در کتاب ذوالقرنین از مولانا ابوالکلام آزاد وزیر فرهنگ هندوستان در زمان گاندی می خوانیم :
اکنون آنچه از معتقدات مذهبی کوروش می دانیم مورد تعمق قرار دهیم.
با توجه به شواهد تاریخی باید قبول کنیم که کوروش دین مزدیسنی داشت، یعنی پیرو دینی بود که زردشت پیغمبر معروف ایران بنا نهاد. 1
زردشت در چه زمانی ظهور کرد؟ ما دقیقا از آن اطلاع نداریم . یعنی مورخین یونانِ دو قرن دوم و سوم قبل از میلاد – آنطور که در زمان آنها شایع بوده است – می گویند هزاران سال از عهد زردشت می گذرد. این اشاره احتمالا زمان زردشت را از هزار سال قبل از میلاد پیشتر می برد. محققین معاصر عقیده دارند که در این قول تا حدی مبالغه شده است و زمان زردشت تا این زمان قدمت نمی تواند داشته باشد.
پرفسور گلدنر آلمانی عقیده دارد که زمان زردشت از شش قرن قبل از میلاد تجاوز نمی کند . بیشتر محققین نیز عقیده او را قبول نموده اند. اگر این مطلب درست باشد بنابراین کوروش و زردشت حدودا در یک زمان می زیسته اند
درباره محل ظهور زردشت عقیده اغلب علما بر این است که درایران شمالی بوده است، یعنی سرزمین آذربایجان (آتروپاتگان) 2 که در بخش (وندیداد) از کتاب اوستا به کلمه « ایریاناویجو » 3 یا « ایران ویژه » تعبیر شده باشد.
گلدنر می گوید اگر به روایت شاهنامه تسلیم شویم، مقصود شاهنامه از گشتاسب (ویشتاسب) باید طبق قول مورخین یونان پدر دایوش باشد. این که زردشت قبل از کوروش ظهور کرده و یا معاصر با کوروش بوده مطلبی جداگانه است ولی اینکه کوروش پیرو دین زردشت بوده است نمی توان شک کرد.4
درست است که شواهد تاریخی که مستقیما ما را در آنچه گفتیم تاکید کند نداریم، ولی وقتی آنچه قرائن تاریخی به ما می دهد، دقت کنیم، از قبول انچه گفتیم گریزی نیست…
اکنون دو حادثه مهم را برای درک این مقصود تشریح می کنیم : یکی شورش گئومات که هشت سال پس از مرگ کوروش رخ داد و دیگر کتیبه های که در دامان کوه هاست و ما را به معتقدات دینی هخامنشیان آگاه می کند.
مورخین عموما عقیده دارند که کوروش در سنه 529 ق .م بمرد و پسرش کمبوجیه (کام بی سیز ) جانشین او شد که در سال 525 ق.م بر مصر دست یافت. او موقعی که در مصر بود، شنید که در ماد شورشی برپا شده است و مردی به نام گئومات خود را پسر دوم کوروش که سمردیز به یونانی خوانده می شد و قبل از کمبوجیه از دنیا رفته بود، خوانده است.
کمبوجیه از مصر بازگشت و در بین راه – در شام – او نیز بمرد . چون از نسل کوروش پس از مرگ کمبوجیه کسی که لایق سلطنت باشد باقی نمانده بود، پسر عموی او داریوش به تخت نشست و شورش را خواباند و رهبر آن را کشت. 5
مورخین عموما نوشته اند که داریوش در سال 521 ق.م یعنی هشت سال پس از مرگ کوروش به تخت نشست.
مورخین یونان تصریح کرده اند که در شورش ماد، پیروان دین قدیم نیز دست داشتند و به آتش آن دامن می زدند.6
داریوش شخصا در کتیبه خود، لیدر انقلاب را « موغوش » یعنی پیروان دین قدیم ماد می خواند. پیروان دین مذکور بعد از آن نیز چند بار دست به انقلاب زده اند، یک بار شورشی به رهبری یک نفر مغ دیگر به نام « فره ورتیش » 7 به پا شد که در همدان به قتل رسید . پس از او نیز « شتَرَت خمه » 8 نامی دست به انقلاب زد که در اربیل کشته شد.
کتیبه های داریوش – که خوشبختانه چون در دل کوه جای دارد هجوم اسکندر نتوانسته است بر آن ضربتی بزند – مهم ترین آن، کتیبه بیستون است، داریوش در این کتیبه به تفصیل کیفیت رسیدن به تخت و تاج و خوابان دن شورش گئومات مغ را بیان می کند.
در استخر کتیبه دیگری است که داریوش نام کشورهای تابعه خود را ذکر می کند 9. در این کتیبه ها داریوش همه جا از « اهورامزدا » نام می برد و جمیع پیشرفت ها و موفقیت های خود را مرهون عنایت او می داند احتیاج نیست بگوییم که اهورامزدا در دین زردشت نام خداست.
همچنین نباید فراموش کرد که در کتب مورخین یونانی مطلبی دال بر اینکه کمبوجیه یا داریوش دین تازه ای اختیارکرده باشند وجود ندارد.
