جامعه ما بیش از هر زمان به همین نگاه نیاز دارد: توجه به ریشههای فرهنگی ایرانی، همراه با دوری از هرگونه افراطگرایی و تکیه بر خِرَد، سودمندی و گزینش واقعبینانه بهترین عناصر فرهنگها. این رویکرد همان چیزی است که خِرَدمندان ایران باستان هم میگفتند. دورانی که شکوه تمدنی ایرانی و بهرهگیری از دستاوردهای دیگر تمدنها به اوج رسید.
افراطگرایی و فرقهسازی از معضلات امروز ایران و حتی جهان است.
در ایران افراطیهای بهظاهر اسلامی که هر امر غیرهمسو با برداشت محدود خود را «باطل» میدانند، چپهای افراطی که هر عنصر ملی و هویتی را نفی میکنند و قومگرایان افراطی که هویت ایرانی را به نفع قوم خود به صورت کامل کنار میزنند، همه در یک نقطه مشترکند: نادیدهگرفتن خِرَدورزی، نفع عمومی و واقعیت فرهنگی جامعه.
از سوی دیگر جریانهایی با ظاهری ایراندوست ولی برداشتهای سلیقهای از تاریخ، تبلیغ میکنند که میخواهند دوران ایران باستان را بهطور کامل و عینی احیا کنند. آنها هرگونه دستاورد نوین یا فرهنگهای دورههای دیگر ایران را نفی میکنند! در این میان میتوان به نژادگرایان افراطی، مخالفان افراطی ادیان ابراهیمی، گروه افراطی و البته اندک از سلطنتطلبان و... اشاره کرد.
البته باید تاکید کنیم که پرداختن به فرهنگ ایرانی و ریشههای باستانی آن اهمیت جدی دارد. فرهنگ هر جامعه مانند زمینی است که عناصر فرهنگی در آن روییدهاند و بسیاری از آنها مانند زبان، هنر، جشنها، آیینها، داستانهای اسطورهای، اخلاقیات و الگوهای زیست طبیعتاً با این زمین فرهنگی سازگارند.
توجه به این ریشهها به تقویت هویت، خودآگاهی و انسجام اجتماعی کمک میکند و باید نگاه با اولویت بالا به فرهنگ ایرانی داشت.
ولی نگاه صحیح باید بدون گرفتارشدن در مطلقگرایی و گذشتهپرستی باشد تا منجر به تحجر و افراطگرایی نشود.
راه درست آن است که چه فرهنگ ایران باستان، چه فرهنگ ایران پس از اسلام، چه فرهنگ مدرن و چه هر فرهنگ دیگری را با معیار سودمندی و سازگاری با نیازها و فرهنگ خود بسنجیم. مفیدها را برگزینیم و زیانبارها را کنار بگذاریم؛ نه اسیر گذشته بشویم و نه شیفته بیچونوچرای فرهنگهای وارداتی.
این رویکرد همان چیزی است که خِرَدمندان ایران باستان هم میگفتند؛ در دورانی که شکوه تمدنی ایرانی و بهرهگیری از دستاوردهای دیگر تمدنها به اوج رسید (1).
ابنمسکویه در تجاربالامم نقل میکند که انوشیروان درباره بهرهگیری از فرهنگ نیاکان و نیز فرهنگ هند و روم چنین گفته است:
ما شیوههای نیاکان خود را بررسی کردیم؛ آنچه سودمند بود برگرفتیم و آنچه نادرست بود کنار گذاشتیم. سپس شیوههای هند و روم را بررسی کردیم؛ آنچه سودمند بود برگرفتیم و آنچه نادرست بود کنار گذاشتیم.
و از این کار ننگ نداشتیم، زیرا سر فرو آوردن در برابر راستی و دانش، بزرگترین زیور شهریاران است (2).
روح این سخن کاملاً با ارزشهای ایران باستان سازگار است و چه از زبان انوشیروان آمده باشد، چه از زبان دیگر خردمندان ایرانی، اهمیت آن تغییر نمیکند؛ زیرا ریشه در همان نگاه خردگرایانه و واقعگرایانهٔ فرهنگ ایران دارد. خسرو انوشیروان در دورهای تبدیل به نماد شده بود و بسیاری از مواردی که از گذشته به یادگار مانده بود، از زبان او بازگو میشد.
این سخن نشان میدهد که حتی در دوران باستان خِرَدورزی بر تقلید کورکورانه ترجیح داده میشده است. نه دچار بیگانهزدگی بودند، نه گذشتهپرستی؛ بلکه تلاش میکردند بهترینها را گزینش کنند.
امروز نیز جامعهٔ ما بیش از هر زمان به همین نگاه نیاز دارد: توجه به ریشههای فرهنگی ایرانی، همراه با دوری از هرگونه افراطگرایی و تکیه بر خِرَد، سودمندی و گزینش واقعبینانه بهترین عناصر فرهنگها.
پانویس:
۱- برای نمونه می توان به دانشگاه گندی شاپور اشاره کرد که از دستاوردهای دیگر تمدن ها بهره بردند. ن.ک: درباره دانشگاه گندیشاپور
۲- در اینجا فقط خلاصهای از این گفتار را آوردهایم. برای مشاهده گفتار کامل نگاه کنید به: تجاربالامم، ابن مسکویه رازی، ترجمهٔ علینقی منزوی، تهران: توس، ج ۱، صص ۱۸۰-۱۸۱