این نوشتار، از نوشتارهای ارسالی کاربران است
نوشتارهای ارسالی کاربران بر اساس پیماننامه کاربری منتشر میشوند. نگاه کنید به:
پانترکیسم | واپسین به روزرسانی: 9 آذر 1397 |
تاریخ پیدایش پانترکیسم و نقش یهودیان در گسترش پانترکیسم
پانترکیسم را میتوان به عنوان یک جنبش که در دهه ۱۸۸۰ میلادی و در میان روشنفکران ترکزبانِ امپراطوری روسیه و امپراطوری عثمانی و به واسطه اتحاد فرهنگی سیاسی بین مردم ترکزبان به پا خواست.تعریف پانترکیسم ممکن است به راحتی بعنوان الحاق گرایی پنداشته شود اما به گفته یعقوب اِمْ لاندو وجه تمایز واضحی بین پانترکیسم و پان تورانیسم وجود دارد [1].
پان تورانیسم شاخه ای از الحاق گرایی مدرن است که بدنبال حمایت از گروههای وابسته به ان از تبعیض و سیاست همگون سازی اقلیت ها است، در حالی که پان تورانیسم گونه ای از الحاق گرایی افراطیست که هدف اصلیش اتحاد تمام مردمی است که ریشه انها به سرزمین توران باستان(بزرگترین جعل تاریخ) آسیای میانه که مردم ان ترک زبانند برمیگردد [2]. پانتورانیسم همینطور مردم مجار، فنلاندی و استونی را نیز جز جغرافیای خود میداند. به عنوان پاسخی به پاناسلاویسم، پانترکیسم به یک جنبش سیاسی فکری موثر در بین ترکیه و در بین دیگر روشنفکران ترک زبان در اواخر قرن نوزدهم بدل شد.
تمایز بین توران و ترک
شباهت صوری میان دو نام «تور» و «تورک» (ترک) پندارها و گمراهیهایی را سبب شدهاست. همین تصورات در سدههای ۱۳و۱۴ق/۱۹و۲۰م تحریفها و دشواریهایی را پدیدآورد؛ به ویژه آنکه در برخی از مآخذ محدودههایی خیالی با نام های توران و ترکستان در آسیای مرکزی پدید آمد که از دیدگاه جغرافیایی و تاریخی به اثبات نرسیدهاند. از سدهٔ ۶م که ترکان به آسیای مرکزی راه یافتند، شباهت نامهای «تور» و «تورک» سبب شد که برخی نام توران و ترکان را یکی بدانند؛ حال آنکه رابطهای میان این دو نام وجود ندارد. بعدها صورتی جغرافیایی را برای سرزمین توران مشخص کردند که جز تصور و پندار نبودهاست. در این مشخصهٔ جغرافیایی دشتهای آسیای مرکزی و جنوب قزاقستان را که شامل بخش بزرگی از صحرای قراقوم و قزلقوم است، توران نامیدند. ظاهراً این سرزمین در جنوب به کوپتداغ، در غرب به دریای کاسپی، در شمال شرق به قزاقستان، در جنوب شرق به کوههای تیانشان و پامیر، دشت چوی، محدودهٔ کوهستانی رود ایلی و دشتهای اطراف دریاچهٔ بالخاش منتهی میشدهاست [3].
نخستین کسی که شدیدا تلاش کرد احساسات ملی گرایی ترک را شعله ور سازد آرتور لملی دیوید (1832 – 1811 میلادی) میباشد.
او که یک یهودی انگلیسی بود به ترکیه مسافرت نمود و کتابی به نام «بررسیهای مقدماتی» نوشت که طی آن کوشید ثابت کند ترکان، نژاد مستقل و برجستهاند و بر اعراب و سایر ملل شرقی برتری دارند. انتشار این گونه آثار، کم کم روشنفکران وابسته و سیاستمدارانی چون رهبران «نهضت ترکان جوان» را علاقمند به قومیت و معتقد به برتری نژاد ترک ساخت. در سال ۱۸۵۱ میلادی فؤاد پاشا و جودت پاشا بسیاری از نوشتههای دیوید را به زبان ترکی برگرداندند. در سال ۱۸۶۹ میلادی نویسنده دیگری به نام علی ساوی، جزوهای به زبان ترکی منتشر ساخت که تقریبا اقتباس از آثار دیوید بود و از عظمت و شکوه افتخار آفرین گذشته نژاد ترک سخن می گفت [4].
البته جنبش های پانترک (پانترکیسم و پانتورانیسم) ریشه در جنبش جدیدیسم در اوایل قرن نوزدهم میلادی دارند که البته خود همان مردی که پانترکیسم و تورانیسم را به شهرت رساند، ترک یا ترک زبان نبود بلکه یک خاورشناس مجار یهودی بنام آرمینیوس وامبری بود [5].
آرمینیوس وامبری یهودی مجارستانی یکی از شرق شناسانی بود که به خدمت دولت انگلیس در آمد و در راه پیش برد سیاستهای استعماری آن دولت در رقابت با روسیه در آسیا، خدمات ارزندهای انجام داد، انگلیسی ها بعد از شکست در افغانستان و خطر احتمالی انقلاب هندوستان، آمینیوس وامبری را به عنوان جاسوس انگلیس در سرزمینهای خاوری فرستادند که برای انگلستان اطلاعات جمع آوری کند. وی نیز در سال ۱۸۶۴ خود را به لندن رسانید و اطلاعاتی را که جمع آوری نموده بود در اختیار لرد پالمرستون که در آن اوقات صدراعظم انگلستان بود گذاشت [6].
