نوشتارهای میثم صائبی
در تیر یشت اوستا اشاره به داستان آرش کمانگیر شده است که یاد آور همان داستانهایی است که در منابع پس از اسلام آمده است. آرش کمانگیر از پهلوانان نامدار اساطیر ایرانی است که نام او از دیرباز در منابع ایرانی دیده میشود.
با آنکه برخی به اشتباه تصور میکنند نام آرش کمانگیر در شاهنامه فردوسی نیامده، ولی چندین بار نام این پهلوان نامدار ایرانی در شاهنامه فردوسی آمده و آشکار است که خردمند توس با داستان آرش کمانگیر آشنا بوده است. البته جزئیات داستان آرش در شاهنامه نیامده و این موضوع باعث تعجب پژوهشگران شده است!
آرش با آنکه میدانست پس از انداختن تیر، جان میدهد، ولی برای مردم چنان کرد و تمام جان خود را در تیر گذاشت. داستان آرش را باید اسطوره میهن دوستی و مردم دوستی دانست. تیر، یکی از ایزدان در دین زرتشتی است که معولا آن را موکل بر باران میدانند و از این رو از همکاران امشاسپند خورداد است.
یکی از مسائلی که درباره تاریخ و فرهنگ ایران اندیشهها را به خود مشغول میکند، مسئله ثنویت در دین ایرانیان باستان است. مینویِ بدیها هرگز توانایی حضور در جهان مادی را ندارد و فقط میتواند آن را به بدی، نابودی و تباهی بکشاند. تباهی که شاید آن را بتوان پادآفرینش نامید. متنی که بارها در لا به لای متون باستانی زرتشتی دیده میشود: «هستی اورمزد، نیستی اهریمن»