بسیاری از مخالفان دکتر مصدق که معمولا از نظر سیاسی گرایشهای سلطنت طلبی دارند، به دکتر مصدق درباره انحلال مجلس ایراد می گیرند. آنها معتقدند که نخست وزیر حق قانونی چنین کاری را نداشت!
این در حالی است که مصدق شخصا کاری نکرد بلکه ابتدا با برگزاری رفراندم نظر مردم را جویا شد. آن هم با دو گزینه «انحلال مجلس» یا «انحلال دولت». یعنی صراحتا نظر مردم را درباره کنار رفتن خودش هم جویا شد.
پس از آنکه مردم به انحلال مجلس رای دادند، دکتر مصدق به دنبال تعامل با شاه بود ولی شاه به نتیجه رفراندم بی اعتنا بود.
بنابراین کسانی که به انحلال مجلس پس از رفراندوم ایراد میگیرند در واقع به رای مردم در رفراندوم ایراد می گیرند. متاسفانه این رویکرد یادآور تاکید بر دیکتاتوری و بی توجهی به رای مردم است.
واقعیت آن است که جلسات مجلس به دلیل استعفای بسیاری از نمایندگان از رسمیت افتاد.
اگر رای مردم مهم نیست پس باید پذیریم که مردم امکان تحلیل مسئله را ندارند!!
می دانیم که برنامه اصلی کودتا برای تاریخ ۲۵ مرداد بود. در واقع کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، یک پروژه نافرجام برای سرنگونی دولت محمد مصدق بود که با طراحی و پشتیبانی مالی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و با همراهی برخی از نیروها داخلی شکل گرفت و با شکست روبرو شد (۱).
پس از آن لو رفتن کودتای نافرجام ۲۵ مرداد، کودتای 28 مرداد اجرایی شد. یکی از دلایل نافرجامی کودتای ۲۵ مرداد آگاهی و هوشیاری دکتر مصدق بود و هنگامی که بیگانگان نتوانستند به روش های مختلف به کودتا دست یابند، در 28 مرداد با هوچی گری و آشوب طلبی کودتای ننگین خود را اجرایی کردند (۲).
انحلال مجلس وقتی رسما اعلام شد که شاه از مملکت فرار کرده بود و طرح کودتای ۲۵ مرداد هم لو رفته بود! مشخص شده است که بسیاری از افراد آن مجلس با بیگانگان در تعامل بودند! مصدق باید چه میکرد تا دست بیگانگان را کوتاه کند؟ آیا کاری بهتر از برگزاری رفراندوم و جویا شدن نظر اکثریت مردم وجود داشت؟
به راستی اگر همواره رای اکثریت مردم با اهمیت باشد بسیاری از مشکلات و دعواهای سیاسی حل و فصل میشود و کشور هزینه های سنگینی مانند کودتا و… را نمیدهد.