وامبری در سال ۱۸۳۷ در یکی از شهرهای نواحی رود دانوب، متولد شد. در جوانی استعداد مخصوصی در آموختن زبانهای خارجی از خود نشان داد در وطن اصلی خود مجارستان چندین زبان اروپایی را فرا گرفت.
از آنجا به استانبول رفت. مدتی به فرا گرفتن زبان های شرقی مشغول بود. غالبا به کتابخانه های استانبول رفت و آمد داشت، رفته رفته خود را مانند یک ترک حسابی یا یک افندی خالص استانبول معرفی نمود.
طولی نکشید در خدمت رسمی دولت عثمانی داخل گردید و در وزارت امور خارجه عثمانی به سمت مترجمی مشغول شد و مدت شش سال تمام در این سمت خدمت کرد. در این مدت اطلاعات خود را در زبان های شرقی تکمیل نمود و خود را برای خدمات مهمتری آماده ساخت. در این هنگام است که انگلیس ها به وجود او احتیاج پیدا کردند و او را برای انجام خدمت مهمی انتخاب نمودند [7] علاوه بر دانش او درمورد زبانها و فولکلور آسیای میانه وامبری زندگی خود را صرف اکتشاف هم نژاد بودن تمام ترک زبانان کرد و نتیجه گرفت که تمام قبایل ترک از یک نژاد ترک هستند و از نظر ویژگیهای فیزیکی و پوشش بسیار شبیه به هم هستند [8].
او همچنین ملاقاتهایی با رهبران کمیته اتحاد و ترقی (CUP) داشت[9]. «انجمن عثمانیان نو» بعد از انتشار کتاب وامبری در استامبول تشکیل شد. این انجمن در آمیخته با اندیشه پانترکیسم و پان اسلامیسم بود [10].
تئودور هرتسل(نظریه پرداز صهیونیسم) در دفتر یادداشت خود معرفی جالبی از وامبری به شرح ذیل دارد. و شاید همین معرفی برای نیل به مقصود کفایت کند:
من با یکی از جالب ترین مردان ملاقات کردهام که ۷۰ ساله است و یهودی مجارستانی و نمیدانم که او بیشتر ترک است یا یک انگلیسی، کتابهایی به آلمانی نوشته و به خوبی به ۱۲ زبان سخن میگوید و در ۵ دین تخصص دارد به گونهای که در یکی از آنها آخوند شده… او ۱۰۰۱ داستان شرقی و از صمیمیتش با سلطان با من گفت. او به من گفت که جاسوس مخفی ترکیه و انگلیس بوده و پروفسور در مجارستان است [11].
وامبری در سال 1901میلادی (1280 خ) تئودور هرتسل «بنیانگذار نهضت صهیونیسم» را که در تلاش یافتن راهی برای کوچاندن یهودیان اروپا به سرزمین فلسطین بود به ملاقات «سلطان عبدالحمید دوم» به دربار عثمانی برد. وامبری از یک سو با دربار عثمانی و با شخص سلطان نرد دوستی میباخت و سلطان عبدالحمید را در اداره امور مشورت میداد و از سوی دیگر، رهبران ترکان جوان (عثمانیان نو) را که شاگردان وفادار آموزه های پانترکی وی بودند، در دشمنی با سلطان ترغیب میکرد [12].
هدف انگلیسی ها و یهودیان از پانترکیسم
یکی از اهداف عمده یهودیان از برانگیختن احساسات ملی گرایی، زمینه سازی برای اشغال فلسطین بوده است. در پی تماس نافرجام یهودیان با سلطان عبدالحمید برای واگذاری اراضی فلسطین به یهودیان مهاجر که با انکار شدید سلطان مواجه شد، یهودیان به این نتیجه رسیدند که تنها راه تحقق رویای خود، برانداختن عبدالحمید و مثله کردن جهان اسلام و شکستن وحدت عرب و ترک است. در نتیجه توطئههای استعمار و صهیونیسم، نهضت ناسیونالیستی ترکان جوان ایجاد گردید که منجر به انقلاب ۱۹۰۸ میلادی و عزل سلطان عبدالحمید گردید.
ترکان جوان با سیاست تورانیگری و اعتقاد به برتری نژاد ترک موجب پراکندگی مردم مسلمان غیر ترک و هموار شدن زمینه تسلط استعمار و صهیونیسم شدند. اغلب رجالی که در حزب اتحاد و ترقی ترکیه عضو مؤثر بودند از «یهودیان دونمه» یا از متأثران افکار و آرای آنان بودهاند و آتاتورک خود در دست یهودیان سالونیک روسی و در دامن آنان تربیت و رشد بود [13].
