چندی است که گروههای ایران ستیز فعال شده اند و اظهارات تعجب آوری را مطرح میکنند که بسیاری از آنها در تضاد با پژوهشهای مستند میباشند. شوربختانه میبینیم که گاهی اظهارات و عقاید آنها به طیفهای گوناگون هم راه مییابد، به طوری که چندین مجله مشهور که با هزینههای گزاف به چاپ میرسند هم مطالب مشابه آنها را نوشته اند.
نگاه کنید به:
اخیرا بنیاد جمشید که آن را بنیادی ایراندوست میشناختیم و در میان ایراندوستان بسیار خوشنام بود، قصد برگزاری کلاسهایی دارد که مدرس آن کامیار عبدی میباشد. جالب آنکه یکی از اشخاصی که به نظر میرسد تحت تأثیر جو ایران ستیزان قرار گرفته، دکتر کامیار عبدی بوده است؛ چرا که ایشان در چند مورد بدون اطلاع کافی از منابع و اسناد تاریخی اظهارات تعجب آوری را مطرح کرده است.
با اینکه برای دکتر عبدی احترام قائل هستیم ولی با کمال تأسف باید بگوییم که ایشان دانایی کافی از منابع نداشتند و اظهارات نادرستی را بیان کردند. اظهاراتی که عادت کرده بودیم از گروههای ایرانستیز بشنویم. اظهاراتی شبیه به آنکه تا قبل از پهلوی کوروش برای ایرانیان بزرگ نبوده است (نک: علیبابایی درمنی، ۱۳۹۲؛ نشریه سرزمین من، شماره ۳۷، ص ۶۶ و همچنین: شرح بزرگی کوروش در زمان قاجار) و یا ایجاد تردید در مورد تبار آریایی ایرانیان و…
اما برخی اظهارات عبدی نشان میدهد که به طور شایسته با منابع و اسناد تاریخی آشنا نیست. برای مثال عبدی مدعی شده است که داریوش بزرگ در کتیبه بیستون خود را آریایی تبار نامیده است! (سرزمین من، شماره ۴۷، ص ۴۴). در صورتی که این موضوع از جانب داریوش در کتیبههای نقش رستم (DNa) و شوش (DSe) مطرح شده است و نه بیستون (علیبابایی درمنی، ۱۳۹۲). مشخص است که عبدی تسلط کافی به کتیبههای هخامنشی را نداشته است.
همچنین کامیار عبدی در یکی از مصاحبههای خود مدعی شده که برای وصیت نامه کوروش بزرگ منبعی وجود ندارد. وی در پاسخ به این سوال که چه کسانی ممکن است این متون را نوشته باشند، گفته است:
عده ای از کوروش پرستان افراطی که تا نام کوروش را به زبان میآوریم ادعای میهن پرستی میکنند درحالی که از تاریخ و دوره تاریخی هخامنشیان اطلاعی ندارند (خبرگزاری مهر، ۱۳۹۳).
این در حالی است که از گفتگوی کامیار عبدی آشکار است که وی از منابع عصر هخامنشی به ویژه کوروش نامه گزنفون (مورخ یونانی) اطلاع ندارد. وصیت نامه ای که کامیار عبدی به آن اعتراض کرده است همان اندرزهای پایانی کوروش است که گزنفون در دفتر ٨، بخش ٧ اثر مهم اش (مشهور به کوروش نامه) نقل میکند. همچنین کتزیاس دیگر مورخ یونانی هم اشاره به وصیت نامه کوروش کرده است (کتزیاس، کتاب ٨، بند ۵). حتی بخشهایی بسیار شبیه به وصیت نامه کوروش در شاهنامه فردوسی آمده است و در قالب اندرزهای پایانی کیخسرو مطرح شده است. استاد گرانقدر، دکتر جلال خالقی مقاله بسیار خواندی و پرمایه ای درباره شباهتهای کوروش به کیخسرو دارد (نک: خالقی مطلق، ۱۳۷۴).
برای دانش بیشتر درباره وصیت نامه کوروش نگاه کنید به:
البته موارد دیگری هم هست که به دلیل رعایت اختصار از شرح آنها خودداری میکنیم. گویا تخصص عبدی در دوره نوسنگی است و طبیعاً ممکن است که مطالعات او درباره هخامنشیان کامل و دقیق نباشد اما اشکال اصلی آنجاست که وی درباره هخامنشیان چند بار در رسانههای مختلف اظهار نظر کرده است. با توجه به عدم آشنایی عبدی با منابع مهم، میتوان گفت شاید وی تحت تأثیر برخی از اظهارات ایران ستیزان قرار گرفته است.
نوشتههای کامیار عبدی در نشریه «سرزمین من»، واکنش برخی از دانش آموختگان و پژوهشگران شایسته تاریخ ایران باستان مانند دکتر علی علیبابایی درمنی به همراه داشت که در نوشتاری مستند به نقد عبدی پرداختند.
نقد دکتر علیبابایی درمنی به نشریه «سرزمین من» را بخوانید:
این موارد نشان میدهد که درباره تأثیرات فعالیتهای ایران ستیزان و ساختن فضای نادرست باید هوشیار باشیم. به طوری که شاید ردپای اظهارات آنها در مجلات پر هزینه و همچنین بنیادها و انجمنهای خوشنام پیدا شود. در پایان باید گفت که این نگرانی مطرح است که کلاسهای بنیاد خوشنام جمشید، جایی شود برای تکرار اظهارات نادرست درباره تاریخ و فرهنگ ایران زمین.
یارینامهها و بنمایهها:
– (۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۳). «امپراطور هخامنشی وصیت نامه نداشت / کوروش پرستان وصیت نامه جعلی نوشتند». خبرگزاری مهر.
– خالقی مطلق، جلال (۱۳۷۴). «کیخسرو و کوروش». ایرانشناسی. س ۷، ش ۱. صص ۱۵۷-۱۷۰.
– علیبابایی درمنی، علی (۳۱ مرداد ۱۳۹۲). ایران ستیزیِ خزنده. ایرانبوم.
– کتزیاس (١٣٨٠). خلاصه تاریخ کتزیاس از کوروش تا اردشیر (معروف به خلاصه فوتیوس). ترجمه کامیاب خلیلی. تهران: کارنگ.
– گزنفون (١٣٨٩). زندگی کوروش (تربیت کوروش). ترجمه ابوالحسن تهامی. تهران: نگاه.