با آنکه در منابع اروپاییها چهرهای خشن و کشورگشا از خشایارشا ترسیم شده است و در دوران معاصر غربیها بیشتر از هر دورانی علیه او اغراق میکنند اما با بررسی کتیبههای یافت شده از زبان خشایارشا در مییابیم که او بیشتر از آنکه به کشورگشایی و تسلط بر یونان علاقه داشته باشد به آبادگری و شادی مردمان سرزمینش علاقه نشان میداده است.
در واقع در جهان بینی ایران باستان نظم و درست کردن کارها بسیار مورد توجه قرار میگرفته و گویی آبادگری، نوعی خویشکاری آیینی برای شاهان محسوب میشده است.
در اینجا جملاتی از خشایارشا می آوریم.
من خشیارشا [خشایارشا] هستم، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه مردمان با تبارهای بسیار، شاه روی این زمین بزرگ تا دوردست…
خشایارشای بزرگ، کتیبه XPa، بند 2
از کتیبه نویافته خشایارشای بزرگ:
هنگامی که شادی مردم سرزمین من را ببینی، بر تو آشکار خواهد شد که من آنان را خوشنود کردم…
کتیبه خشایارشا در موزه آذربایجان، بندهای 9 تا 12
آنچه پدرم کرده بود، من آن را حفظ کردم و به آنها کاری دیگر افزودم…
خشایارشای بزرگ، کتیبه XPf، بند 4
از زبان خشایارشای بزرگ:
پسر داریوش نیستم و نیاکانی چون ویشتاسب و کوروش و … ندارم اگر انتقام خود را از این آتنی ها نگیرم…
تاریخ هرودوت، کتاب 7، بند 11
جدا از درستی یا نادرستی این جمله از نظر تاریخی که هرودوت نقل کرده است، باید گفت حتی هرودوت با آن همه ایرانستیزی اذعان کرده که حمله خشایارشا به یونان دلایل انتقام جویانه پس از حمله آتنیها به ایران داشته است. اما غرب گرایان امروز صرفا چهرهای کشورگشا از خشایارشا ترسیم میکنند.