با پیروزی انقلاب ترکان جوان و قرار گرفتن یهودیان ظاهر الاسلام دونمه در راس اداره کشور عثمانی، پارلمان برخاسته از این انقلاب به تدریج با وضع و تصویب قوانین، زمینههای قانونی مهاجرت یهودیان از کشورهای اروپایی و حضور در سرزمین فلسطین را فراهم آورد. از جمله آن که این مجلس در سال ۱۹۱۳ میلادی (۱۲۹۲ خ) قانونی را به تصویب رسانید که برای نخستین بار اجازه خرید و حق تملک بر اراضی فلسطین را به یهودیان مهاجر میداد. بدین ترتیب بود که اولین سنگ بنای تاسیس کشور و دولت اسراییل در سرزمین فلسطین به دست کمیته اتحاد و ترقی که رهبری انقلاب ترکان جوان و اختیار حکومت بر سرزمینهای امپراتوری عثمانی را برعهده داشت، گذاشته شد [14].
سیاست نژاد ستیزانه پانترکیسم علیه اقلیتهای تابع عثمانی
قتل عام وحشیانه بیش از یک میلیون تن از ارمنیها در سال ۱۹۱۵ میلادی ( ۱۲۹۳ خ) و راندن و آواره ساختن این مردم تاریخی از سرزمین نیاکانی خود، تخریب و انهدام روستاهای کردنشین و کوچ اجباری کردها از نیا خاک باستانی خویش که بر اثر آن دهها هزار تن از آنان جان خود را از دست دادند و چندصدهزار تن دیگر آواره کوه و بیابان شدند و نیز اعمال سیاست نژادگرایانه «ترک سازی» کردها و انکار هویت تاریخی، فرهنگی و قومی آنان و … ، تنها بخشی از اقدامات گستردهای بود که سران کمیته اتحاد و ترقی و حکومت ترکان جوان به طور رسمی و علنی، در راستای اعمال سیاستهای خون بار پان ترکیستی یعنی نسل کشی و پاک سازی قومی برضد ارمنیها و کردها در قلمروی عثمانی به مورد اجرا گذاشتند. البته باید دانست این گونه تصفیههای خونین نژادگرایانه کمیته اتحاد و ترقی، تنها به کردها و ارامنه محدود نمی شد؛ بلکه این سیاستی بود که نسبت به بسیاری از اقوام و ملتهای غیر ترک تابع امپراتوری عثمانی از جمله اقوام و ملتهای شبه جزیره بالکان مانند یونانیان و بلغارها و … نیز اعمال میگردید یعنی یا اجبار به ترک شدن داوطلبانه و یا قبول آوارگی واستقبال از مرگ دست جمعی [15].
بر طبق نظریات مغلطه پان ترکیسم بر پایه ایده نجات «ترکهای بیرون از مرز ترکیه» است، ترکها در خارج از مرزهای امپراتوری عثمانی و جمهوری ترکیه، بیشتر در قفقاز و آسیای مرکزی زندگی میکنند. گروههای برجستهتر در میان قرن نوزدهم که در خارج از ترکها شناخته میشدند، تپههای ولگا، تاتارها، کرمها، قزاقها، ترکمنها، ازبکها، قرقیزها، تاجیکها و آذریها بودند. تخمین زده میشود که جمعیت ترک در حدود 11 درصد از کل جمعیت روسیه است [16].
عجیب است که حتی تاجیک ها را هم به عنوان ترک معرفی میکردند!!
نظریه پردازان و تاریخ نگاران دیگر چون گون آلتای نیز ترکان را قدیمیترین و کهنترین اقوام شرق دانستهاند و بر این عقیدهاند که ترکان حدود پنج هزار سال پیش از میلاد، از آسیای میانه به سرزمینهای کنونی خویش نقل مکان کردند.
در دومین کنگره تاریخ ترکیه که از سوی جامعه مورخان آن کشور برگزار شد، اکثر سخنرانان اعلام داشتند که:
ترکان نخستین۔ مشعلداران فرهنگ جهانی بودند.
مورخان ترک در اثبات این مقصود چند نکته عنوان کردند که تا کنون هرگز از دیدگاه تاریخ به اثبات نرسیده و تأیید نشده است.
نخست آن که سرزمین آسیای میانه را جایگاه باستانی ترکان نامیده اند. دو دیگر آن که ترکان را با «توران» و «تورانیان» یکی شمردهاند. سه دیگر آن که اقوام بسیار کهن آسیای مقدم از جمله ایلامیان، شومریان، هوریان، کوتیان، کاسیان، میتانیان، هیتیان، اورارتیان ، سو بارها و سر انجام مادها را از اقوام ترک دانسته اند [17]
همه مورخان جهان جز گروهی از مورخان پانترک در یک نکته اتفاق نظر دارند و آن ترک نبودن ساکنان و اقوام باستانی آسیای میانه است. استاد بارتولد، دانشمند ترک شناس برجسته شوروی، باختریان، سکائیان، خوارزمیان، پارتیان و سغدیان را ساکنان باستانی آسیای میانه دانسته است. وی اقوام مذکور را از نژاد آریایی نامیده و بر آن است که پیش از حمله اسکندر مقدونی، نخست حاکمیت در دست خوارزمیان بود و پس از خوارزمیان ، باختریان فرمانروا شدند. استاد بارتولد، آیین مزدیسنا را زائیده محیط و مردم خوارزم دانسته است. اسناد و مدارک بجا مانده از عهد باستان تا چه پایه مؤید این نظر است در اوستا به تکرار از «ایران ویج» یا «ایران ویجه» که نام سر زمین آریائیان است، سخن رفته است.
