تاریخ و فرهنگ ایران زمین

همانندی زبان‌ها و گویش‌های محلی ایران با زبان پارسی

این نوشتار، از نوشتارهای ارسالی کاربران است

نوشتارهای ارسالی کاربران بر اساس پیمان‌نامه کاربری منتشر می‌شوند. نگاه کنید به:

پیمان‌نامه کاربری


همانندی زبان‌ها و گویش‌های محلی ایران با زبان پارسی

نویسنده: ضیاء طرقدار

درباره زبان پارسی و زبان‌های محلی ایرانی و اقوام ایرانی سخنان نادرست و بیهوده از سوی بی‌دانشان و ایران‌ستیزان گفته می‌شود، از جمله اینکه گفته می‌شود زبان پارسیِ کنونی هیچ یگانگی با دیگر زبان‌ها و گویش‌های ایرانی کنونی ندارد که این سخن نیز نادرست است. تطبیق واژه‌های زبان‌ها و گویش‌های محلی ایرانی با یکدیگر و همچنین با زبان پارسی، همانندی زبان‌های ایرانی با یکدیگر را آشکارا نشان می‌دهد.

افزون بر زبان، همانندی و پیوند اقوام ایرانی را در تاریخ، نژاد، فرهنگ، آداب و رسوم آنها آشکارا می‌توان دید. برای نمونه در تمام ایران و در بین تمام اقوام ایران زمین و حتی سرزمین‌های اطراف ایران که جزو ایران فرهنگی هستند جشن‌های نوروز، چهارشنبه سوری، شب چله و دیگر جشن‌های باستانی و کهن برگزار می شوند.

تنها نکته‌ای که می‌توان گفت این است که بخشی از واژه‌های زبان‌ها و گویش‌های محلی ایرانی، ساختار و تلفظ کُهن‌تری را نگاه داشته‌اند که شبیه واژه‌های زبان اوستایی و پارسی باستان می‌باشد؛ ولی بخش دیگری از واژه‌ها در زبان‌ها و گویش‌های محلی ایرانی همچون واژه‌های پارسی کنونی است که کمی تفاوت در تلفظ و حرکات واژه‌ها دارد.

برای نمونه «گوسفند» در زبان اوستایی «پَسو pasu ؛ فشو fšu» گفته می‌شود و در زبان تالشی «پاس pâs ؛ پَس pas» ، و در زبان کُردی سنندج «پاز pāz» گفته می‌شود.

«خانه» در زبان اوستایی «کَتَه kata» گفته می‌شود. در زبان تالشی «کَه kâ»، در زبان تاتی تاکستان در قزوین «کی یِه kiye»، در زبان تاتی وَفس در استان مرکزی «کِه ke» و در زبان نائینی در اصفهان «کی یَه kiya ؛ کی ki» گفته می‌شود.

«گُرگ» در زبان اوستایی «وِهرکَه vehrka» گفته می‌شود. در زبان تالشی «وَرگ varg؛ واگ vâg»، در زبان گیلکی «وَرگ varg؛ وِرگ verg»، در زبان تبری «وِرگ verg» و در زبان تاتی تاکستان و تاتی وَفس «وَرگ varg» گفته می‌شود .

«مرغ» در زبان اوستایی «کهرکَه kahrka» گفته می‌شود. در زبان تالشی «کَرگ karg ؛ کاگ kâg»، در زبان گیلکی «کَرک kark؛ کاتیک kātik»، در زبان تبری «کِرگ kerg»، در زبان تاتی تاکستان «کَرکِه karke»، در زبان تاتی وَفس «کرگِه karge» و در زبان نائینی «کَرک kark» گفته می شود.

واژه‌های یگانه در زبان‌ها و گویش‌های محلی کنونی ایران با واژه‌های زبان اوستایی بسیار زیاد است، ولی در ادامه برای نمونه تعدادی واژه از زبان تالشی آورده می‌شود که مانند واژه‌های زبان پارسی می‌باشد و تفاوت چندانی در ساختار و تلفظ با واژه‌های برابر خود در زبان پارسی ندارد.

به دلیل اینکه نگارنده گویشور زبان تالشی می‌باشم در این بررسی واژه‌های تالشی آورده شده است. واژه‌های تالشی از دو گویش شمالی و جنوبی زبان تالشی می‌باشد  (منطقه تالش در غرب استان گیلان می باشد).

دیگر گویشوران زبان‌های محلی ایرانی نیز می‌توانند تعدادی از واژه‌های یگانه زبان‌های محلی خود با زبان پارسی را نوشته و منتشر کنند تا یگانگی و پیوند زبان‌ها و گویش‌های محلی ایران با زبان پارسی برای همگان آشکار شود. برای آگاهی بیشتر درباره پیوند زبان‌های محلی ایرانی با یکدیگر و با زبان پارسی به کتاب‌های گوناگون فرهنگ واژه‌ها و گویش‌های ایرانی نگاه شود.

واژه های پارسی – تالشی

پارسی: ایران

تالشی: ایران irān، ایرُن iron

پارسی: آب

تالشی: آو āv ، اُو ov

پارسی: زَن

تالشی: ژِن žen ، یِن yen

پارسی: مَرد

تالشی: مِرد merd، مِردَک merdak

پارسی: گردن

تالشی: گی gǝy، مل ǝl ، مِللَه mǝlla

پارسی: پشیمان

تالشی: پِشمون pešmun

پارسی: چشم

تالشی: چاش čâš ، چَش čaš ، چِم čem

پارسی: شلوار

تالشی: شالو šâlo ، شوار šǝvār

پارسی: دیوار

تالشی: دیوُ divo ، دیار diyār

پارسی: قبر، گور

تالشی: قاب qâb

پارسی: ناخُن

تالشی: نانگر nângǝr، مَنگِه mange

پارسی: جنگل ، بیشه

تالشی: ویشَه viša

پارسی: تلخ

تالشی: تِل tel ، تِلل tell

پارسی: دُشمَن

تالشی: دشمِن dǝšmen ، دشمِند dǝšmend

پارسی: دُشنام ، ناسزا

تالشی: دشنوم dǝšnum ، دشنُم dǝšnom

پارسی: خُرد، ریز

تالشی: هرد hǝrd

پارسی: مُزد، پاداش

تالشی: مژد mǝžd ، مز mǝz

پارسی: هیزم

تالشی: ایزیم izim، ایزم izǝm، اِزم ezǝm

پارسی: زمستان

تالشی: زماستون zǝmâstun، زمِستون zǝmestun

پارسی: سپید، سفید

تالشی: ایسپی ispi

پارسی: آهن

تالشی: اُسن osǝn، آسون āsun

پارسی: تازه، نو

تالشی: تُژَه toža، تُجَه toja

پارسی: خُشک

تالشی: هشک hǝšk، خشک xǝšk

پارسی: آراستن، پیراستن

تالشی: آراندِه ârânde، پِراندِه perânde

پارسی: سوختن

تالشی: سوتِه sute، سیستِه siste، سی یِه siye

پارسی: دوختن

تالشی: دوتِه dute، دِشتِه dešte

پارسی: دوشیدن

تالشی: دوشی یِه dušiye، دوشِه duše

پارسی: دیدن

تالشی: ویندِه vinde

پارسی: نشستن

تالشی: نشتِه nǝšte، نِشتِه nešte

پارسی: باریدن

تالشی: وُیِه voye، وارِه vāre، وارِن vāren

درباره زبان پارسی بخوانید: زبان پارسی

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

کانال تلگرام خردگانبرگه اینستاگرام خردگان

خط میخی

خط میخی پارسی باستان - سامانه بومیش

درباره بزرگان

درباره زرتشتدرباره کوروش بزرگ
درباره فردوسیدرباره دکتر مصدق
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
همانندی زبان‌ها و گویش‌های محلی ایران با زبان پارسی