید؟

این سخنان مبهم نشانه سردرگمی و تزلزل منطق و عقلانیت است! هر چند که قصد این اشخاص فریب کاری و ستیز است نه چیز دیگر!

کدامیک از دیگر استوانه‌ها پیروانی دارند که تنها پیروان استوانه کوروش بزرگ به سوی جهل رفته‌اند؟!

مغلطه در مغلطه! هیچ یک از آن استوانه سبب نشده که پیروان خود را به جهل و … بکشاند؟! یعنی تمامی استوانه‌های اشخاص تاریخی پیروانی دارند؟! بسیار جالب شد، بنده گمان می‌کنم باید برای این کَشف بزرگ به شما جایزه بدهند! پیروان آن استوانه‌ها چه کسانی هستند و در کدام کشورها زندگی می کنند؟ نام گروه و شناسه اجتماعی آنها چیست؟ خنده دارتر و مغلطه آمیزتر از این سخن پیدا نکردید؟ استوانه‌های آشوربانیپال پیروانی در جهان دارد؟ استوانه‌های نبونئید در جهان پیروانی دارد؟ و از همه مهم‌تر استوانه کوروش بزرگ پیروان خود را به سوی جهل و نادانی می‌برد؟ دروغی از این وقیحانه‌تر پیدا نکردید که بگویید؟

به راستی که جهل و بی منطقی و سردرگمی را در این گفتارتان نمایان نمودید که بسیار باعث تاسف است.

الهام گیرندگان و محققین از مسئله و مفهومی نیک برداشتی پند گیرانه دارند و از آن در گستره زمانی خود بهره می‌برند، پیام استوانه کوروش پیام آزادی و احترام و آرامش از سوی پادشاهی فاتح است، در یک سرزمین مغلوب شده می‌توان از این مفهوم پندهای بسیاری گرفت.

در این میان شاید این پرسش مطرح بشود که چرا اصلا کوروش بابل را فتح را کرد. با توجه به اشتراکی که در منابع وجود دارد در می‌یابیم که این فرمانروای بابل بود که ابتدا به اتحاد چند کشور علیه کوروش پیوست و قصد حمله به کوروش را داشتند. به عبارت دیگر اقدامات کوروش در آن زمان کاملا اقداماتی طبیعی و برای حفظ امنیت مرزها لازم بود.

برای درک بهتر دلایل آغاز کشور گشایی های کوروش بنگرید به:

دلایل آغاز کشورگشایی های کوروش بزرگ

اصولا تاریخ الهام دهنده و عبرت دهنده است / می توان از محتوای کتیبه‌های شاهان فاتح باستان خصوصا شاهان آشوری عبرت گرفت که ظلم و خشونت چه عواقب و نفرت پراکنی‌هایی می‌تواند به دنبال داشته باشد و می‌شود از محتوای استوانه کوروش بزرگ الهام گرفت که می‌توان در اوج قدرت فروتن و جوانمرد نیز بود).

نژاد پرستی و خشونت؟!!!!

چه کسی نژادپرستی کرده است؟ مهین دوستی چه ربطی به نژادپرستی دارد؟ میهن دوستی امری بد و ناپسند است یا دروغ‌گویی و تحریف‌گریی‌های شما؟ چه کسی را متهم به خشونت می‌کنید؟

ربط دادن موارد تاریخی باستانی به حوادث انتخابات سال 88

به راستی خرد را تا چه اندازه باخته‌اید؟ استوانه کوروش چه ربطی به انتخابات سال 88 دارد؟ درماندگی‌های شما با هذیان‌گویی‌ها تسکین نخواهد شد، درماندگی‌ها و  سردرگمی‌های شما زمانی درمان می‌شود که به اصل منطق و عقلانیت بازگردید نه اینکه هذیان گویی بکنید. چرا به شناسه اجتماعی یک ملت توهین می کنید؟ اصلا می‌دانید مفهوم نژاد چیست؟ بحث درباره نژاد نیازبه مقالات مفصل دارد که فرصت های دیگری را می طلبد.

تفاوت استوانه کوروش با دیگر کتیبه‌ها چیست؟

شما می پرسید علت چیست؟؟ بهتر است کمی پخته‌تر سخن بگویید، شاید هم به راستی به دلایل اقتضای سنی است که اینگونه خام گویی می‌کنید. شما تحریف می‌کنید، شما توهین می‌کنید، شما خام‌نگری و ظاهرنگری می‌کنید، شما به شناسه‌ها و هویت‌ها توهین می‌کنید، شما سفسطه و مغلطه می‌کنید، این شما هستید که تفاوتی میان استوانه‌هایی که پیامشان کشتار و غارت است؛ با استوانه‌ای که پیامش صلح و آزادی است قائل نمی‌شوید، شما عکس جوان مردم را فتوشاپ کرده‌اید (اشاره به عکس جوانی که پرچم کشور عزیزمان را در دست دارد) سپس در پایان در کمال گستاخی علت را از دیگران جویا می شوید؟؟ این همان هنر همیشه بر حق بودن است که هنری بسیار وقیحانه است!

«به رغم شکست،مدعی پیروزی شو.این ترفند وقیحانه به این صورت اجرا می‌شود که وقتی جواب‌های خصمت (فرد مقابل بحث) به برخی از سوال‌هایت مناسبِ مطلوب نبوده (یعنی عملا در بحث شکست خورده‌اید) نتیجه کلی را به گونه‌ای بیان کن که گویی تو پیروز بحث هستی» (شوپنهاور، 1385: ص 59).

چندین نوع گنگ گویی و سفسطه و خام گویی و توهین گفته‌اید سپس در آخر با قیافه‌ای حق به جانب از دیگران می‌پرسید علت چیست؟ به راستی که جای افسوس دارد!

با بررسی استوانه‌ها و کتیبه‌های دیگر اشخاص تاریخی در نظر یک فاتح، پر است از خشونت و غارتگری‌ها و اگر هم استوانه‌هایی باشند که فتح‌نامه نباشند، محتوایی مختص به زمان خود را دارند. نام بسیاری از فاتحان که در سرزمین‌های مغلوب دست به خشونت و غارت‌های دهشتناک زده بودند  در عکس-نوشته ایران‌ستیزانه نیامده است، از جمله «بخت نصر» که شاید به دلیل کمبود گنجایش این نوشتار است چرا که معمولا رفتار ایران‌ستیزان نشان می‌دهد که گویی آنها به خونریزانی چون آشوربنیپال، بخت نصر، نبونئید و… افتخار می‌کنند. البته اگر نام بخت نصر هم می‌آمد باید چندین و چند نکته دیگر بر این نوشتار اضافه می‌شد، تا موضوع بررسی شود. پس اکنون به همین مقدار اکتفا می‌کنیم!

در اینجا به صورت تیتروار به برخی از این کتیبه‌ها اشاره می‌کنیم و سپس برای دانش بیشتر به نوشتارهای مفصل دیگر پیوند می‌دهیم.

نسل کشی و برده گیری «آشوربنیپال»

به راستی اگر محتوای منشور کوروش بزرگ را به عنوان یک فاتح، با کتیبه‌های آشوربانیپال (بازهم به عنوان یک فاتح) مقایسه کنیم، در می‌یابیم که در حال مقایسه میان دریا و بیابان هستیم و در این میان اگر کسی بیاید و بگوید که دریا و بیابان هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند، تردیدی نیست که وی یا عقلانیت را باخته است و یا اینکه سودش در درک  نکردن این دو مفهوم است!

بیایید با هم یکی از کتیبه‌های آشوربنیپال را بخوانیم:

پیکره گاوهای نر وحشتناکی را که زینت بخش درها بودند از جا کندم، معابد ایلام را با خاک یکسان کردم و خدایان و الهه‌های آن را به باد یغما دادم. سپاهیان من به بیشه‌های مقدس آنان که تا آن هنگام هیچ بیگانه‌ای از کنار آنها گذر نکرده بودگام نهادند، اسرار آن را دیدند و به آتش کشیدند. من قبور شاهان قدیم و جدید آن را… ویران و متروک کردم… من مدت یک ماه و بیست و پنج روز راه سرزمین ایلام را به بیابان ویران ولم یزرعی تبدیل کردم. من در روستاهای آن نمک و سیلهو کاشتم. من دختران شاهان، همسران شاهان، همه خانواده‌های قدیم و جدید شاهان ایلام، شهربانان، شهرداران شهرها… تمامی متخصصان، ساکنان مرد و زن… چهار پایان بزرگ و کوچک را که تعدادشان از ملخ بیشتر بود به عنوان غنیمت جنگی به سرزمین آشور روانه ساختم… (مجید زاده، 1380: ص ۳۳۷).