شادروان استاد پورداود معتقد است:
که «ایران ویجه» یا «ایرین و یجه» به سراسر ایران زمین بزرگ گفته نمیشد، بلکه اسم قطعه خاکی است که نخست ایرانیان به آنجا باراقامت افکندند و از آنجا متدرجا پیشتر رفته سراسر ایران زمین را فرا گرفتند و بعدها همه ممالکی که در تصرف آنان بوده ایرین یا ایران نامیده شده است.
در مورد این محل اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی از پژوهندگان با استناد به نوشته های فصل ۲۹ فقره ۱۲ کتاب پهلوی بندهشن «ایران ویج را در طرف آذربایجان» دانسته اند. بعضی نیز به سبب نزدیکی نام متأخر آلبانیای قفقاز که از سوی جغرافی نگاران ایرانی و عرب «اَران» ضبط شده است با نام ایران، چنین پنداشتهاند که ایرانویج آنجا بوده است، حال آن که استرابون ضمن بحث پیرامون رسوم و عادات اهالی آلبانیا = اران، غیر ایرانی بودن آنان را ثابت می کند.
گروهی از خاورشناسان چون کیپرت Kiepert، گیگر Ceiger، تیل Title ، یوستی Yusti ، آندر آس Andreas ، مارکوارت ۔ Marquart ، بارتولد Bartold و دیگر آن، آسیای میانه، از جمله حدود خوارزم و دشتهای اطراف رود زرافشان (این رود در اوستا به صورت دایتی = دائیتیا آمده که همان رود ایران ویج است)، سغد، مرو، بلخ، نسا = نیسایه یا مهرداد کرت، هرات، کابل و هلمند (هیرمند) را سرزمین نخستین آریاییان با ایران ویج دانسته اند. [18]
البته آمیختگی زمان و اسطورهای بودن این سرزمین هم مورد توجه قرار گرفته و چه بسی یک سرزمین اسطورهای و معنوی بوده است.
روسیه تزاری که تنها در قرن نوزدهم کنترل خود را بر قبایل ترکی جنگجویان گذاشت، سیاستهای روستایی و مسیحی سازی را علاوه بر شیوههای اقدامات سختگیرانه سیاسی و استفاده از کارت مهاجران روسی برای تضعیف و سرکوب پانترکیسم مورد آزمایش قرار داد. این کارشناسان روشنفکران ترکیه برای استفاده از پانترکیسم و همچنین پاناسلامیسم از کشورهای دیگر حمایت میکنند. پانترکیسم تا حد زیادی تحت تأثیر پاناسلاویسم قرار گرفت، گرچه هدف اصلی پان اسلاویسم آلمان و اروپای شرقی بود. این جنبش در میان تاتارهای کریمه که از قرن 17 هجری قمری از نظر فکری و اقتصادی شروع به رشد کرده بود، نفوذ خاصی داشت [19].
یکی دیگر از نظریه پانترکیسم لئون کاهون (۱۸۴۱ تا ۱۹۰۰) «یک نویسنده یهودی فرانسوی بود. او نیز در ایجاد و گسترش ملیگرایی ترک سهم به سزایی داشت. وی در سال ۱۸۹۹ کتابی به نام مقدمهای بر تاریخ آسیا نوشت و در آن از برتری ترکان و برجستگی نژادی آنان در طول تاریخ سخن راند. کتاب مزبور در دهه اول قرن بیستم به زبان ترکی برگردانده شده و در نسخههای فراوان انتشار یافت، پرفسور خدوری و برنارد لوئیس معتقدند که این یهودی، الهام بخش پانترکیسم نهضت ترکان جوان بود که انقلاب ۱۹۰۸ را پدید آوردند. چنانکه از محتوای اثر برمیآید، این کتاب بیشتر یک رمان جدی تاریخی است، ولی برای پانتورانیستها بیش از یک اثر علمی ارزش داشته است. زیرا از چنگیز خان و فتوحات و نقشههایش در تأسیس یک امپراتوری جهانی مغول تجلیل کرده است [20]. وی در خدمت دولت استعماری انگستان بود. [21]
حسن تقی زاده تبریزی از رهبران مشروطه ایران درباره لئون کاهون چنین میگوید:
افرادی که به عقیده عجیب پان ترکیزم اعتقاد دارند… شاید آگاه نباشند از اینکه، این عقیده عجیب و مضحکِ لزومِ احیای شاهنشاهی چنگیز و تبرئه مغول از هرگونه ناقص، و مبالغه در عدد و کمالات مفاخر تاریخی قوم ترک به حد هذیان، که مبنی بر انکار تمام روایات تاریخ و تحریف حقایق مسلمه بود، بیشتر ناشی از یک کتاب قصه مانندی بود که یک یهودی فرانسوی آن را تالیف کرده و در اوایل انقلاب مشروطیت عثمانی به ترکی ترجمه شده است…
عامه مردم بدبخت عثمانی و خواص کم عمق و مفاخر جوی آنها نیز با اعتماد به اینکه آقای لئون کاهون از علما و فلاسفه و محققین بنام اروپاست، در هر موردی به حرف های او استناد و استدلال و مبالغات او را هضم کردند و بدین طریق عقیده به علوم نژاد ترک و تورانی مانند امراض وبایی انتشار گرفت و به قفقازیه و ترکستان نیز سرایت کرد [22].
