تاریخ و فرهنگ ایران زمین

پیامبر آیین جوانمردی

پیامبر آیین جوانمردی

درباره کوروش و نیک سیرتی و جوانمردی این پادشاه خوشنام تاریخ، سخنان فراوان گفته‌اند اما موضوعی که در این نوشتار به دنبال بررسی آن هستیم، این است که چطور همه چیز برای کوروش بزرگ آماده و فراهم بود تا بتواند چنین نام نیکی از خود به جای بگذارد؟! آیا کوروش خود به ذات ابرمرد آن دوران بود و یا حاصل برنامه ریزی و تجربه چند هزاران ساله خردمندان سرزمینش؟!

آنچه درباره این شخصیت جالب می‌نماید همسخنی و اشتراک منابع تاریخی درباره نیک سیرتی وی می‌باشد. منابع تاریخی درباره کمتر پادشاهی چنین شرایطی دارند؛ آن هم منابعی که توسط اقوام و ملل گوناگون نگارش یافته‌اند. این در حالی است که کمابیش آثار باستانی که از دوره باستان به جا مانده‌اند، چهره‌ای مثبت از کوروش ترسیم می‌کنند.

نگاه کنید به:

مرد خوشنام تاریخ

با این حال برخی کوروش را خوش اقبال دانسته‌اند و معتقدند که اوضاع و شرایط برای کوروش آماده بوده است. در اینکه کوروش دارای هوش و درایت سرشاری بوده است تردیدی نیست اما به راستی شرایط آماده‌ای هم برای او فراهم آمده بود. اما شاید بهتر باشد به جای خوش اقبال دانستن، کوروش را نتیجه برنامه ریزی گذشتگانش بدانیم.

کوروش توانست بدون جنگ خاصی سرزمین وسیع ماد را به فرمان خود در آورد. مادر کوروش از شاهزادگان ماد بود و مادها او را به عنوان پادشاه مشروع پذیرفتند (ن.ک: رویدادنامه نبونئید، ستون ۲، بندهای ۱ و ۲). بعد از آنکه فرمانروای لودیه، با متحدانش یعنی بابل و مصر قصد حمله به قلمروی کوروش را داشت (هرودوت، کتاب ۱، بندهای ۷۷ و ۱۵۳. گزنفون، دفتر ۲، بخش ۱، بند ۵)، کوروش با نیرو و ثروت فراوانی که در اختیارش بود، دشمنان را شکست داد. در واقع به نظر می‌رسد بعد از آنکه بدون جنگ خاصی قلمروی بزرگ ماد در اختیار کوروش قرار گرفت، ثروت و قدرت زیادی نصیب او شد و پیروزی در برابر نیروهای دشمنان و رفع این خطر بزرگ با توجه به همین موضوع امکان پذیر شد. در فتح بابل هم با استقبال بی نظیر مردمان روبرو شد و حتی به نظر می‌رسد، از داخل بابل کمک‌هایی به کوروش شد؛ همانطور که در منابع یونانی از شخصی به نام گوبریاس سخن به میان می‌آید که از کوروش می‌خواهد بابل را تسخیر کند. از روایت منظوم، رویدادنامه نبونئید و استوانه کوروش هم بر می‌آید که بابلیان نارضایتی‌هایی از پادشاه پیشین بابل یعنی نبونئید داشته‌اند (رزمجو، ١۳۸۹: ص ۷۰؛ استوانه کوروش بزرگ، بند‌های ٧ تا ١٣؛ رویدادنامه نبونئید، ستون ۲، بند های ۵ تا ۸؛ ستون ۳، بندهای ۱۸ و ۱۹).

نگاه کنید به:

فتح آرام بابل توسط کوروش، نقطه عطفی در تاریخ بشر

از جوانمردی کوروش داستان‌های فراوانی گفته‌اند و نوشته اند؛ از رفتار سخاوتمندانه او با پادشاهان مغلوب گرفته تا رفتار جوانمردانه او با زیباترین بانوی آسیا یعنی پانته آ. گویی همه موارد دست به دست هم می‌دادند تا کوروش سرزمین‌ها را به فرمان خود در آورد و کردار جوانمردانه را به نقاط گوناگون گیتی به همراه خود ببرد. تعجبی ندارد که در وصیت‌نامه‌ای که در متون باستانی به کوروش بزرگ منسوب کرده اند، چنین آمده است:

… من نیک بخت و دل شاد بوده ام. به زمان کودکی همه شادی‌ها و پیروزی‌های کودکانه خویش را داشتم، و چون بالیدم و بالا گرفتم، گنجینه‌های جوانی را از آن خویش کردم؛ و همه گردن فرازی‌های مردانه را فراچنگ آوردم، … و سال‌ها همچنان که به دنبال یک دگر گذشتند، می‌نگریستم که قدرت من نیز با گذر سالیان فزونی می‌گیرد، به گونه‌ای که خویش را در کهن سالی سست تر از جوانی نیافتم و به یاد نمی‌آورم که در رسیدن به چیزی که از بهرش کوشیده بودم، یا آرزویش را داشتم ناکام مانده باشم (گزنفون، دفتر ٨، بخش ٧، بندهای ۶ و ٧ و ٨).

