| برگرفته از: روزنامه ستاره صبح، شماره 665 |
احمدرضا حسینی: در مهرماه هستیم و مهرماه میزبان وقایع و حوادث و مناسبتهای زیادی در تاریخ ایران است. در آیینهای کهن ایرانی جشنهای بسیاری وجود دارد که ریشههای کهن اساطیری و اجتماعی دارند. یکی از این آیینها جشن مهرگان است که پایهگذاری آن را در پیروزی فریدون بر ضحاک ماردوش میدانند. امروزه برداشتهای نوینی از این آیینهای کهن میشود تا این آیینها را زنده و بهروز کنند. ستاره صبح گفتوگویی با مجید خالقیان، کارشناس ارشد تاریخ و فرهنگ ایرانباستان، درباره این برداشتهای نوین انجام داده است که در ادامه میخوانید.
در فضای مجازی و برخی کتابها مناسبتهایی منتشر شده است مانند روز زن، روز عشق یا روز برادر و خواهر که محصول جشنهایی در ایرانباستان است. به نظر شما این مناسبتها واقعیاند؟
بدون تردید جشنهایی در دوران باستان با نامهای خاص داشتیم، اما اینکه امروز برداشتهایی از آنها میشود به تناسب زمان است. صحبتهایی که درباره مثلاً روز عشق یا روز برادر و خواهر میشود نوعی برداشت از جشنهای باستانی ماست. این برداشتها میتواند مناسب و شایسته باشد یا ناشایست و کاملاً بیربط. اما به هر حال هر کدام از این مناسبتها حتی در سطح جهانی ریشه در یک جشن یا رویداد باستانی دارد و امروز برداشتهایی از آن میشود و به نظر من میتواند مفید باشد. برای مثال، داستان روز عشق برداشتی از جشن باستانی سپندارمذگان است یا مواردی از این نوع. من نمیتوانم بگویم دقیقاً چنین مناسبتهایی در ایرانباستان بوده است اما میتوان گفت برداشتهای شایستهای از جشنهای باستان شده است.
این تفاسیر چطور صورت میگیرد؟ آیا نشانههایی وجود دارد؟
بله، برای مثال در جشن سپندارمذگان میبینیم که در متون معتبری مثل آثارالباقیه ابوریحان بیرونی و منابع گوناگونی که از ایرانباستان به دست ما رسیده، مثل اوستا، آمده که روز سپندارمذگان مختص ایزد «سپندارمذ» است و سپندامذ نگهبان زنان پارسا و همسردوست است. این مطب به ما نشان میدهد که درک متقابلی بین مرد و زن وجود دارد یعنی به آقایان گوشزد میکند که بیشتر به بانوان خود بپردازند و به بانوان هم یادآور میشود که همسردوستی و وفاداری خود را بیشتر کنند. ازاینروست که چند سالی است از این آیینها برداشتی شده بهعنوان روز عشق ایرانی. همانطورکه میدانید مناسبتی هم در جهان غرب به نام «ولنتاین» وجود دارد که از نظر زمانی هم این دو جشن به هم نزدیکاند و سنت هدیهدادن در هر دو جشن دیده میشود. برخی از پژوهشگران احتمال میدهند که ولنتاین تحتتأثیر سپندارمذگان باشد. از این بابت به نظر من، با توجه به درک متقابلی که بین مرد و زن وجود دارد و میتوان آن را روز عشق ایرانی دانست، برداشت خوبی از سپندارمذگان بوده است. موارد دیگری مثل روز برادر و خواهر که درواقع برداشتی از «خرمروز»، یعنی روز بعد از شب یلدا، است در آثارالباقیه آمده است. در این کتاب آمده که پادشاه روز بعد از یلدا در خرمروز با برزگران و کشاورزان مینشست و میگفت: من برادر شما هستم. برخی برداشت میکنند که با توجه به اینکه پادشاه برادر مردم میشده است این روز را میتوان روز برادر دانست و از طرفی چون پادشاهان زن هم داشتیم درواقع پادشاه در جایگاه خواهر مردم قرار میگرفته است.
برخی از مناسبها هم هستند که کاملاً بیربط و نادرستاند. باید دقت داشته باشیم که آن مناسبتهایی را مورد نظر قرار دهیم که معتبر و قابلبرداشت باشند. برای مثال روز دختر و پسر و غیره را به ایرانباستان هم نسبت میدهند. شاید چون روز عشق ایرانی یا برادر و خواهر با استقبال روبهرو شد و عدهای شاید برای مطرحشدن و مشهورشدن و سایر موارد آمدند و مواردی مثل روز پسر و روز دختر را باب کردند که چندان معتبر نیست.
اکنون در مهرماه هستیم و 16 مهر را به جشن مهرگان منسوب میکنند. پیشینه این جشن چیست و چه ماجرایی دارد؟
در ایرانباستان دو جشن بسیار مهم داشتهایم: یکی «نوروز» و دیگری «مهرگان» که هر دو در اعتدال هوا برگزار میشدهاند. اگر بخواهیم درباره مهرگان صحبت کنیم، همانند نوروز، گفتار بسیار مفصلی خواهد بود و میتوان ساعتها گفتوگو کرد و هزاران صفحه نوشت. نکتهای که وجود دارد این است که این جشن جایگاه والایی همپای نوروز داشته است. همه جشنهای باستانی ما از چند منظر قابل توجهاند. یکی از منظر طبیعت و پیوندی که با آن دارند، دیگری از منظر دینی و همینطور منظر اساطیری. در مورد مهرگان و اساساً ماه مهر موضوع قابلتوجهی وجود دارد: اینکه در این ماه رویدادهای تاریخی قابلتوجهی هست و عجیب است که بسیاری از این رویدادها در مهرماه بوده است. پیروزی فریدون بر ضحاک را میتوان جنبه اسطورهای این ماه در نظر گرفت یا مثلاً در دوره هخامنشیان که در منابع یونانی میبینیم که به نظر میرسد جشن مهرگان برگزار میشده است و چند پیروزی بسیار بزرگ برای پادشاهان هخامنشی به دست آمده است که یکی از اینها باتوجه به آنچه که در رویدادنامه نبونید ذکر شده و ما آنرا با تواریخ امروز تطبیق میدهیم فتخ بابل به دست گئوبره یا گوبارو است که قبل از ورود کوروش به بابل در بیستم مهرماه صورت گرفت. همچنین داریوش بزرگ تقریباً در هشتم مهرماه بود که گئوماتمغ را شکست داد و این دو رویدادهای مهم تاریخی بودند و شگفتانگیز است که هر دو این رویدادها در ماه مهر روی داده است. فکر میکنم یکی از دلایل مهمی است که داستان پیروزی فریدون بر ضحاک در مهرماه در اسطورههای ما ذکر شده است.
میدانیم که در ایرانباستان جشن مهرگان بیشتر از جشن نوروز مورد توجه مردم و جامعه بوده است. به نظر شما علت چیست؟ و اینکه جشن مهرگان در جامعه بیشتر از نوروز مدنظر بوده آیا به این معنی است که آن زمان مهرگان جشن ملی بوده است؟
موضوعی که شما میفرمایید شاید درباره دوره هخامنشی با توجه به منابعی که در دست داریم صدق کند، ولی ایرانباستان دورههای مختلفی داشته است و رفتهرفته میبینیم جشن نوروز و مهرگان در یک جایگاه قرار میگیرند و جزو بزرگترین جشنهای ما میشوند. اما درباره زمان هخامنشیان فکر میکنم همین پیروزیهایی که اشاره شد در اینکه این جشن بیشتر مورد توجه مردم و پادشاهان قرار بگیرد، نقش داشته است. میتوانیم به همه جشنها ملی بگوییم، اما برخی از جشنها مانند مهرگان بهویژه در دوره هخامنشیان بیشتر از جشنهای دیگر مورد توجه قرار میگیرد و من فکر میکنم رویدادهای مهم دیگر مثل فتح بابل و پیروزی داریوش بر مخالفان نقش زیادی بر این موضوع داشته است.
برخی معتقدند جشن مهرگان به آیین مهر منسوب است و این موضوع با توجه به اینکه در دوره هخامنشیان آیین مهر رواج داشته طبیعی به نظر میرسد، ارتباط جشن مهرگان با آیین مهر چیست؟
درباره آیین مهر سخنگفتن بسیار دشوار است، چون اگر آیین مهر پیش از زرتشت مدنظر است، اسناد و منابعی که به دست ما رسیده بسیار محدود است. فرضیاتی مطرح شده است که حتماً شایسته است، اما باید توجه داشته باشیم که قطعیت در این فرضیات نیست، اما نکتهای که وجود دارد این است که شاید با توجه به اندیشه و افکار کنونی بتوان مقایسهای بین ایزد زرتشتی با فرشتگان ادیان ابراهیمی انجام داد. اما اینطور نیست که بگوییم عیناً شبیه فرشتگان هستند بلکه برای فهم بهتر مثال زدم. ایزدمهر در آیین زرتشتی بسیار قابل توجه بوده و برخی این فرضیه را مطرح میکنند که وقتی اشوزرتشت ظهور کرد سعی کرد همه خدایان را در جایگاهی پایینتر از جایگاه اهورامزدا قرار دهد اما کماکان جایگاه ویژهای داشتند از جمله ایزدمهر که جایگاه والایی در آیین زرتشت پیدا کرد. از این بابت جشن مهرگان که مختص ایزدمهر است هم جایگاه بالایی پیدا کرد. اما اینکه بگوییم دقیقاً آغاز جشن مهرگان و آغاز گرامیداشت ایزدمهر چه تاریخی بوده بر ما کمی پوشیده است و نمیتوان با قطعیت نظر داد.
میدانیم که این جشن در دوران اسلامی هم رواج داشته است. این جشن در دوران باستان و حتی دوران اسلامی چه مراسم و مناسکی داشته است؟
در طول، تاریخ همانطورکه در نوروز میبینیم، آیینها و سنتهای متفاوتی وارد جشنها میشدند. در مورد مهرگان هم این موضوع صادق است که اگر بخواهیم با جزئیات نام ببریم به درازا میکشد. اما یکی از مواردی که ایرانیان از دیرباز مورد توجه قرار میدادند و اکنون هم هست موضوع پهنکردن سفره است. چیزی شبیه به سفره «هفتسین» که در جشن نوروز میبینیم یا سفره عقدی که در جشنهای عروسی وجود دارد و… را دقیقاً در جشن مهرگان هم داشتهایم و ادوات و موارد خاصی هم در آن جشن داشتهایم.
یکی از مناسبتهای کشور ما هفتم آبانماه است که گفته میشود روز کوروش بزرگ است. استناد آن چیست؟ یعنی چه توجیحی برای انتخاب چنین روزی برای بزرگداشت کوروش وجود دارد؟
این روز از لحاظ تاریخی روز معتبری است. در رویدادنامه نبونید آمده است و تطبیق آن با تاریخ امروزی 29 اکتبر، برابر هفتم آبان و بعضی از سالها هشتم آبان، است. اما اینکه این روز در یونسکو ثبت شده باشد، دولتها باید درخواست بدهند اما متأسفانه هنوز در تقویم ملی خودمان هم این روز ثبت نشده است چه برسد به اینکه یونسکو بخواهد ثبتش کند. درواقع این روز یک روز غیررسمی است و اینکه بگوییم در همه تواریخ دنیا ثبت شده به غیر از ایران مطلب درستی نیست. بسیار طبیعی است که این موضوع را باید دولتها درخواست دهند و پیگیری کنند و درخواستشان یا مورد تأیید قرار میگیرد یا نمیگیرد. روزهایی دیگری هم هست که میگویند آنها شاید چندان اعتبار نداشته باشد. مثل 9 آبان که میگویند بزرگداشت کوروش است. در صورتی که این طور نیست. یا میگویند 6 آذرماه روز عشق ایرانی است که این هم درست نیست.
با توجه به اشارهای که کردید، این سخنانی که به کوروش بزرگ نسبت میدهند چقدر احتمال درست بودن دارد و منبع اینها کجاست و چهطور منتشر شده است؟
نخست اینکه سخنان معتبر از کوروش وجود دارد و اینطور نیست که هیچ سخنی از او به دست ما نرسیده باشد. مانند سخنانی که در استوانه کوروش است و میتواند معتبر باشد. همچنین منابع یونانی، بهویژه در کوروپدیای گزنفون که در ایران مشهور به «کوروشنامه» است، پر از جملات کوروش است که از یک منبع باستانی آمده است. اما از یک دورهای به بعد سخنان غیرمعتبر از کوروش بزرگ زیاد شد. طوریکه حتی سخنانی از اشخاص دیگر را به کوروش نسبت میدادند و خیلی عجیب است که بلافاصله بعد از این موج جبههگیری در برابر جملات کوروش آغاز شد. احساس میکنم ایرانستیزان در این موضوع نقش داشتهاند یعنی اینکه خودشان ابتدا جملاتی را به نادرست برای کوروش ساختند و پس از آن خودشان جوسازی کردند که هرآنچه سخن معتبر از کوروش هم هست زیر سؤال ببرند این موضوع در مورد موارد دیگر هم هست. حتی من متأسفانه دیدم که یک سری ناسزا که هیچ ربطی هم به سرداران ایرانی ندارد به آنها ربط میدهند که اینها هم کاملاً نادرست است. فکر میکنم خیلی از دوستان تصور میکنند این اعمال ناشی از حس میهنپرستانه افراطی برخی از اشخاص است اما هرچه میگردیم ریشه در جوامع میهنپرستی ندارد و هرجا هم میبینیم گفته میشود در رسانهها یا تریبونهای ایرانستیزان است و از این بابت باید هوشمندانهتر عمل کنیم.
بن مایه:
– روزنامه ستاره صبح، یکشنبه 1 مهر ١۳۹۶، ش 665، ص ١١.