یکی از چهره های جالب در میان پان ترکیست های اولیه، ای اسماعیل گاسپیرالی (1914-1851) بود. گاسپیرالی در کریمه متولد شد و مدرس مدرسه و شهردار شهر تاتار نشین bahçesarayv شد. او در روسیه، ترکیه و فرانسه تحصیل کرد و به دلیل دیدگاه های مدرن و مثبت ناسیونالیستی اش علیه نیروهای امپراتوری روسیه و ملاهای مسلمان مبارزه میکند. او یک سیستم آموزشی جدید به نام “Usul I Cedid” را برای ارتقای هویت ترک و افزایش توانایی فکری مردم ترکیه ارائه داد. او همچنین در روزنامه نگاری مشغول به کار شد و با (Tercuman Interpreter)، مهمترین مجله منتشر شده توسط گروههای ترک، در این زمینه نیز موققیتهای زیادی بدست آورد. رمز موفقیت گاسپیرالی برای پانترکسیم ایجاد یک زبان واحد برای تمام مردم ترک زبان بود که همه بتوانند از آن استفاده کنند. او همینطور نیز چند کنفرانس درباره پانترکیسم و زبان ترکی برگزار کرد. با حذر از مخالفت مستقیم با ملایان، او ناسیونالیسم سکولار را با استفاده از شباهت های بسیار جزئی آن با پانترکیسم رواج میداد [23]. با این حال، پانترکیسم گاسپیرالی هنوز هم برای دیگر گروههای اپوزیسیون مانند «ترکان جوان» که همچنان آرزو داشتند که ملت خود را علیه استبداد تزاریزه آزاد کند بیش از اندازه سکولار بود.
یکی دیگر از نامهای مهم در میان نظریه پردازان پیشین پان ترکیست، یوسف اکچورا (یا Akçuraoğlu)، از نسل تاتار و از بستگان گاسپیرالی است که مجله Kazan Muhbiri را ویرایش میکرد. اکچورا حتی بیشتر از گاسپیرالی نفوذ کرد و به تئوریسین برجسته پانترکیسم تبدیل شد. در اوایل سال ۱۹۰۴ ، او نوشتار مشهور «سه سیستم دولتی»را نوشت [24] که در مجله ترکی قاهره (cairo) چاپ شد و در آن از مفاهیم پانترکیسم دفاع کرد [25]. اکچورا عثمانیسم را در نظر گرفت اما در نهایت آن را رد کرد چون حقوق ترکان و همچنین پاناسلامیسم را به حداقل رسانده است؛ زیرا گروههای غیرمسلمان را در امپراتوری عثمانی متضرر میکند. بنابراین، اکچورا و همکاران او شروع به دفاع از پانترکیسم تحت رهبری امپراتوری عثمانی و بعدها در ترکیه به واسطه مفید بودن آن برای بقای دولت و مدرن سازی در همان زمان کردند.
روشنفکران آذری نیز در اوایل قرن بیستم به قول خودشان از نظر بیداری پانترکیسم بسیار فعال بودند. این نیز اولین بار با اکینچی (Harvester) نشریهای دورهای آغاز شد که برای اولین بار در سال ۱۸۷۵ در باکو منتشر شد (نشریهای تحت محور پانترکیسم) با تاسیس حسن سِردابی، این اولین روزنامه گروه پانترکی در روسیه بود. گرچه این مدت کوتاه بود اما بعد از آن نشریههای دورههای دیگر پانترکی مانند حیت و ایرساد ادامه دادند [26].
با این حال، این تلاشها عمدتا توسط تبلیغات شوروی در برابر پانترکیسم و پاناسلامیسم تحت تأثیر قرار گرفت. در سال ۱۹۲۱، در دهمین کنگره حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی، پانترکیسم و پاناسلامیسم به عنوان انحرافی به سوی ملی گرایی دموکراتیک بورژوازی محکوم شد [27]. معرفی زبان روسی به مدارس و نفوذ روسها، افکار و احساسات پانترکیستها را تا حد زیادی تضعیف کرد، هرچند برخی از مطالعات علمی همچنان منتشر شد و همچنین تعدادی از کنفرانسها و کنگرههایی مانند کنگره تورکولوژیستهای باکو (۱۹۲۶) نیز برگزار شدند [28].
در میان ترکان غیر ترکیه ای، یکی دیگر از نام های مهم که شایان به ذکر است علی حسین زاده میباشد.
علی حسین زاده (1941-1864)،یک پزشک، سیاستمدار و نویسنده آذری است که در مدرسه نظامی پزشکی استانبول سخنرانی میکرد. علی بیک حسین زاده که بعد لقب توران را برای خود انتخاب کرد نیر از چهرههای بر خاسته از قفقاز بود که در بسط و نشر پان ترکیسم نقشی مهم ایفا کرد. او که از جانب مادر به شیخ احمد سالیانی، شیخ الاسلام قفقاز نسب میبرد، پس از طی یک دوره تحصیلی در سن پترزبورگ در سال ۱۸۸۹ به استانبول آمد و در مکتب طبیه عسکریه – مدرسه طب نظامی – یکی از مراکز عمده شکل گیری پان ترکیسم در عثمانی، مشغول به تحصیل شد. او در سالهای نخست قرن بیستم به قفقاز بازگشت و همانگونه که اشاره شد با همکاری پارهای از دیگر روشنفکران مسلمان، درگیر فعالیتهای مطبوعاتی در قفقاز شد.