بررسی شرایط زندگی کوروش نشان می‌دهد که از گذشته‌های دور برای همراهی و همبستگی اقوام، برنامه‌ریزی خاصی صورت گفته بود. کوروش از پدری پارسی و مادری مادی پدید آمد و در انشان بالید. انشان شهری بوده است که از قدیم، ایلامیان در آن نفوذ داشته‌اند اما پس از تهاجم آشوریان، قدرت و شکوه ایلام از میان رفت ولی دوباره در دوران هخامنشیان پیشرفت قابل توجهی کرد. بر اساس منابع یونانی، آستیاگ (به اکدی: ایشتوویگو) پادشاه ماد و پدر بزرگ مادری کوروش، شوهر خواهر کرزوس پادشاه لودیه بوده است. بنابراین کوروش با پادشاهان لودیه هم خویشاوندی داشت. این را هم می‌دانیم که آمیتیس همسر یکی از پادشاهان مشهور بابل یعنی نبوکدنصر (مشهور به بخت نصر)، ایرانی و از مادها بوده است (ن.ک: Dandamayev, 2011). یعنی کوروش با پادشاهان بابل هم خویشاوندی داشته است.

این پیوندها بدون شک با اهداف خاصی انجام پذیرفته است که نتیجه آن همبستگی و نزدیکی بیشتر اقوام بوده است. کوروش با توجه به شرایط زندگی‌اش، طبیعتاً با فرهنگ‌های گوناگون آشنا شد، احترام به عقاید گوناگون را آموخت، هنرهای اقوام و ملل گوناگون را ارج نهاد. رفته رفته جنگ‌های قومی کنار رفت و با پیوند و خویشاوندی میان آنها، به یکدیگر بیش از پیش نزدیک شدند. بنابراین طی این اقداماتِ نیاکان و گذشتگان کوروش بود که چنین پادشاهی تربیت شد. کوروش با توجه به این زمینه‌ها و البته با هوش، نیک سیرتی و توانمدی خود، بر اقوام و ملل گوناگون فرمان راند، دستاوردهای فرهنگی و هنری آنان را ارج نهاد و با رفتار جوانمردانه خود، در قلب مردمان جای گرفت. بدون تردید خویشاوندی او با پادشاهان پارس، ماد، لودیه و بابل در محبوبیت و مشروعیت او بی تأثیر نبوده است.

شاید همین محبوبیت و مشروعیت کوروش در دل بسیاری از فرمانروایان آن زمان از جمله فرمانروایان لودیه و بابل و مصر هراس ایجاد می‌کرد و علیه کوروش اتحادی تشکیل دادند و کوروش مجبور به انجام اقدامات پدافندی شد و در طرفی کوروش نگذاشت اهداف خردمندان گذشته با تصمیم نادرست پادشاهان نوین از بین برود.

نگاه کنید به:

دلایل آغاز کشورگشایی‌های کوروش

با این حال نظام رفتاری کوروش یادآور باورهای کهن ایرانیان بود. مضمون «درست کردن هر آنچه که خراب شده بود» دیدگاهی است که با اهوره‌مزدا ارتباط دارد. اهوره‌مزدا یا خدای خردمند، نماینده نظم در جهان هستی است، در حالی که انگره‌مینو نماینده بی‌نظمی/دروغ است. اگر متن‌هایی نظیر استوانه کوروش و روایات کتب عهد عتیق درباره کوروش را در چارچوب ایدئولوژی ایرانی بخوانیم به نگرش ایرانی/مزدایی روشنی از پادشاه دست می‌یابیم که به عنوان نماینده اهوره‌مزدا، نظم (در اوستا: اشه، و در فارسی باستان: اَرته) را به زمین باز می‌گرداند (دریایی، ۱۳۹۳: ص ۲۳).

کوروش به راستی یک پیامبر بود؛ پیامبر به این معنا که با خود پیام نیکی و جوانمردی را به بخش‌های گوناگون جهان برد. در واقع این پادشاه خوشنام تاریخ، پیام جوانمردی که حاصل سال‌ها تجربه و تلاش گذشتگانش بود را به نواحی گوناگون می‌برد و استوانه کوروش نمونه بارز این رفتار است.

* دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ، دانشگاه تهران

بن‌مایه‌ها و یاری‌نامه‌ها:

– خالقیان، مجید (۱۸ تیر ۱۳۹۵). «پیامبر آیین جوانمردی». پایگاه خِرَدگان.

– ارفعی، عبدالمجید (١٣۶۶). «فرمان کورش بزرگ». فرهنگستان ادب و هنر ایران. ش ٩.

– دریایی، تورج (۱۳۹۳). کوروش بزرگ پادشاه باستانی ایران. ترجمه آذردخت جلیلیان. تهران: توس.

رزمجو، شاهرخ (١۳۸۹). استوانه کورش بزرگ. تهران: فرزان روز.

– گزنفون (١٣٨٩). زندگی کوروش. ترجمه ابوالحسن تهامی. تهران: نگاه.

– هرودوت (١٣٨٩). تاریخ هرودوت. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران: اساطیر.

-Dandamayev, Muhammad Abdoulkadyrovitch (Last Updated: August 19, 2011). “BABYLONIA i. History of Babylonia in the Median and Achaemenid periods”. Encyclopedia Iranica.

– Razmjou, Shahrokh. “Translation of the text on the Cyrus Cylinder- Translated from the original text by Shahrokh Razmjou, curator, Department of the Middle East“. The British Museum.

شرایط استفاده از نوشتار:

از آنجایی که هرگونه استفاده یا رونوشت از نوشتارها بر اساس پیمان نامه کاربری امکان پذیر است، اگر قصد رونوشت از این نوشتار را دارید، بن‌مایه  آن را یاد کنید. طبیعی است که ذکر مواردی مانند نام پدیدآور (نویسنده، گردآورنده و…)، تاریخ واپسین به روز رسانی، عنوان کامل نوشته به همراه پیوند (لینک) و همچنین ذکر تارنمای خِرَدگان (www.kheradgan.ir) ضروری است.

دیدگاه شما:



تماس با نویسنده:


دیدگاه خود را با نویسنده در میان بگذارید:

به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
پیامبر آیین جوانمردی