دوران ساسانیان یکی از باشکوهترین دورههای ایران باستان است که پیشرفتهای هنری و علمی فراوان حاصل شد. این پیشرفتها در حوزه پزشکی بسیار قابل توجه بوده است.
با آنکه در حمله خلفا به ایران و دوران سلطه آنها، کتابهای بسیاری نابود شدند (ن.ک: کتابسوزی اعراب در ایران) ولی به دلیل گستردگی دانش در ایران باستان، اطلاعات مفیدی درباره پزشکی از آن دوران باقی مانده است؛ هرچند این اطلاعات کامل نیستند.
در دوران درخشان پزشکی ساسانیان یعنی دوران پادشاهی خسرو انوشیروان از پزشکان دیگر ملل استفاده میشد، ولی با این حال پیشوای پزشکان این دوره، یک ایرانی و زرتشتی به نام برزویه بود (ن.ک: دانشمندان ایران باستان: برزویه پزشک).
در تاریخ ایران و از جمله ایران باستان، پزشکان جایگاه والایی داشتند به طوری که سیریل الگود، پزشک و خاورشناس نامی، وضعیت آبرومند و مقام ارزشمند پزشک در دنیای امروز را تا حد زیادی مدیون ایرانیان میداند.
نوشته زیر برگرفته از مقالهای از فريبا شريفيان با عنوان «پزشکی در زمان ساسانیان» است (۱). تلاش کردیم نسخه کوتاه شدهای از این مقاله را آماده کنیم تا برای خوانندگان مطالعه آن سادهتر شود. منابعی که نویسنده اصلی به آن استناد کرده است را هم آوردهایم، تا منابع نوشته مشخص باشد.
این مقاله دانش خوبی را درباره پیشرفتهای پزشکی در ایران دوران ساسانیان ارائه داده است و پس از خواندن این مقاله در مییابیم که برعکس ادعای ایرانستیزان که دانش در ایران باستان را محدود یا تقلید از تمدنهای دیگر میدانند، ایرانیان و پزشکی ایرانی نقش مهمی در تمدن ایران و جهان ایفا کرده است.
منابع درباره پزشکی ایران باستان
بزرگترین منبع درباره پزشکی در ایران باستان كتاب مقدس زرتشتیان، یعنی اوستا است. اطلاعات مربوط به پزشکی در سایر كتب دینی زرتشتیان نیز موجود است (بارتولد، ۱۳۵۸: صص ۳۰ -۲۵).
از منابع دیگر میتوان به كتابهای سوم و هشتم دينكرد، بندهشن، صدر در نثر صد در بندهشن، هوسپارم نسک و روايات پهلوی اشاره كرد.
در فصل ۱۵۷ از كتاب دینکرد سوم مطالبی پیرامون پزشک و پزشکی آمده است که عبارتند از: اصل پزشکی، تقسیم بندی اصول پزشکی و بیماری، چگونگی و حالت پزشک، فایده پزشکی، بدن، عمل جراحی بر آن، ارزش پزشک، هدف پزشک، آزمایش پزشک، نیاز به پزشک مجرب، مجازات پزشک بیتجربه، خویشکاری و نحوه گزینش پزشک، شایستگی نام پزشک، نیاز پزشک روان به پزشک تن و بالعکس، اصل بیماری، داروها، نیاز انسان به حفظ جسمش و سامان بخشیدن به روحش، زمینههای عملکرد پزشک و اقدامات پزشک (كتاب سوم دینكرد، ۱۳۸۴: صص۱۶۰ -۱۷۰).
پزشكی در زمان ساسانیان با آیین زرتشت و آموزههای اوستا ارتباط جدایی ناپذیری داشته است. در آموزههای زرتشتی، پزشکی بر اساس دو بعد وجود آدمی شامل گیتی پزشکی (تنپزشکی) و مینو پزشکی (روانپزشکی) میشد (همان).
در دوران ساسانی گیتی پزشکی خاص به شش زیرشاخهی تخصصی تقسیم میشد:
۱- اهلایی (زهد و مراقبه) درمانی
۲- آتش درمانی
۳- گیاه درمانی
۴- کارد درمانی
۵- نیشتر درمانی
۶- منتره (دعا، ذکر و سحر) درمانی.
در دینکرد اشارهای به اهلایی درمانی نشده است شاید از آن حیث که لازمه منترهدرمانی به نوعی اهلایی درمانی یعنی اقدام به اعمال زاهدانه بوده است.
از میان شش قسم گیتی پزشکی خاص مذکور در دینکرد، اساسیترین درمان، درمان بدون ایجاد زخم و درد یعنی منترهدرمانی و آخرین درمان نیشتردرمانی بود (همان).
اقدامات شاهان ساسانی در پیشرفت پزشکی
شاهان ساسانی بسیار در پیشرفت علم پزشکی، از طریق احیای پزشکی ایرانی و آمیختن آن با پزشکی ملل دیگر کوشیدند.
شاپور اول (۲۴۱ تا ۲۷۲ میلادی)، پادشاه ساسانی، دستور جمع آوری كتابهایی كه منشعب از اوستا بودند و در هندوستان، روم و سایر سرزمینها پراكنده بود را صادر كرد. این کتابها بیشتر مربوط به پزشكی، ستاره شناسی، حركت، زمان، مكان، جوهر، آفرینش و ... بودند. به این ترتیب، طب ساسانی نیز تا اندازهای تحت تأثیر طب به اصطلاح یونانی آن دوره قرار گرفت.
خسرو انوشیروان بیشتر از دیگر پادشاهان به توسعه پزشکی اهمیت میداد. از کارهای مهمی که در این دوران صورت گرفت ترجمه كتابهای علمی به زبان پهلوی بود. در دانشگاه گندیشاپور به طب یونان و هند پرداخته میشد و اطبا و دانشمندان یونانی و هندی در آن مشغول به کار بودند. علاوه بر این، پزشکی زرتشتی و ایرانی نیز بررسی میشد. ایرانیان تأثیراتی از طب سایر ملل گرفتند و طبی را خلق کردند که خاص خودشان شد. طوری که از طب یونانی و هندی نیز فراتر رفت و برتر شد. اطبا در گندیشاپور (۲) گرد آمدند و به بحثها و تبادل نظرهای پزشکی پرداختند (الگود، ۱۳۸۷: صص ۲۵ -۹۰).
تشکیل نخستین کنگره پزشکی جهان در دانشگاه گندیشاپور در سال بیستم سلطنت انوشیروان از مهمترین وقایع دوره حکومت انوشیروان است. انوشیروان دستور داد تا برای بحث و گفتگو درباره مسائل پزشکی روز، کنفرانسی از کلیه پزشکان کشور در گندی شاپور تشکیل شود. ریاست این کنفرانس به عهده پزشک مخصوص شاه جبرئیل بختیشوع (از مسیحیان ایرانی) بود. در تاريخ الحکماء قفطی، لقب او درستبذ ذکر شده است. جبرئيل همچنين رئيس بيمارستان گندیشاپور بود (محمدی، ۱۳۵۶: ص۲۵۷؛ قفطی، ۱۳۴۷: صص ۱۸۳-۱۸۵).
تشکیلات و روش کار بیمارستان گندیشاپور
روش کار و تقسیمات فنی در بیمارستان گندی شاپور به صورت اتفاقی و بدون نظام نبود، بلکه کارها به شیوهای معین و کاملا سازماندهی شده پیش میرفت. بیمارستان دانشگاه گندیشاپور از دو بخش زنان و مردان تشکیل میشد. هر بخش مجهز به تمام ابزار و آلات پزشکی و خدمتکاران زن و مرد بود. در این بیمارستان تالارهای ویژهای برای بیماران مختلف وجود داشت. به عنوان نمونه، تالاری به بیماریهای داخلی و تالاری دیگر به جراحیها اختصاص داده شده بود (عیسی بک، ۱۳۷۱: ص ۳۰، ابن ابی اصیبعه، ۱۳۴۹: ج ۲ ، صص ۳۰۹.۲۶۸،۲۴۲،۱۵۵).
تالار بیماریهای داخلی خود مشتمل بر چند بخش بود. بخشی برای مبتلایان به تب، بخشی برای بیماران مبتلا به جنون و بخشی برای بیماران مبتلا به نفخ و بخشی دیگر برای بیماران مبتلا به اسهال و سایر بیماریها در نظر گرفته شده بود. تالارهای بیمارستان فراخ و در آن آب جاری بود. بنا به گفته ابن ابی اصیبعه داخل بیمارستان داروخانه نیز وجود داشت که شرابخاناه نام داشت که آن را شخصی به عنوان رئیس داروخانه اداره میکرد (پیگولوسكایا، ۱۳۶۷: ص ۲۶۱).
بیمارستان گندی شاپور الگویی برای ساخت سایر بیمارستانهای ممالک دیگر شد که از آن جمله میتوان به قدیمی ترین بیمارستان جهان اسلام که به فرمان ولید ابن عبدالملک در دمشق ساخته شد اشاره کرد. همچنین، هارون الرشید خلیفه عباسی دستور داد در بغداد بیمارستانی به سبک بیمارستان گندی شاپور ساختند (زیدان، ۱۳۵۲: صص ۵۴۷ -۴۸).