تاریخ و فرهنگ ایران زمین

دروغ آشکار: موبدان زرتشتی و به کارگیری نام جعلی برای خلیج فارس

نویسنده ها: مجید خالقیان، میثم صائبی

ایران‌ستیزان در ادامه تحریف‌ها و دروغ‌های خود این بار ادعا کرده‌اند که موبدان زرتشتی از واژه‌های جعلی برای شاخاب همیشگی پارس استفاده کرده‌اند! آنها به بند 52 متن پهلوی شهرستان‌های ایرانشهر اشاره می‌کنند و می‌گویند چون اصطلاح «دریای تازیان» آمده است، موبدان زرتشتی نامی جعلی را برای خلیج پارس به کار می‌بردند!!!

یکی از ترویج دهندگان این دروغ، سایت فرق و ادیان و مذاهب است که سابقه بسیار بدی در ترویج دروغ دارد و تاسف آور است که مطالب این سایت گاه رنگ و بوی تفرقه افکنی در میان مذاهب و ادیان دارد.

با بررسی دقیق منابع در میابیم آنچه ایران ستیزان می گویند دروغ آشکار است که در ادامه با ذکر منابع دقیق این موضوع را نشان خواهیم داد.

نکته مهم آنجاست که اصلا در بند 52 متن پهلوی شهرستان‌های ایرانشهر سخنی از دریا و دریای تازیان نیست. بلکه با توجه به ترجمه های معتبر اصطلاح «دژ تازیان» به کار رفته است. این موضوع را به صورت آشکار هم در گردآوری «جاماست جی دستو منوچهر جی جاماسب – آسانا»، گزارش «سعید عریان» مشاهده می‌کنیم و هم در کتاب شهرستان‌های ایرانشهر دکتر تورج دریایی، اصطلاح «حصار تازیان» را مشاهده می کنیم.

بنابراین اصلا اشاره به خلیح فارس و نام جعلی برای خلیج همیشگی فارس نیست بلکه اشاره به «دژ تازیان» است.

بیایید عینا بند 52 از متن شهرستان‌های ایرانشهر را بخوانیم:

52) شهرستان آسور و شهرستان به-اردشیر پسر اسفندیار ساخت و اُشک‌هگر را به عنوان مرزبان (بر سپاه) دو سر و بورگل‌بر حصار تازیان بگمارد (دریایی، 1388: ص 41).

52- شهرستان آسور و شهرستان به اردشیر را اردشیر اسفندیاران ساخت، و اوشک‌هگر را (به عنوان) مرزبان، گندگر، و بورگ‌گر، به دژتازیان به گمارد (جاماسپ، 1391: ص 52).

با آنکه چندان موافق گرفتن تصویر از کتاب‌ها نبودیم اما با توجه به جوسازی‌های ایرانستیزان که می‌خواهند با عکس گرفتن از صفحات کتاب‌ها حرف‌های تحریفی خود را القا کنند، تصاویر منابع هم قرار می‌دهیم:

صفحه 41
تصویر کامل صفحه 41 از شهرستان های ایرانشهر، دکتر تورج دریایی (دریایی، 1388: ص41)

 

صفحه 52
تصویر کامل صفحه 52 از متن های پهلوی، جاماست جی دستو منوچهر جی جاماسب – آسانا. گزارش سعید عریان (جاماسپ، 1391: ص 52)

 

می بینیم که اصلا خبری از دریای تازیان نیست و حصار یا دژ تازیان آمده است.

اما لازم به ذکر است که در چاپ‌های قدیمی کتاب متون پهلوی گردآوری جاماست جی دستو منوچهر جی جاماسب – آسانا، گزارش سعید عریان، به نادرست از اصطلاح دریای تازیان استفاده شده بود که در چاپ‌های جدید تر که طبیعتا نگارندگان با دقت بیشتری تنظیم کرده‌اند، اصطلاح درست «دژ تازیان» جایگزین شده است.

واژه پهلوی مورد بحث، war می باشد و این واژه دارای چند معنا است که اکثر آنها درباره محصور بودن می باشند؛ از جمله دژ، قلعه، حصار، و… .  حتی در آزمایش ور گذر از آتش و سوگند و… (ور سیاوش) دیده شده است. با آنکه این واژه معنای دریاچه، حوض و استخر هم دارد (ور چیچست)، اما بدون تردید برای اشاره به دریای آزاد نبوده است، چراکه برای دریاهای آزاد از واژه‌هایی مانند drayā/drayāsp/zrēh/zrāh استفاده می‌شده است. پس آشکار است که ترجمه «دریا» نادرست بوده و بنابراین در چاپ‌های جدید تر اصلاح شده است.

نکته دیگر اینکه با توجه به بندهای 27 و 52 که مرتبط با منطقه حیره در میان‌رودان، شهر باستانی آشور در صلاح الدین و به-اردشیر مدائن در نزدیکی بغداد است، متوجه می‌شویم، هیچ ربطی به دریا و خلیج فارس ندارد.

عجیب آنکه ایرانستیزان ادعا می کنند دکتر تورج دریایی هم تأیید کرده است که دریای تازیان آمده است!!! اما خود ایشان در کتاب شهرستان های ایرانشهر به نظریه های نادرست پیرامون عبارت «وَر تازیگان» پرداخته و اشاره دارد که در ابتدا این عبارت اشتباه ترجمه شده بود، دریایی به پژوهش های نوبرگ اشاره می کند و معتقد است این پژوهش ها به درستی نشان داد که معنای این عبارت پهلوی چیزی جز «دژ تازیان» نمی تواند باشد. بیایید عینا نوشته دکتر دریایی را بخوانیم:

 نوبرگ این ناهمخوانی را دریافته و بیان داشته که «وَر» (war) برای «دیوار»، «برج و بارو» و یا «حصار» به کار رفته است. می توان پنداشت که «وَر» بخشی از شبکه پدافندی دیواری در دوره ساسانی بوده و در اینجا به (خندق شاپور) اشاره دارد، این معنی برای «وَر» را می توان در vala ودائی، -var اوستایی، و در -vara و در Waxi wirg خُتنی هم یافت. در دوره ساسانی Puitika اوستایی، Pudig فارسی میانه که در وندیداد نام برده شده، با خلیج فارس برابر دانسته شده بود (دریایی، 1388: صص 70-71).

دکتر دریایی صراحتا اشاره می کند که نام شاخاب پارس در متون عربی هم به صورت بحرالفارس یا خلیج فارس آمده است:

… از آغاز دوره اسلامی نام این خلیج در زبان عربی به عنوان (بحر الفارس) یا (خلیج فارس) شناخته شده بود و اروپاییان در سده شانزدهم آن را Sino Persico یا Sinus Persicus خوانده اند (همان).

ایران‌ستیزان بیشتر بر روی چاپ قدیم جاماست جی دستو منوچهر جی جاماسب – آسانا، گزارش سعید عریان، تأکید می کنند، و البته استدلال های بسیار سستی را مطرح می کنند! اگر به همان چاپ قدیم این کتاب هم مراجعه کنیم اشاره ای به منطقه خلیج فارس نشده است. اما ایران‌ستیزان آن بخش را تحریف کرده‌اند به طوری که از نام یک شخص، القا می‌کنند که منظور منطقه خلیج فارس است! همانطور که در متون بالا هم مشاهده کردید از شخصی به نام «اُشک‌هگر» یا «اوشک‌هگر» یاد شده است. این نام یک شخص است و نه نام یک منطقه جغرافیایی! ایران‌ستیزان به نادرست می‌گویند اشاره به مناطق جغرافیایی دارد و می‌گویند از آنجایی که هگر نام قدیم بحرین است پس اشاره به خلیج فارس شده است!! همانطور که اشاره شد ترجمه درست، «دژ تازیان» است اما بر فرض در نام یک شخص، واژه‌ای آمده باشد که معنای بحرین می‌دهد!! چطور می‌توان برداشت کرد که منظور منطقه خلیج فارس است؟! مثلا اگر امروز شخصی با نام خانوادگی «اصفهانی» شهردار «تهران» شود و در خبرگزاری‌های بین المللی این خبر درج شود، لابد آقایان می‌آیند و می‌گویند کشیش‌های مسیحی برای تهران از واژه اصفهان استفاده کرده‌اند!!! این استدلال آنقدر سست و سطح پایین است که فقط از طرف اشخاصی که مغرضانه به تاریخ پژوهی می‌پردازند گفته می‌شود.

نکته دیگر اینکه متن شهرستان‌های ایرانشهر را لزوما موبدان ننوشته‌اند. اساسا این متن یک متن دینی نیست بلکه درباره جغرافیای تاریخی و تقسیمات کشوری می‌باشد. بنابراین اگر گفته شود بر اساس شهرستان‌های ایرانشهر، موبدان زرتشتی چیزی را گفته اند نادرست است.

از سوی دیگر نامی که در بند ۵۲ به آن اشاره شده نام شخصی است که مربوط به مدت ها پیش از دوره ساسانی است. اردشیر پسر اسفندیار پسر گشتاسب شاه کیانی است، در عصر رستم و زرتشت که در شاهنامه نیز از او یاد شده است:

پس افگنده بیند بزرگ اردشیر

سیه گشته رخسار و تن چون زریر


 

بگرید برو زار و گردد نژند

برانگیزد اسفندیاری سمند

بدیهی است نمی توانستند ساخت شهر باستانی آشور را با آن قدمت و تاریخ باستانی چند هزارساله اش به دوره ساسانی نسبت دهند و باید به زمان های دور و بسیار کهن تر برگردانند. مسئله ای که نیاز به کار و پژوهش بیشتر دارد این است که اوشگ هگر، نام کسی است که اردشیر اسفندیاران بر دوسر و بورگل بر حصار تازیان گمارده و قاعدتا باید هم دوره او باشد.

در طول تاریخ همواره شاخاب پارس در نزد ایرانیان و غیر ایرانیان با نام پارس شناخته می‌شده است. از کهن ترین اسنادی که این موضوع را اثبات می کند می توان به کتیبه داریوش بزرگ اشاره کرد (کتیبه DZc، بند 3). حتی در احادیث پیامبر اسلام (ص) بحر فارس به صورت آشکار دیده می شود. به کار بردن نام‌های جعلی برای شاخاب همیشگی پارس، پیشینه بسیار کمی دارد و این روزها برای مقابله با هویت ایرانی به کار می‌رود.

با بررسی متن اصلی شهرستان‌های ایرانشهر در می‌یابیم که در بند 52 این متن، حرفی از خلیج فارس و دریا نیست بلکه سخن از دژ یا حصار تازیان است. ایران‌ستیزان با رواج متن‌های نادرست به دنبال رواج مطالب تحریفی خود هستند.

پانویس:

با سپاس از کوروش شهرکی

– دریایی، تورج (1388). شهرستان های ایرانشهر. ترجمه شهرام جلیلیان. تهران: انتشارات توس.

– جاماسپ، جی دستو منوچهر جی جاماسپ (1391). متن های پهلوی. گزارش و ترجمه سعید عریان. تهران: انتشارات علمی.

تماس با نویسنده:


دیدگاه خود را از راه رایانامه با نویسنده در میان بگذارید:

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

خط میخی

نویسنده‌های پایگاه

دروغ آشکار: موبدان زرتشتی و به کارگیری نام جعلی برای خلیج فارس
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان