تاریخ و فرهنگ ایران زمین

چرا پارسی گویان با اندوه درباره یلدا گفتند؟!

همواره شادی و شادمانی در میان ایرانیان فراگیر بوده است و دگرگونی‌های موسمی مانند پایان پاییز و آغاز زمستان گرامی داشته می‌شده است. شب یلدا یا شب چله و روز پس از آن خرم روز از جشن‌های کهن ایرانی است.

در بن مایه‌های کهن از یکم دی ماه با نام خرم روز یاد شده است که یکی از جشن‌های باستانی ایرانیان است (بیرونی، ١۳۸۹: صص ۳۴۴ و ۳۴۵). در شاهنامه فردوسی هم از شادی و نوشیدن مِی در شب یکم دی ماه (شب اورمزد از ماه دی) یاد شده است که همان ۳۰ آذر می باشد که امروز بیشتر با نام شب یلدا شناخته می‌شود:

شبِ اورمزد آمد از ماه دی

ز گفتن بیاسای و بردار می

(فردوسی، ۱۳۸۶: ج ۶ / ص ۲۶۰)

با دانستن این راستینگی، مایه شگفتی است که در سروده‌های پارسی گویان که در پیوند با یلدا بودند، اندوه و رنج دیده می‌شود! این نکته نشان می‌دهد نگاه به شب یلدا در درازنای زمان با دگرگونی همراه بوده است.

برای نمونه عطار نیشابوری می‌گوید:

چو درد من سری پیدا ندارد

شب یلدای من فردا ندارد

(عطار)

سعدی هم سروده پرآوازه‌ای دارد که می گوید:

نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست

شب فراق تو هر شب که هست یلداییست

(سعدی)

این سروده حافظ هم بیشتر از دیگران با جستار ما پیوند دارد:

بر سرِ آنم که گر ز دست برآید

دست به‌کاری زنم که غصه سرآید


 

خلوتِ دل نیست جایِ صحبتِ اَضداد

دیو چو بیرون رود فرشته درآید


 

صحبت حُکّام ظلمتِ شبِ یلداست

نور ز خورشید جوی بو که برآید

(حافظ)

به راستی مایه و انگیزه این دگردیسی چیست؟ چرا تا این اندازه، چشم براهی برای پایان تاریکی شب یلدا و امید به برآمدن خورشید، اوج گرفته است؟

چرایی این نگاه به شب یلدا را باید در زندگانی پر رنج آن دوران جستجو کرد. بی گمان، سختی روزگار و شاید جور فرمانروایان ستمکار در این نگاه کارساز بوده است.

ولی آه و اندوه در شب یلدا پایان ماجرا نبوده است. این شب می‌توانسته بازگو کننده امید هم باشد چرا که در آیین شب یلدا، امید به پایان تاریکی و آمدن بامداد و روشنایی هم به چشم می‌خورد؛ می‌دانیم پس از یلدا، روزها دوباره بلندتر می شوند.

اگر از یار دور افتاده بودند و آن دوری را همانند زندگی در شبی دور و دراز (یلدا) می‌دانستند ولی امید به دیدن دوباره یار در بامدادان داشتند تا بار دیگر زندگان همایون و نیکو گردد.

گرچه این نگاه در سروده‌های شوریدگان و شیفتگان به چشم می‌خورد ولی از نگاهی دیگر می‌توان گفت که شب یلدا نمادی از مبارزه و پایداری در برابر ستمکاران بود که پایان تاریکی و آغاز روشنایی را یادآوری می‌کند. تاریکی بی پایان نیست و پس از بلندترین شب‌ها هم روزهای روشن خواهد آمد.

بنابراین اگر آه و اندوهی هم در شب یلدا بوده، همراه با امید به روشنایی بوده است.

هرچند رفته رفته به ویژه در سده‌های نزدیک به ما، این نگاه در سخنگان پارسی کمرنگ تر شده است و بیشتر جنبه‌های شادی و زیبایی آیین‌ها در جشن شب یلدا فراگیر شده است. شاید این رویکرد پس از پژوهش‌های ایران شناسان و آشنایی بیشتر مردم با ریشه‌های جشن‌ها پدیدار شده است.

اما سروده‌هایی که از اندوه شب یلدا و امید به آمدن روشنایی می گویند بخش گرانمایه‌ای از فرهنگ ایرانی است که هنوز در روزهای سخت می‌تواند کارکرد چشمگیری در زندگی ایرانیان داشته باشد.

کتاب‌نامه:

– بیرونی، ابوریحان (١۳۸۹). آثارالباقیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: امیرکبیر.

– فردوسی، ابوالقاسم (۱۳۸۶). شاهنامه. تصحیح جلال خالقی مطلق. تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.

برچسب:
یلدا

تماس با نویسنده:


دیدگاه خود را از راه رایانامه با نویسنده در میان بگذارید:

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

کانال تلگرام خردگانبرگه اینستاگرام خردگان

خط میخی

خط میخی پارسی باستان - سامانه بومیش

درباره بزرگان

درباره زرتشتدرباره کوروش بزرگ
درباره فردوسیدرباره دکتر مصدق
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
چرا پارسی گویان با اندوه درباره یلدا گفتند؟!