تاریخ و فرهنگ ایران زمین

افسانه بی اساس: کوروش و قتل عام مردم اربیل

افسانه‌سازی‌های کوروش‌ستیزان هر روز بال و پر تازه‌ای پیدا می‌کند تا جایی که اخیرا رسانه‌های تفرقه افکن و افراطی افسانه جدیدی را ساخته و رواج داده‌اند که کوروش در اربیل دست به کشتار مردم زد!

یکی از این رسانه‌ها، پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب است که اکثر نوشته‌های این سایت همراه با تحریف و دروغ است (نگاه کنیده به:‌ پاسخ به دروغ پردازی های پایگاه جامع فرق).

پیش از این هم دروغ پردازی‌هایی مانند قتل عام مردم نینوا را به کوروش بزرگ نسبت می‌دادند در صورتی که اصلا کوروش شهر نینوا را فتح نکرد چه برسد به اینکه جایی را غارت کرده باشد (ن.ک: دروغی دیگر: کوروش و قتل عام مردم نینوا).

پس از آنکه پاسخ به دروغ‌پردازی‌های آنان داده شد، این بار موارد جدیدی را بیان می‌کنند که در ادامه بیشتر به این موضوع می پردازیم.

بررسی منابع تاریخی

درباره ماجرای اَربِل (اربیل) با بررسی استناد رسانه‌های تفرقه‌افکن، متوجه می‌شویم که ریشه در رویدادهای سال نهم رویدادنامه نبونئید دارد که درباره گذر کوروش از اَربِل و در نهایت فتح لودیه سخن می‌گوید و هیچ سخنی از کشتار مردم و غارت شهرها نیست.

بر اساس رویدادنامه نبونئید گویا سپاهیان کوروش صرفا از اربل گذر کرده‌اند و در آنجا جنگی رخ نداده و شهری فتح نشده است. دکتر ارفعی در گزارش معتبر خود از رویدادنامه نبونئید می‌نویسد: 

در ماه نیسان، کوروش، شاه پارس، سپاه خود را فرا می‌خواند و از جنوب شهر اربل از رود دجله می گذرد. در ماه ایارو به سوی سرزمین لو[دیی پیش رفت]... (ارفعی، ۱۳۸۹: ص ۱۳).

گرچه این بخش از رویدادنامه نبونئید خوردگی‌هایی دارد و باعث شده برخی از پژوهشگران شهرها و مکان‌های متفاوتی را حدس بزنند. ولی با توجه به اشتراکی که در منابع از جمله منابع یونانی وجود دارد، می‌توان گفت که مرتبط با لودیه است.  

باز هم تاکید می‌کنیم که سخنی از کشتار و قتل عام مردم نیست! در ادامه صرفا به غنایمی که کوروش و سپاهیانش از بارگاه شاهی دشمن به دست آوردند اشاره می‌شود.

در رویدادنامه اینچنین آمده است:

دارایی اش را برگرفت [کوروش دارایی کرزوس را به دست آورد] و سپاهی از خود در آنجا نهاد، پس از آن هم سپاه و هم شاه در آنجا ماندند (ن.ک: رویدادنامه نبونئید، ستون دوم، ارفعی، ۱۳۸۹: ص ۱۳).

درباره فتح لودیه اگر ریشه جنگ را بررسی کنیم در می یابیم که شاه لودیه با متحدانش یعنی بابل و مصر جنگ را علیه ایرانیان آغاز کردند و اقدامات کوروش بزرگ پدافنی بوده است (نگاه کنید به: دلایل آغاز کشورگشایی‌های کوروش).

پس داستان اصلا چیزی نیست که کوروش‌ستیزان تبلیغ می‌کنند. آنها در واقع افسانه‌های دلخواه از گذر کوروش از اربل را رواج می‌دهند.

استدلال‌های عوام فریبانه ایران ستیزان

ایرانستیزان وقتی دستشان در تاریخ پژوهی خالی است مجبورند ذهنیت خود را وارد کنند و هر آنچه تمایل دارند را به دوران باستان و کوروش بزرگ ربط بدهند.

برای مثال آنها در استدلالی عوام فریبانه می‌گویند سپاهیان کوروش چون راه زیادی را می پیمودند و چند ماه در راه بودند، نیاز به آذوقه داشتند و بنابراین شهرها را غارت می کردند!! آنها آمارهایی را هم ردیف می‌کنند که مشخص نیست بر چه اساس میزان کالری مصرفی سپاهیان کوروش بزرگ هم به دست آوردند!!

در پاسخ باید گفت که اگر این استدلال آنهاست پس هر سفری در دوران قدیم با غارت همراه بوده است!! چرا که راه زیادی را می پیمودند! آیا تا همین چند سده پیش که سفر به حج با کاروان‌ها انجام می‌شد همه این کاروان‌ها برای آذوقه نیاز به غارت شهرها داشتند؟!

گویا اطلاعات کوروش‌ستیزان درباره لشکرکشی در دوران باستان آنقدر پایین است که نمی‌دانند که در مرحله اول سپاهیان حتما باید با خود آذوقه می‌بردند چرا که نمی‌توانستند به وجود منابع کافی در شهرها و روستاها اطمینان کامل داشته باشند.

همچنین بردن دارایی‌های گرانبها توسط سپاهیان در جنگ‌ها رواج داشته است و با همین دارایی‌ها آذوقه‌ها و دیگر نیازها تامین می‌شده است. 

گزنفون در کوروپدیا می نویسد:

تا به امروز ایل های آسیا هر آن‌گه رآی بر جنگ می نهند گران ارج ترین دارایی خویش به همراه می برند (گزنفون، دفتر ۴، بخش ۳، بند ۱).

اتفاقا آنچه برای سپاهیان در دوران باستان جذاب بوده است به غنیمت گرفتن دارایی‌های با ارزش از سپاهیان دشمن و بارگاه‌های شاهی بوده است. کشتار و غارت در شهرها برای فرمانروایان بیشتر جنبه تحقیر اقوام دشمن را داشته است که این موضوع از کتیبه‌های آشوریان و… آشکار است.

اگر بنا بود سپاهیان به هر شهری می‌رسیدند، می‌جنگیدند، دیگر توانی برای آنها نمی‌ماند تا در نبرد اصلی کاری انجام دهند! به ویژه آنکه شهرهای آباد طبیعتا دارای امکانات دفاعی بوده‌اند.

کوروش بزرگ پس از پیروزی بر آستیاگ توانسته بود دارایی‌های زیادی را به دست آورد و به راحتی سپاه خود را تجهیز کند به طوری که دیگر اصلا نیازی به غارت شهر و روستا نبوده است. این جدا از جنبه‌های اخلاقی است که کوروش بزرگ در اخلاق فرمانروایی یک پدیده بوده است. این پادشاه خوشنام امکانات کافی برای حمله به مرکز دشمن را داشت که در نبرد با لودیه و بابل این موضوع به نظر می‌آید. برای همین کوروش بزرگ در فتوحات بسیار موفق عمل کرد.

واقعیت چه بوده است؟

اگر از برداشت‌های ذهنی دست برداریم و با توجه به اصول تاریخ‌پژوهی به منابع معتبر تاریخی توجه کنیم قطعا دانش دقیق‌تری از رفتار کوروش بزرگ به دست می آید.

درباره کوروش بزرگ منابع بسیار معتبر و موثقی به جا مانده‌اند که کتیبه‌ها و الواح باستانی هستند.

در منابعی مانند رویدادنامه نبونئید، استوانه کوروش بزرگ،‌ روایت منظوم و… از برخورد انسان دوستانه کوروش بزرگ با مردم سخن به میان آمده است. آن هم در دورانی که ثبت کشتار و برده گیری در کتیبه‌ها ارزش محسوب می شده است به طوری که شاهان میان رودان کتیبه‌های زیادی را نوشتند که با افتخار از کشتار می‌گویند (ن.ک: تفاوت استوانه کوروش با دیگر کتیبه‌ها).

در همان رویدادنامه نبونئید که ایران ستیزان آن را تحریف می‌کنند درباره رفتار کوروش بزرگ اینچنین آمده است:

کوروش به بابل اندر آمد. شاخه‌های سبز در برابر او گسترده شد. حالت «آشتی» در شهر برقرار شد. کوروش شادباش‌ها به همه شهرها در (سرزمین)‌ بابل فرستاد (ارفعی، ۱۳۸۹: صص ۱۴-۱۵).

این همان مواردی است که از زبان کوروش بزرگ در استوانه کوروش هم بیان می شود:

خستگی‌هایشان [مردم بابل] را تسکین دادم و از بندها رهایشان کردم (استوانه کوروش بزرگ، بند ۲۶، برگردان شاهرخ رزمجو).

بر اساس متون دیگر که گویی شاعران یا کاهنان بابلی نوشتند کوروش بزرگ پس از فتح بابل به تهیدستان رسیدگی ویژه‌ای کرده است. در یک متن باستانی بابلی مشهور به روایت منظوم این چنین آمده است:

[کوروش] آنانی که توان‌هاشان در حد بسیار پایین بود، به زندگانی بازگردانید، از آن روی که به گونه‌ای پیوسته خوراکشان بدانان داده شده است… (کتیبه بابلی گزارش منظوم، ارفعی، ۱۳۸۹: ص ۲۵).

این منابع از جنبه‌هایی دقیق‌تر و معتبرتر از منابع مکتوب هستند چرا که بدون دست خوردگی از زیر خاک به دست ما رسیده‌اند.

بسیاری از منابع تاریخی از بسیاری از دوره‌های تاریخی که به آنها استناد می‌شود، نسخه‌های خطی اصلی آنها به دست ما نرسیده است. ما نمی‌دانیم در طول قرن‌ها چه تغییراتی در آنها ایجاد شده است. البته با کمک سند شناسی و حتی زبان‌شناسی گاهی متوجه می‌شویم که بخش‌هایی از یک منبع قدیمی‌تر هستند و بخش‌هایی بعدها اضافه شدند. ولی یکی از چالش‌های اصلی تاریخ پژوهی همین دگرگونی منابع در طول تاریخ است.

اما درباره کتیبه‌ها دست کم می‌دانیم که اصل منابع به دست ما رسیده است و این منابع معتبر هستند که از نیک سیرتی کوروش بزرگ می‌گویند.

سخن پایانی

آنچه از نوشته‌های ایران‌ستیزان می‌توان برداشت کرد این است که به دنبال تفرقه افکنی میان اقوام و مذاهب در ایران هستند. چیزی که دولت‌های بیگانه از دیرباز از شوروی سابق تا انگلیس به دنبال آن بودند به طوری که کوروش ستیزی در ایران با حمایت شوروی و به منظور ایجاد تفرقه در میان ایرانیان آغاز شد.

درباره اربیل گویا تحولات اخیر باعث شده است تا  دروغ پردازان به دنبال بهانه تراشی و در نتیجه تفرقه افکنی باشد. در این راه از هر دروغ و ناراستی بهره می برند!

همانطور که مشاهده شد در هیچ منبعی از کشتار مردم اربیل سخنی نیست و این موضوع از ساخته‌های جدید ایران‌ستیزان است.

کتاب‌نامه

- ارفعی، عبد المجید (۱۳۸۹). فرمان کوروش بزرگ. تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.

- گزنفون (١٣٨٩). زندگی کوروش (تربیت کوروش). ترجمه ابوالحسن تهامی. تهران: نگاه.

– Razmjou, Shahrokh. “Translation of the text on the Cyrus Cylinder- Translated from the original text by Shahrokh Razmjou, curator, Department of the Middle East“. The British Museum.

تماس با نویسنده:


دیدگاه خود را از راه رایانامه با نویسنده در میان بگذارید:

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

خط میخی

نویسنده‌های پایگاه

افسانه بی اساس: کوروش و قتل عام مردم اربیل
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان