در غزلیات حافظ شیرازی علاقه قابل توجه به فرهنگ ایران باستان دیده میشود. به طوری که یکی از نمادهای اصلی شعر او پیر مغان است. واژههایی که برای این نماد انتخاب شده، یادآور آیین ایرانیان باستان است.
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
حلقهی پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
در جهان شکوهمند عرفانی حافظ نمادهای زیبایی آفریده شدند که حافظ آنچه را پاک و زیبا میدانسته در قالب این نمادها بیان میکند. نمادهایی مانند دیر مغان و پیر مغان بسیار قابل توجه هستند.
البته قطعا حافظ تاثیرات زیادی از قرآن و فرهنگ اسلامی پذیرفته است و در این شکی نیست چرا که قرآن را از بر داشت. حافظ در این باره در بیتی جسورانه می گوید:
عشقت رسد به فریاد، ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی، در چارده روایت
با این حال اشعار حافظ یادآور رواداری مذهبی است که از سدههای دور در ایران رایج بوده است و در دورههایی یک ارزش برای ایرانیان بوده است. در یک غزل مشهور حافظ اینچنین آمده است:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
…
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانهی عشق است چه مسجد چه کِنِشت (۱)
احتمالا همین رواداری تاثیر گذار بوده است تا حافظ اشعارش را طوری بگوید که افراد مختلف با گرایشهای فکری مختلف با آنها ارتباط برقرار کنند.
آنطور که آشکار است حافظ مطالعات فراوانی درباره داستانهای اقوام و ادیان گوناگون داشته است و دانش او در اشعارش هویداست.
در جایی با اشاره به داستانهای گوناگون، با اشاره به آیین زرتشت اینچنین گفته است:
چو گل سوار شود بر هوا سلیمانوار
سحر که مرغ درآید به نغمهی داوود
به باغ، تازه کن آیین دین زردشتی
کنون که لاله برافروخت آتش نمرود
همه اینها احترام و علاقه ویژه حافظ به فرهنگ باستانی ایران را نشان می دهند. ولی در جایی خیلی آشکار این علاقه را شرح می دهد:
در اندرونِ من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
…
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
باید پذیرفت فرهنگ باستانی ایران در اشعار حافظ جایگاه قابل توجهی دارد و حافظ بارها از پیر مغان، دیر مغان، آتش و… یاد کرده است.
ارزشهای فرهنگ ایرانی و زبان پارسی ویژگیهایی دارند که گویی برای عارفان و شاعران جذاب بوده است، چرا که برای شرح باورهای خود مناسب میدانستند. برای همین عارفان زیادی علاقه ویژه به فرهنگ ایرانی و زبان پارسی داشتند.