مقاومت اسپیتامنس بسیار مشهور است و از او با نام «مدافع بزرگ سغدی» یاد کرده اند. اسکندر مجبور شد که شخصاً برای تصرف سمرقند اقدام کند اما حیله جنگی محاصره سکایی، که اسپیتامنس از آن بهره میبرد دست بالا را داشت. اسکندر مجبور به بازگشت به بلخ شد و اسپیتامنس پیروزی خود را در بخارا جشن گرفت.
سغد در هنگام تهاجم اسکندر مقدونی به دلیل فتح پر دردسر آن توسط این جهانگشا مشهور شده است. اسکندر در سغد با مقاومت چند تن از رؤسای سغد روبرو شد و اگرچه برخی از آنها مقاومت دلیرانه ای از خود نشان دادند اما در نهایت همه شکست خوردند.
به طور کلی داریوش سوم، آخرین پادشاه هخامنشی، برای گرفتن دوباره تاج و تخت چشم به ولایات شرقی دوخته بود و متحدانی هم در مناطق پیدا کرده بود، اما به نظر میرسد برخی از همین متحدان به وی خیانت کردند.
بعد از داریوش سوم هخامنشی شخصی به نام بسوس (Bessus) که شهربان بلخ بود خود را با نام اردشیر پنجم، شاهشاهان خواند و به مقابله با اسکندر مقدونی پرداخت. چنین مینماید که این بسوس در کشته شدن داریوش سوم نقش داشته است چرا که بعدها اسکندر، بسوس را به برادر داریوش سوم و دیگر بستگانش سپرد تا او را به دلیل قتل داریوش مجازات کنند! (Diodorus Siculus, 17.83.9). بسوس در مناطق شرقی چندین متحد بدست آورد و اقداماتش در مقابله با اسکندر با فراز و نشیب همراه بود؛ اما به هر حال از کارهای مهم بسوس جلب حمایت روسای بزرگ سغدی از جمله اسپیتامنس (Spitamenes) و اوکسوارتس (Oxyartes) بود. بعدها چند تن از رؤسای سغدی در برابر اسکندر مقاومت کردند که میتوان به چوریاِنس (Chorienes)، کاتانس (Catanes) و آاوستانس (Austanes) اشاره کرد.
در این بین مقاومت اسپیتامنس بسیار مشهور است و از او با نام «مدافع بزرگ سغدی» یاد کرده اند. داستان از آنجا شروع میشود که بسوس برای ادامه مبارزه با اسکندر در مشرق ایران به شهربان نشین خود یعنی بلخ بازگشت. بدین ترتیب، تعقیب بسوس از سوی اسکندر موجب تهاجم مقدونیها به ولایات شرقی ایران گردید (بیوار، ۱۳۶۸: ۲۷۸). اسکندر تصمیم داشت که به صورت غیرمنتظره بسوس را دستگیر کند اما بسوس به آنسوی آمودریا فرار کرد و هر چه را در سر راه خود بود از جمله همه قایقها را ویران کرد؛ هرچند چندان موفق نبود و در نهایت دستگیر شد (دانی، ۱۳۷۵: ۶۶-۶۷). به نظر میرسد اتباع شهربان به سرکرده خود شوریدند و او را دستگیر و تسلیم اسکندر کردند و او نیز به قتلش فرمان داد (بیوار، ۱۳۶۸: ۲۷۸). اسپیتامنس به بخارا عقب نشینی کرد و رفته رفته، روسای سغدی تصمیم به مقابله با اسکندر گرفتند و حمایت کوچ روهای ساکن ماوراء سیردریا را بدست آوردند. اسپیتامنس هم متحدانی از سکاها و ماساژتها بدست آورد. در این هنگام اسکندر سمرقند را متصرف شد و پس از آن چون نگران اردوی سکایی آن سوی سیردریا بود به سمت شمال حرکت کرد و پس از گذشتن از دژ کوروپولیس در سر راه خود به سیر دریا که مرز قلمرو هخامنشیها بود هفت دژ را تسخیر کرد پس از این فتوحات اسکندر با شورشهای بسیاری از دژها و شهرهایی که تصرف کرده بود مواجه شد و پیاده نظامهای در کوروپولیس و هفت دژ همگی به قتل رسیدند؛ از این رو اسکندر مجبور به بازگشت و تسخیر مجدد آنها شد. البته او چند تن از فرماندهان سپاه خود را برای تصرف دوبارۀ سمرقند فرستاد که نتیجه بخش نبود چرا که اسپیتامنس با متحدان سکایی خود و نیروهای سمرقند همراه شد.
اسکندر مجبور شد که شخصاً برای تصرف سمرقند اقدام کند اما حیله جنگی محاصره سکایی، که اسپیتامنس از آن بهره میبرد دست بالا را داشت. اسکندر مجبور به بازگشت به بلخ شد و اسپیتامنس پیروزی خود را در بخارا جشن گرفت. اسکندر پس از آنکه تجدید قوا کرد و چند متحد دیگر بدست آورد، بار دیگر به سوی سغد آمد. اینبار هم مقاومت اسپیتامنس دلاورانه بود و باز هم اسکندر را بازداشت اما نمیدانیم چه حرکت سیاسی بعدی روی داد که سغدیها از اسپیتامنس کناره گرفتند و تسلیم اسکندر شدند! بعداً که ماساژتها هم از اسپیتامنس دلسرد شدند، سر او را بریدند و برای اسکندر ارسال کردند. در نهایت اسکندر ترتیبی داد که آپاما (Apama) دختر اسپیتامنس با سلوکوس نیکاتور ازدواج کند و بعدا مادر آنتیوخوس یکم شد (دانی، ۱۳۷۵: ۶۸-۷۰).
از مقاومت اسپیتامنس میتوان به عنوان یکی از سخت ترین مقاومتهای ایرانیان در برابر اسکندر یاد کرد و اگر اختلافات داخلی و خیانتها رخ نمیداد چه بسا دوباره یک شاهنشاهی بزرگ ایرانی به وجود میآمد.
بنمایهها و یارینامهها:
– خالقیان، مجید (۱۳ فروردین ۱۳۹۵). «پیکار مردم آسیاى مرکزی علیه اسکندر». پایگاه خردگان.
– بیوار، آدریان دیوید هیو (۱۳۶۸). «تاریخ مشرق ایران». ترجمه حسن انوشه. در تاریخ ایران پژوهش دانشگاه کمبریج. ج ۳، ب ۱. تهران: امیرکبیر. صص ۲۷۷-۳۳۳.
– خالقیان، مجید (شهریور ١۳۹۴). «نقش سغدیان در حفظ، تداوم و گسترش فرهنگ ایرانی در عهد باستان». پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تهران.
– دانی، ا. ح (۱۳۷۵). «لشکرکشی اسکندر در آسیایمرکزی». ترجمه صادق ملک شهمیرزادی. در تاریخ تمدنهای آسیایمرکزی پژوهش یونسکو. ج ۲، ب ۱. تهران: وزارت امور خارجه. صص ۶۱-۹۶.
– Diodorus Siculus (1978) the Library of History, tr. C. L. Sherman, C. Bradford Welles, Russel M. Geer, F. R. Walton. Harvard University Press. Available online at “http://penelope.uchicago.edu/Thayer/E/Roman/Texts/Diodorus_Siculus/home.html”.
یک خواهش دوستانه
خواهشمند است اگر قصد رونوشت از این نوشتار را دارید، بنمایه (www.kheradgan.ir) و نویسنده آن را یاد کنید