به راستی کسانی که استوانه کوروش را با این کتیبه‌ها یکی می‌دانند آیا با خِرَد آشنایی دارند؟!

نگاره ای متعلق به سربازان آشوری در دوره آشوربانیپال: سرهای سربازان ایلامی در درون چادر جمع آوری شده اند و بیرون چادر نیز دو سرباز آشوری با دو سر بریده شده ایستاده اند. Luckenbill, vol. 2, sec. 810.  
( Grisly Assyrian Record of Torture and Death [by: Erika Belibtreu  [P: 9 ]
Editor, H. S. (2002;2002). BAR 17:01 (Jan/Feb 1991). Biblical Archaeology Society.)

«سناخریب»، نابودگر بابل

دکتر شاهرخ رزمجو در کتاب استوانه کوروش اشاره های بسیار جالبی به کتیبه های پیش از کوروش بزرگ می کند. همانطور که دکتر رزمجو نوشته است، بابل در تاریخ خود بارها شاهد ورود سپاهیان بیگانه بوده که باعث توقف زندگی عادی مردم، به طور کامل گریدیده بود.

یک نمونه‌ی آن، تسخیر بابل از سوی سناخریب شاه آشور است. سناخریب در سال ۶۹۰ پیش از میلاد، به بابل یورش برد و شهر را پس از پانزده ماه محاصره در سال ۶۸۹ پیش از میلاد به تصرف درآورد.

سناخریب پس از تصرف بابل، شهر را چنان ویران کرد که تا سال‌ها، بابل و ساکنان آن از صحنه‌ی جهان ناپدید شدند. آنگونه که سناخریب می‌گوید، از شهر و مردمانش چیزی جز گرد و غبار باقی نگذاشت.

ساناخریب در کتیبه‌هایش با افتخار می‌گوید:

شوزوبو (موشِزیب-مردوک = شاه بابل) را زنده در یک نبرد دستگیر کردند و نزد من [آوردند]. من او را [در دروازه] در وسط شهر نینوا، همچون یک خوک بستم… همچون سر رسیدن یک توفان، من به راه افتادم و آن را (بابل را) همچون گردبادی در هم کوبیدم. من آن شهر را فرا گرفتم، دست‌های من با سدها و ادوات [شهر را گرفت]، ویران (شکستگی)… نیرومندش (شکستگی)… بزرگ و کوچک، هیچکدام را باقی نگذاشتم. من میدان‌های شهر را با اجسادشان پوشاندم (رزمجو، ١۳۸۹: ص 79).

کشتار وسیع «شلمنصر»

از دیگر کتیبه هایی که در آن دوران کشتار وسیع و جنایات فراوان را با افتخار بیان می کنند می‌توان به کتیبه‌های شلمنصر اشاره کرد که باز هم روال مرسوم پادشاهان آن عصر را نشان می‌دهد. مشخص است که شاهان آشوری، هنگامی که بر سرزمینی می تاختند، چپاول و کشتار و غارت فراوانی می کردند و از هیچ جنایتی ابایی نداشتند (ن.ک: Luckenbill, 1926-1927; Belibtreu, 2002: p6).

جنایات شلمنصر

صفحه ای برنزی که گویا آلات تزئینی بر روی یک درب چوبی یک معبد و یا یک قصر بوده است (در نزدیکی موصل). تصویر قربانی های شلمنصر سوم را نشان می دهد که بی رحمانه قطعه قطعه می شوند و سپس نیز سوزانده می شوند!

جنایات شلمنصر

تصویری دیگر از قربانیان دوره شلمنصر سوم بر روی یک صفحه برنزی احتمالا مغلوبین نگون برگشته شهرهای در نزدیکی جنوب شرقی دریاچه وان را به Shubriaو Upumuبه تصویر کشیده است! همانگونه که در تصویر مشهود است سرهای مغلوبین بر روی تیرهایی به سیخ کشیده شده‌اند.

«نبونئید» و کشتار زنان و کودکان

با آنکه برخی می خواهند از نبونئید چهره‌ای سست عنصر نشان دهند که به فکر جمع آوری آثار باستانی بوده است!!! اما بر اساس منابع او در جنگ و خونریزی ید طولایی داشت.

در یک متن بابلی به نام «روایت منظوم» گفته شده است که نبونئید اندکی پس از به قدرت رسیدن، به تیمه در شمال شرقی عربستان و نزدیک دریای سرخ لشکرکشی کرد، شاه آنجا را کُشت و در همان‌جا اقامت گزید. نبونئید حدود ده سال به بابل بازنگشت. طبق این متن، او به جای رسیدگی به بابل، به ساخت و ساز در تیمه دست زد و برای این کار از مردم آنجا بیگاری کشید. همچنین در این متن، به کشتار مردم، از جمله زنان و کودکان در تیمه اشاره شده است (رزمجو، ١۳۸۹: ص ۷۰).

برای دانش بیشتر نگاه کنید به:

آیا استوانه کوروش تفاوتی با سایر استوانه ها ندارد؟!

استوانه کوروش، استوانه‌ای که از صلح و آزادی می‌گوید

در واقع هیچ کدام از کتیبه های پادشاهان پیش از کوروش بزرگ، سخنی با ارزش‌تر از استوانه کوروش در بر ندارند و پیام صلح و آزادی و سرشار از آرامش استوانه کوروش بزرگ همچنان در دنیای باستان و حتی به مفهوم الهام بخشی امروزین چشم نوازی می‌کند.

cyrus2

اشتراک سخنان کوروش در منابع

سخن پایانی

جالب است بدانید این استوانه تنها ایران‌ستیزان داخلی را آشفته نساخته است، بلکه ایران‌ستیزان غربی را نیز سردرگم کرده است، به نحوی که آنها تمام زورشان را به کار می‌برند تا محتوای استوانه کوروش بزرگ را مخدوش کنند و یا اینکه آن را تبلیغاتی بدانند اما آنقدر اسناد و مدارک که درستی استوانه کوروش ر اثبات می‌کنند زیاد هستند که نمی‌توان چنینی ادعاهای واهی را پذیرفت (ن.ک: اسناد شگفت انگیزی که محتوای استوانه کوروش را تأیید می‌کنند). بنابراین چیزی در دست ندارند که اگر داشتند فیلم‌هایی همچون 300 را نمی‌ساختند که سرشار از جعل و دروغگویی است و باعث شد تا تمسخر و انتقاد همگان را بر خود جلب کنند!

اگر مفهوم نسبی منطق را که در بالا به آن اشاره شد (فلسفه منطق) را در بیابیم، متوجه می‌شویم که ایران ستیزان مرز بی منطقی را نیز رد کرده‌اند و وارد فاز جدیدی به نام هذیان گویی شده‌اند!

بن‌مایه‌ها و یاری‌نامه‌ها:

– کیارسی، ایمان (۲۴ دی ۱۳۹۵). «ایران‌ستیزان به هذیان گویی روی آورده اند». پایگاه خردگان.

نشانی رایاتاری: https://kheradgan.ir/p/15323

– ارفعی، عبدالمجید (١۳۸۹). فرمان کوروش بزرگ. تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی).

– رزمجو، شاهرخ (١۳۸۹). استوانه کورش بزرگ. تهران: فرزان روز.

– سیاسی، علی اکبر (1341). منطق و فلسفه. تهران: ابن سینا.

– شوپنهاور، آرتور (1385). هنر همیشه بر حق بودن. تهران: ققنوس.

– مجید زاده، یوسف (1380). تاریخ و تمدن بین النهرین. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.

– Luckenbill, Daniel David (1926–1927). “Ancient Records of Assyria and Babylonia”. 2 vols. Chicago Univ. of Chicago Press, vol. 1, secs. 584–585.

شرایط استفاده از نوشتار:

از آنجایی که هرگونه استفاده یا رونوشت از نوشتارها بر اساس پیمان نامه کاربری امکان پذیر است، اگر قصد رونوشت از این نوشتار را دارید، بن‌مایه آن را یاد کنید. طبیعی است که ذکر مواردی مانند نام پدیدآور (نویسنده، گردآورنده و…)، تاریخ واپسین به روز رسانی، عنوان کامل نوشته به همراه پیوند (لینک) و همچنین ذکر تارنمای خردگان (www.kheradgan.ir) ضروری است.

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

کانال تلگرام خردگانبرگه اینستاگرام خردگان

خط میخی

خط میخی پارسی باستان - سامانه بومیش

درباره بزرگان

درباره زرتشتدرباره کوروش بزرگ
درباره فردوسیدرباره دکتر مصدق
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
ایران‌ستیزان به هذیان گویی روی آورده اند