هرودوت دو سال بعد از وفات داریوش یعنی در سال 484 ق .م متولد شده و تاریخ خود را قریب 50 سال پس از وفات داریوش تدوین نموده است، بنابراین عصر داریوش با زمان او فاصله زیادی ندارد . با همه اینها هرودوت از دین داریوش در نوشته های خود ذکری نمی کند. این عدم ذکر دلیل چیست؟ دلیل بر این است که کمبوجیه و داریوش پس از کوروش دین تازه ای را گردن ننهاده اند . با توجه به اینکه محقق است که داریوش پیرو دین زردشتی بود آیا مسلم نیست که دین زردشت قبل از داریوش و کمبوجیه وارد خانواده سلطنتی هخامنشی شده باشد. باز می بینیم که پیروان دین قدیم چند سال پس از مرگ کوروش چند بار شورش می نمایند . به این دلیل آیا ثابت نمی شود که کوروش مذهب تازه ای قبول نموده که همان دین زردشت باشد و روسای دین قدیم، مردم را به نام دین علیه جانشینان او تحریک نموده و وادار به شورش می نموده اند؟
شخصیت کوروش در حقیقت یک انقلاب اخلاقی و روحی در مردم عصر خود پدید آورد. من در خانواده های سلطنتی عیلامی و آشوری و بابلی از لحاظ اخلاق و خصایل روحی کسی را همتای کوروش نیافتم مسلم است که کوروش از سرچشمه اخلاقی دیگری غیر از اینها آب می خورده است و شک نیست، همان تعالیم عالی یعنی پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک قرار « هوورِشت » و « هوخت » و « هومت » اخلاقی زردشت بود که بر پایه داشت. اینها اصول و اساس دین زردشتی بود، و کدام یک از منابع اخلاقی جز اینها می تواند شخصیت بی نظیر اخلاقی شاهنشاه کوروش را به وجود آورد؟
با این تفصیل اگر قبول کنیم که ذوالقرنین دین مزدیسنی داشته نه تنها قرآن درباره او ایمان به خدا و روز شمار را ثابت نموده، بلکه او ر ا جزء وحی رسیدگان از طرف خدای قلم داده است، بنابراین آیا لازم نیست که دین زردشت دینی آسمانی باشد؟
چرا، لازم به نظر می رسد، دلیلی هم برای رد این الزام نداریم زیرا تاکنون ثابت شده که دین زردشت دین توحید و اخلاق فاضله بوده و پرستش آتش و عقیده ثنویت از آن دین نیست، بلکه از بقایای مذهب مجوسی مادی است که بعدها با مبانی مذهبی زردشتی آمیخته شده است
در مورد دین کوروش همچنین بنگرید به: دین کوروش بزرگ
پانویس:
1 – تلفظ صحیح کلمه زردشت در پهلوی « زارسترو » بوده و یونانیان « زاراتهسترا » نوشته اند و حرف آخر آن مثل کلمات سانسکریت به همزه ختم می شود . یعنی همیشه منصوب است و این نصب را در لاتین به صورت الف می نویسند . حرف « تاء » کلمات پهلوی قدیم نیز اغلب به « دال » تبدیل شده مثل ی« یزتا » اوستایی که در پهلوی « یزدا » شده و سپس یزان گردیده.
همچنین کلمه « امرتات » که اسم فرشته ای است و امروز نام یکی از برج هاست در پهلوی ساسانی به « امرداد » تبدیل شده است.
کلمه « زاراتهسترا » هم به « زارادهشترا » و سپس در اثر کثرت استعمال به « زردهشت » تبدیل شده است.
دقیقی گوید: می خون رنگ و کیش زردهشتی؟
همچنین در شاهنامه هم آمده است :
خجسته پئی نام او زردهشت که اهریمن بد کنش را بکشت
و تحریف همین کلمه در عربی به صورت زرتش و زرتشت ظبط گردیده است.(ابوالکلام)
2 – آتر در لغت پهلوی به معنی آتش است، و همان است که بعدها آزر(=آذر) شده، و آترپاتگان به معنی « بستان النار » و « سرزمین آتش » است . با توجه به منابع گاز این سرزمین و اینکه قسمت هایی از خاک آن دارای منابع نفت و روغن است و با نزدیک شدن آتش شعله می افروزد، عجبی نیست اگر سرزمین به این اسم شهرت یافته.(ابوالکلام)
3 – این کلمه در فرگرد اول وندیداد به صورت ایران ویچ آمده و در هرمزدیشت نیز هست.(ابوالکلام) اما محققین بسیاری ایران ویچ را در شرق ایران می دانند.(ب.پ)
4 – در باب زمان زردشت رجوع شود به مقالات آقای پورداود در مجله مهر سال اول ( 1313 ) ص 663 و 737 و 819 .
5 – رجوع کنید به مقاله مترجم این کتاب، تحت عنوان گنهکاران بی گناه، مجله یغما شماره دی ماه 1341
6 – مقصود گئومات مغ (=موغوش=مجوس) است. قیام گئومات به عنوان برگرداندن حکومت و دین مادها بوده است و داریوش در کتیبه خود گوید .« من معابدی را که گئوماتای مغ خراب کرده بود برای مردم ساختم . باید دانست که دین مجوس غیر از دین زردشتی بوده است.
لازم به تذکر این است که دین مغان « مغ پرستی » قبل از دین زردشت در ایران رواج داشته و مغان غیر از پیروات زردشت بوده اند، برخلاف نکته ؛ یعنی تصور عامه که مجوس را پیروان زردشت می دانسته اند.(ابوالکلام)
7 – فره ورتیش در ماد یاغی شد و « خشتریت » نامی را از دودمان « هوخشتر » پادشاه ماد دانست، طغیان او یک سال طول کشید و بالاخره داریوش خود به ماد
رفت و او را نزدیک ری دستگیر کرد و فره ورتیش را با زبان و دماغ و گوش بریده در همدان گرداندند و بعد به دار زدند.
8 – چیترَتَخمَ خود را از خاندان ماد می دانست ولی دستگیر شد و داریوش او را در اربیل اعدام کرد .
9 – مقصود کتیبه نقش رستم است