انقلاب ۱۹۰۵ روسیه نقطه عطفی در سرنوشت بسیاری از روشنفکران مسلمان روسیه محسوب میشد. آزادیهای نسبی ناشی از انقلاب عرصه را بر فعالیتهای گسترده سیاسی گشود و تنی چند از روشنفکران مسلمان چون آقچورا به نمایندگی مجلس دوما انتخاب شدند و افرادی چون آقااوغلو بر فعالیتهای سیاسی خود افزودند. ولی با اعاده استبداد تزاری امکان فعالیت سیاسی از میان رفت و اکثر چهرههای سیاسی و فرهنگی قفقاز و قرم به استانبول مهاجرت کردند. در این زمان با آنکه هنوز سلطان عبدالحمید و اندیشه اتحاد اسلام او بر عثمانی حکم فرما بود ولی مهاجرت ترک گرایان روسیه چندان هم نابه هنگام نبود. [29]
شعر «توران» حسین زاده در آن سال ها مانیفستی برای پان ترکها بود
همانند علی حسین زاده، احمد آقا اُغلو ( 1939-1869) یک نام برجسته درمیان نخستین پان ترکها و روشنفکران پانترک بود. پس از گذراندن تحصیلات محلی خود با تحصیل در سنت پیترزبورگ و پاریس، وی در خلال ایام تحصیل در رشته های حقوق و شرق شناسی و با اساتیدی چون باربیه دومنار و دار مستر کار کرد و در این مرحله اکثر نوشتههایش پیرامون مسائل فرهنگی و سیاسی ایران و چگونگی احیای دوباره ایران بود. در پاریس با پارهای از اعضای کمیته تعداد و ترقی عثمانی چون احمدرضا و دکتر ناظم آشنا شد، به تدریج جذابیت سیاسی تحولاتی که در سرزمینهای ترک زبان میگذاشت و ایرانگرایی اولیه او را تحت الشعاع قرار داد و بیش از پیش دلبسته رخدادهای جاری در عثمانی گشت. آقا اوغلو پس از بازگشت به قفقاز درگیر فعالیت های سینی و روزنامه نگاری شد و همراه با علی حسین زاده و علی مردان بیگ توپچی باشی اف روزنامه حیات را بنیان نهاد که یکی از معتبرترین جراید بود. با جراید ارشاد و ترقی نیز همکاری داشت. [30]
ضیا گوک آلپ (1876-1924)، در شهر بومی و پرجمعیت کردی در جنوب شرقی آناتولی – دیاربکر، – اساسا یک مرد خود آموخته بود که در اوائل قرن بیستم جز شخصیتهای برجسته جنبش پانترکیسم بود.
درواقع نمی توانیم به رشد ناسیونالیسم در ترکیه و تشکیل پان ترکیسم اشاره کنیم بدون اینکه از ضیاء گوک آلپ یکی از بنیانگذاران و مبتکران آن، نام نبریم. وی پدر ناسیونالیسم جدید ترک و یکی از متفکران بنام آن سرزمین است.
وی قریب به ۳۰۰ مقاله نگاشته است که در سال های پر آشوب ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۱ در نشریات مختلف چاپ شدند. وی پس از اینکه از طرف عبدالحمید به دیار بکر تبعید شد به مطالعه درباره تشکیلات فراماسونری پرداخت و بعد وارد انجمن سری اتحاد و ترقی شد و در قیام مسلحانه شرکت کرد. وی در سالونیک به صورت یکی از نزدیکترین دوستان طلعت بیگ در آمد. پس از قیام آتاترک او از انجمن اتحاد و ترقی جدا شد و به مصطفی کمال پیوست. گروهی از مورخان، او را بنیانگذار کمالیسم نیز می دانند».
اندیشههای مسموم ضیاء گوگ آلپ، صبغه ای از روحیه ضد اسلامی او داشت. در جامعه شناسی مخصوصأ جامعه شناسی امیل دورکیم [یهودی بود] که ضیاء گوک الپ زیر بنای فکری خویش را پیدا کرد و اولین طرحهای تئوریک ناسیونالیسم ترک را بر آن بنا نهاد [31].
گوک آلپ خلاصه دیدگاه های سیاسی خود را در اوج خود با عنوان (اصول ترکیسم) نوشت که اولین بار در سال 1923 در آنکارا منتشر شد. [32]
نخستین تلاش جدی برای ساماندهی بحث و دیدگاه های جداگانهای درباره پانترکیسم بود. [33] یک ملت را چنین تعریف میکند:
ملت چیست؟ چه پیوندی که ما داریم میتواند بر پیوند نژادی، قومی، جغرافیایی وسیاسی برتری داشته باشد؟ جامعه شناسی تعیین میکند که این پیوند وحدت در تربیت و فرهنگ یعنی وحدت در احساس است. ملت به هیچ وجه یک گروه نژادی، خونی، جغرافیایی یا تجمع اجباری نیست، بلکه ملت از افرادی تشکیل شده که زبان مشترک، مذهب مشترک، اخلاق مشترک و … داشته باشند، یعنی از یک تربیت بهره مند شده باشند… هرجا یک فرهنگ غالب باشد آنجا یک ملت است….هدف ناسیونالیسم ترک این است که در این اجتماع بزرگ کشورها فقط یک فرهنگ غالب باشد. [34]
وی در کتاب خود زیر عنوان «مبانی ترک شناسی» چنین نوشت:
برخی از دانشمندان میکوشند تا به صورتی تصنعی ترکان، از جمله ترکان آسیای میانه، کرانه رود ولگا، سیبری و آسیای صغیر را از یکدیگر جداجلوه دهند و آنان را از ملتها و اقوام جداگانه به شمار آورند. هدف ما آن است که صد میلیون ترک را در ملتی واحد متحد گردانیم [35]
دکتر انور خامهای درباره این نظریات چنین میگوید:
نظریههای پانتورانیسم و پانترکیسم یکسره بی بنیاد و ساختگی است و اطلاق (یک ملت) به اقوام و مردمانی با ریشه های نژادی و پیشینه های تاریخی و سنتهای مختلف و زبان های کم و بیش متفاوت، چیزی نیست جز یک تحریف وجعل بزرگ علمی و تاریخی . [36]
بر اساس این رویکرد جدید «فرهنگی» به جای رویکرد قومی، او تصور کرد که پانترکیسم در اوایل قرن بیست و یکم تنها برای ترکهای آناتولی امکان پذیر است اما در آینده، اگر اتحاد جماهیر شوروی سقوط کند، میتواند زمینه راحت برای پانترکیسمی فراگیر داشته باشد. او واقع گرایانه نتیجه گرفت که برای ترکان، پانترکیسم برای اوایل قرن بیستم پس از از دست دادن یک امپراتوری بزرگ امکان پذیر نیست. بنابراین، به راحتی میتوان آن را به عنوان یک برنامه سیاسی تشخیص داد، پانترکیسم دارای آرمانهای کوتاه، متوسط و بلند مدت است. پانترکیسم واقع گرایانه گوک آلپ نیز مناسب شرایط سیاسی آن دوران بود زیرا ترکیه یک کشور ضعیف و در حال توسعه بود در حالی که اتحاد شوروی یک امپراتوری روسی بود که از آرمانهای کمونیسم حمایت میکرد.
بنمایهها و یارینامهها:
بختیار، سامان (9 آذر 1397)، «پیدایش پانترکیسم و تاثیر آن بر خاورمیانه»، پایگاه خردگان
نشانه رایاتاری : kheradgan.ir/p/19072
[1]Language and Ethnic Identity: The Success-Failure Continuum in Language and Ethnic Identity Efforts 2, Oxford University Press. p. 269; “It is commonly acknowledged that Pan-Turkism, the movement aiming at the political and/or cultural unification of all Turkic peoples, emerged among Turkic intellectuals of Russia as a liberal-cultural movement in the 1880s.” from “Pan-Turkism”, Wikipedia, Date of Accession: 15.04.2014 from http://en.wikipedia.org/wiki/Pan-Turkism.
[2] Landau, Jacob M. (1995), Pan-Turkism: From Irredentism to Cooperation, London: Hurst & Company, p. 1. Available at Amazon; http://www.amazon.com/Pan-Turkism-Irredentism-Cooperation-Jacob-Landau/dp/0253209609/.
۳. پان تورانیسم،نوشته:عنایت الله رضا، در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. جلد سیزدهم،(۱۳۸۳) ۵۵۶–۵۶۲
۴. پانترکیسم و پان آذریسم: مبانی،(اهداف و نتایج) تألیف احمد کاظمی؛ نظارت و اجرا مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران(۱۳۸۵)صفحه ۱۸
[۵] Ármin Vámbéry, Arminius Vámbéry born Hermann Bamberger, or Bamberger Ármin (19 March 1832-15 September 1913), was a Hungarian Turkolog and traveler. According to Ernst Pawel, a biographer of Theodor Herzl, as well as Tom Reiss, a biographer of Kurban Said, Vámbéry’s original last name was Wamberger rather than Bamberger. For details see; “Ármin Vámbéry”, Wikipedia, Date of Accession: 15.04.2014 from http://en.wikipedia.org/wiki/%C3%81rmin_V%C3%A1mb%C3%A9ry.
۶. تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم، تالیف: محمود محمود، انتشارات اقبال و شرکاء(۱۳۵۳)صفحه ۸۵۷
۷. همان،صفحه ۸۵۷
۸. Landau, Jacob M. (1995), Pan-Turkism: From Irredentism to Cooperation, London: Hurst & Company, p. 2.
[۹] The Committee of Union and Progress (CUP) (Turkish: İttihat ve Terakki Cemiyeti) began as a secret society established as the “Committee of Ottoman Union” (İttihad-ı Osmanî Cemiyeti) in İstanbul in 1889 by the medical students İbrahim Temo, Abdullah Cevdet, İshak Sükuti, and Ali Hüseyinzade. It was transformed into a political organization (and later an official political party) by Bahaeddin Şakir, aligning itself with the Young Turks in 1906, during the period of the dissolution of the Ottoman Empire. Begun as a liberal reform movement in the Ottoman Empire, the party was persecuted by the Ottoman imperial government for its calls for democratization and reform in the Empire. Once the party gained power in the Young Turk Revolution in 1908 and consolidated its power in the 1913 Ottoman coup d’état, it grew increasingly more splintered and volatile as its three leaders, Enver Pasha, Talat Pasha, and Djemal (Cemal) Pasha, formed the triumvirate known as the Three Pashas and gained de facto rule over the Ottoman Empire and the party itself. During World War I, this leadership was accused of their responsibility in so-called “Armenian Genocide”, among other acts. At the end of World War I, most of its members were court-martialled by the Sultan Mehmed VI and imprisoned. A few members of the organization were executed in Turkey after trial for the attempted assassination of Mustafa Kemal Atatürk in 1926. Members who survived continued their political careers in Turkey as members of the Republican People’s Party (Cumhuriyet Halk Partisi, CHP) and other political parties in Turkey. For details see; “Committee of Union and Progress”, Wikipedia, Date of Accession: 15.04.2014 from http://en.wikipedia.org/wiki/Committee_of_Union_and_Progress. For further details see; Zürcher, Erik J. (2010), The Young Turk Legacy and Nation Building: From the Ottoman Empire to Atatürk’s Turkey, Library of Modern Middle East Studies. Available at Amazon; http://www.amazon.com/Young-Turk-Legacy-Nation-Building/dp/184885272X.
۱۰. پانترکیسم و وحدت ملی ایرانیان،نوشته:عبدالله مراد علی بیگی لنگرودی،انتشارات سمرقند(۱۳۹۳)صفحه ۱۲
۱۱. پانترکیسم و صهیونیسم، تالیف: علیرضاسلطان شاهی،صفحه۲۱
۱۲. پانترکیسم و وحدت ملی ایرانیان،نوشته:عبدالله مراد علی بیگی لنگرودی،انتشارات سمرقند(۱۳۹۳)صفحه ۱۲
۱۳. پانترکیسم و پان آذریسم: مبانی،(اهداف و نتایج) تألیف احمد کاظمی؛ نظارت و اجرا مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران(۱۳۸۵)صفحه ۲۰
۱۴. پانترکیسم و وحدت ملی ایرانیان،نوشته:عبدالله مراد علی بیگی لنگرودی،انتشارات سمرقند(۱۳۹۳)صص ۱۶-۱۷
۱۵.همان،صفحه ۱۷
[16] “Russian census of 1897 indicated their total number as 13.600.000 out of a total population of 125.600.000.”, See; Landau, Jacob M. (1995), Pan-Turkism: From Irredentism to Cooperation, London: Hurst & Company, p. 7.
۱۷. آذربایجان و آران (آلبانیای قفقاز)،نوشته: عنایت الله رضا، انتشارات ایران زمین(۱۳۶۰)صص ۶۲-۶۳
۱۸.همان،صص۶۳-۶۴-۶۵
۱۹. Landau, Jacob M. (1995), Pan-Turkism: From Irredentism to Cooperation, London: Hurst & Company, pp. 8-9.
۲۰. پانترکیسم و صهیونیسم، تالیف: علیرضاسلطان شاهی،صص۲۱-۲۲
۲۱. پانترکیسم و پان آذریسم: مبانی،(اهداف و نتایج) تألیف احمد کاظمی؛ نظارت و اجرا مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران(۱۳۸۵) صفحه ۲۰
۲۲. پانترکیسم و ایران، نویسنده کاوه بیات، انتشارات شیرازه (۱۳۸۷)صص ۸-۹
۲۳.Landau, Jacob M. (1995), Pan-Turkism: From Irredentism to Cooperation, London: Hurst & Company, p. 10.
[۲۴] Landau, Jacob M. (1995), Pan-Turkism: From Irredentism to Cooperation, London: Hurst & Company, p. 10.
[۲۵] To read the book in Turkish see; http://aton.ttu.edu/pdf/Uc_Tarzi_Siyaset.pdf. Also available at İdefix; http://www.idefix.com/kitap/uc-tarz-i-siyaset-yusuf-akcura/tanim.asp?sid=SR3RJ8PTVT8SET32I7XK.
[۲۶] Landau, Jacob M. (1995), Pan-Turkism: From Irredentism to Cooperation, London: Hurst & Company, p. 14.
[۲۷] Landau, Jacob M. (1995), Pan-Turkism: From Irredentism to Cooperation, London: Hurst & Company, p. 14.
[۲۸] Landau, Jacob M. (1995), Pan-Turkism: From Irredentism to Cooperation, London: Hurst & Company, p. 18.
۲۹.پانترکیسم و ایران، نویسنده کاوه بیات، انتشارات شیرازه (۱۳۸۷)صص ۱۳-۱۴
[۳۰] Landau, Jacob M. (1995), Pan-Turkism: From Irredentism to Cooperation, London: Hurst & Company, p. 19.
۳۱. پانترکیسم و صهیونیسم، تالیف: علیرضاسلطان شاهی،صفحه ۳۰
[۳۲] Available at Kitapyurdu; http://www.kitapyurdu.com/kitap/default.asp?id=112186.
[۳۳] Landau, Jacob M. (1995), Pan-Turkism: From Irredentism to Cooperation, London: Hurst & Company, p. 38
۳۴. ماهنامه اطلاعات سیاسی – اقتصادی شماره 182-181 صفحه ۴۰
۳۵. آذربایجان و آران (آلبانیای قفقاز)،نوشته: عنایت الله رضا، انتشارات ایران زمین(۱۳۶۰) صفحه ۶۲
۳۶. ماهنامه اطلاعات سیاسی – اقتصادی شماره 182-181 صفحه ۴۰
شرایط استفاده از نوشتار: