به راستی چه چیزی باعث ماندگاری جشنها میشود؟! در اسطورههای ایرانی رازهای حکیمانهای نهفته است که کمابیش با ارزشهای فطری انسانی همراستا میباشد. از سوی دیگر مردمان ایرانزمین به دلیل پیوستگیهایی که با زیستبوم خود داشتند، به سختی میتوانستند جشنهایی که با زیست بومشان در پیوند است فراموش کنند. جشنهای ایرانی همواره پیوند دهنده انسان با دو موضوع مهم یعنی «زیست بوم آدمی» و «حکمت ایرانی» بودهاند…
با گذشت هزاران سال از زندگی مردمان ایرانزمین، با آمدن و رفتن پادشاهان و سلسلههای گوناگون، تغییرات و تحولات آیینی و دینی، یورشهای بیگانگان و… آیین گرامیداشت بسیاری از جـشنهای ایرانی -هرچند با تغییرات و تحولات- زنده است. به راستی چه چیزی باعث ماندگاری این جشنهای کهن میشود؟!
اگر این جشنها را فقط و فقط نوعی جشنهای دینی بدانیم، طبیعتاً پس از آنکه دین مردم دگرگون شد، جایگاه خود را از دست میدادند. آنچه در جشنهای ایرانی در کنار انگیزههای دینی مورد توجه قرار میگیرد، جایگاه زیستبوم و اسطورهها در این جشنها میباشد. به طوری که تقریبا برای همه جشنهای ایرانی یک انگیزه زیستبومی و یک انگیزه اسطورهای دیده می شود. رویدادهای با شکوه و زیبایی مانند آغاز بهار (نوروز)، طولانیترین شب سال (یلدا) و … همواره مورد توجه ایرانیان در گرامیداشت این جشنها بوده است. همچنین انگیزههای اسطورهای مانند دوران جمشید، داستان آرش کمانگیر، داستان پیروزی فریدون بر ضحاک و… در منابع به وفور دیده میشود (١).
طبیعت همواره در زندگی بشر و حتی شکل گیری باورهای اقوام گوناگون نقش مهمی داشته است و مردمان ایرانزمین به دلیل پیوستگیهایی که با زیستبوم خود داشتند، به سختی میتوانستند جشنهایی که با زیست بومشان در پیوند است فراموش کنند.
اسطورهها هم نقش مهمی در ماندگاری و انتقال اندیشهها ایفا کردهاند. در اسطورههای ایرانی رازهای حکیمانهای نهفته است که کمابیش با ارزشهای فطری انسانی همراستا میباشد. این اسطورهها نوعی حکمت ایرانی را در دل خود جای دادهاند و حکیم بزرگ جهان، یعنی فردوسی توسی هم به رمز آلود بودن داستانها اشاره کرده است (٢).
به طور کلی به نظر می رسد، جشنهای ایرانی همواره پیوند دهنده انسان با دو موضوع مهم یعنی «زیست بوم آدمی» و «حکمت ایرانی» بودهاند و همین پیوندها باعث ماندگاری این جشنهای کهن شده است.