مانی هنرمندی که ادعای پیامبری کرد و در سال 216 میلادی در مردینوی بابل، از نژاد ایرانی زاده شد. تا 24 سالگی انزوا پیشه کرد و فعالیت های خویش را از هندوستان آغاز کرد و دست از دین پدری خودش المغتسله کشید. عقایدش تلفیقی از زرتشتی، یهودی، مسیحی و ایرانی، بودایی و آیین های باستانی بین النهرین بود که آیینش در ظاهر با باورهای عرفانی تعمیدی شکل گرفت. با این حال تأثیراتی آیین های ایرانی در دین او بسیار عمیق بود. شاید او می خواست یک آیین واحد را به وجود آورد و میان جهان دوستی همگانی را گسترش دهد. مانی به عیسی مسیح عشق می ورزید به نوعی خود را از حواریون مسیح می دانست. او برای اولین بار با شاهنشاه ایران شاهپور در تیسفون دیدار کرد و با تقدیم کتاب خود به نام شاپورگان به او توانست مجوز رسمی دینش را در ایران از شاپور بگیرد با این که دین او به ثنویت گرایش داشت اما بی شک آئین او از پرطرافدار ترین ادیان عهد ساسانی بود و به سرعت رو به گسترش نهاد. امّا به آتش خشم کسانی روبرو شد که او را با اهداف خود مغایر می دانستند. شاید به همین سبب بود که آرام آرام شعله های آن رو به خاموشی گرایید. در این پژوهش سعی بر آن داشتم تا با روش توصیفی، تحلیلی به بررسی زندگی و مبانی آیین مانی بپردازم تا شاید بتوانم علل نهفته در این مبانی را که سبب ایجاد کینه و دشمنی برای مانویت و محو شدن سریع این آیین از مجموعه اعیاد عصر ساسانی شد را بیابم.
از مختصات قرن اخیر توجه ایرانیان به تاریخ پر فر و شکوه ایران دوران باستان می باشد. این توجه و اهمیت ایرانیان دلاور به تاریخ گذشتگان باعث شده که تاریخ بی روح قدیم دوباره جان و روح تازه بگیرد و حقایق آن را از پرده شک و گمان، حدس بیرون آورد و جامه ی یقین و حقیقت در پوشید. پیش از این هر روایت و داستانی که از شکوه و بزرگی ایران باستان می رفت از بس با وضع دگرگون جامعه در تضاد بود که باعث شد این روایت ها در شمار افسانه شمرده شود. در دوره های گذشته این سرزمین مهد و آغاز پرورش ادیان بوده است که هر یک از این ادیان به نوعی می خواستند خودشان را نسبت به ادیان در سطح جامعه بهتر نشان دهد و فی واقع ادعای سعادت بشر را داشتند. یکی از این ادیانی که چنین ادعایی داشتند، آئین مانی بود با اینکه مانی و پیروانش تمام زندگی و وقت خود را صرف تبلیغ و رواج دین کردند تا به کافر بودن و زندیق متهم شدند و در این راه جان خود را از دست دادند اما سوال هایی که برای من مطرح شد این بود که آئین مانی چه اعتقاداتی داشت هدف مانی از ایجاد این دین تلفیقی چه بود؟ چرا شاهان ساسانی در ابتدا این دین را نپذیرفتند و بعد به مخالفت با آن پرداختند؟ چرا از دین مانی که در عصر ساسانی دینی پرطرفدار بوده است از آن به مانند زرتشت و یا سایر ادیان اطلاع چندانی در دست نیست؟
زندگی مانی
نام اصلی مانی را نمی دانیم احتمالاً مانی نام مستعار اوست. این نام در زبان های قدیم ایرانی می تواند از دو ریشه گرفته شده باشد. یکی از این ریشه ها به معنی ماندن و براین اساس مانی به معنای ماندگار و جاویدان است و ریشه ی دیگر آن به معنی اندیشیدن و تفکر است که در این صورت مانی مفهوم اندیشمند می باشد (خدادیان، 1384: 263).
تاریخ دقیق ولادت مانی به رغم کوشش های زیادی که در محاسبه آن کرده اند هنوز خالی از ابهام نیست (زرین کوب، 1363: 434-433) مانی در اوایل سده ی سوم میلادی یعنی در حدود سال 216 یا 217 میلادی در روستای مردینو (در حومه بابل و در منطقه ی کوت برخی آن را همان ناحیه ی کوت العماره کنونی، در عراق در بخش غربی بین النهرین قدیم) در دوران سلطنت اردوان پنجم از پدر و مادری ایرانی تبار زاده شد (خدادادیان، 1384: 225).
پدر او به نام پتگ یا فتق از اهالی همدان و مادرش مریم و یا میس از خاندان اشرافی بود. پتگ از همدان به تیسفون پایتخت اشکانیان رفت و در آن جا به فرقۀ مغتسله پیوست که فرقه ای گنوسی بود. ابتدا مانی به این آئین پیوست اما بعد از این دین روی برگرداند (بهار، 1387: 82). مانی مدعی است که مقام رسالت و پیام های دینی خود را از یک میانجی الهی موسوم به توم دریافت کرده است. واژۀ توم به زبان نبطی که از زبان های سامی است به معنی قرین و همزاد است (معادل این نام در متون فارسی میانه نرجمیگ که ترکیبی از 2 واژه نر به معنی مردانه و جمیگ به معنی همزاد است و در زبان یونانی Suzugon می باشد) توم هنگامی که مانی 12 یا 13 ساله شد از سوی خداوند بهشت نور بر وی نازل شد و بدو وحی کرد که پرهیزگاری پیشه کرده و از مردم کناره گیری کند و ترک شهوت رانی کند ولی چون هنوز خردسال است هنگام ظهورش نرسیده است (باقری، 1385: 96). آغاز این آئین را می توان از دومین مکاشفه ای که در 24 سالگی بر مانی دست داد برشمرد یعنی نخستین روز نیستان 51 دوره ی سلوکی برابر با 12 آوریل 240 میلادی (الیاده، 1373: 137).
مانی رسالتش را از هندوستان شروع کرد که در راه بازگشت از هند از سواحل فارس، مکران، بلوچستان موفق شد توران شاه بودایی را به دین خود درآورد (ویدین گرن، 1376: 42). او فعالیت هایش را تا مصر رواج داد و خراسان را کانون سفرهای تبلیغاتی شرق قرار داد (خدادادیان، 1376: 52).
مانی در زمان حکومت اردشیر اول تصمیم سفر به هند کرد و مردم را به دین خودش دعوت کرد و زمانی که خبر فوت اردشیر و به سلطنت رسیدن پسرش شاپور در سال 242 میلادی را شنید به ایران بازگشت و در خوزستان به دیدن شاپور رفت. شاپور که ظاهراً برخلاف پدر عقیده چندانی به سخت گیری در کارهای دینی نداشت از او حمایت کرد و حتی در سفرهای جنگی خود را همراه داشت. در نتیجه ی همین حمایت هاست که یکی از مهم ترین کتاب های مانی شاپورگان نامیده شده است (رجبی، 1388 :38).
مانی برای نوشتن مطالب دینی خود خطی اختراع کرد که به نام استرنجلو (Estrangelo) معروف است. این خط مقتبس از خط سریانی است و چون اغلب مشکلات خطوط دیگر ایرانی میانه را ندارد خواندن آن آسانتر است. آثار مانوی که برای تبلیغ این دین در نقاط مختلف ایران و آسیای میانه به زبان های مختلف از جمله: پهلوی، پارتی، بلخی و سغدی و … نوشته می شد اغلب با این خط نگارش می یافت(باقری، 1385: 106).
مهمترین معجزه مانی چیرگی و مهارت او در هنر نقاشی بود و اغلب مورخین آثار نقاشی اعجاب انگیز او را سبب گرویدن مردم به وی دانسته اند فردوسی در مورد او می گوید:
بیامد یکی مرد گویا زچین
که چون او مصّور نبیند زمیـن
به صورتگری گفت پیغمبرم
زدین آوران جهـــان بـرتـرم
معروف ترین اثر مانی کتابی به نام ارژنگ است که منقش به انواع تصاویر عجیب و نقوش غریب به قلم مانی از جهان مانوی بود. ظاهراً براساس شرح و توضیح و تبیین مطالب کتاب انجیل مانی و فلسفه ی پیچیده و منطق او دربارۀ خلقت فراهم شده بود و به همین جهت در کتب مانوی چینی به نام «تصویر دو اصل» خوانده شده است (باقری، 1385: 105-103) و تفسیر آن و نیز کتابی از او بازمانده است به نام کفالایا یا سخنرانی ها که مجموعۀ گفتارهای مانی است و در آن پیشگویی هم دیده می شود و آثاردیگر او عبارتند از: گنج زندگی، غولان، رازان (اسرار)، نیایش ها، رسالات و پاره ای آثار و نوشته های دیگر (بهار،1387: 93).
مرگ مانی در منابع مختلف به صورت متفاوت بیان شده است که بنابر یک روایت شرقی مانی مصلوب شد یا زنده زنده پوست او را کندند و بعد سرش را بریدند و پوست او را پر از کاه کرده و به یکی از دروازه های شهر گندی شاپور خوزستان بیاویختند و از آن پس به دروازه های مانی مشهور گشت (کریستینسن، 389 : 207) و در منابع دیگر چنین بیان شده که مانی روز چهارشنبه هشتم شهریور ماه یزدگردی گرفتار شده و او را به زندان برده اند که در این هنگام در اواخر سن 59 سالگی بوده است که در سن 60 سالگی بعد از 26 روز گرفتاری در زندان مرده است و پس از مرگ او را داربست کرده اند، مدفن مانی در همین موضعی است که به نام قبر دانیال شهرت دارد و در چند سال اخیر گمان کرده اند که شوش قدیم در این حوالی بوده است (ز.بهروز، بی تا: 113-11).
جبرائیل بن نوح نصرانی در جوابی که از رد نصاری یزدان بخت نوشته چنین متعرض است که مانی را کتابی بوده که در آن از مرگ خود خبر داده و برای خویشاوندی که با پادشاه داشت زندانی گشت چون گفته بود که در پادشاه شیطانی است و وعده داده بود که شاه را شفا دهد و نتوانست به وعده خویش وفا کند پس پادشاه بر دست و پای او بند نهاد و به زندانش گسیل داشت و مانی در همان جا بمرد و آنگاه سرش را از تن جدا کرد و بر در بارگاه بیاویخت و بدنش را در گذرگاه مردمان بینداخت (بیرونی، 1352: 270).
اعتقادات مانویان
مانی برای شروع کارش ثنویت ایران قدیم را برگزید که این ثنویت براساس عقیدۀ جدال دائم دو اصل اساسی اورمزد (اهورامزدا) نیکی است با اهریمن (انگرمینو) که شر است استوار می باشد. (ویدن گرن، 1367: 40). که این دو جهان (دو اصل) در گوهر و طبیعت خود از یکدیگر بیگانه و بر ضد همدیگرند و این دو جهان و دو نیرو به سبب اقدام اصل شر (ماده یا تاریکی) به هم درآمیخته اند و نجات روشنی و خیر و نیکی از بند ماده و تاریکی پر شد فقط در جدایی مجدد و رهایی از قید ماده است (بهار، 1387: 84).
مانی می خواست دینی جهانگیر و عام تشریح کند و از این جهت معتمداً آرای خود را با عقاید ملل متنوع (زرتشتی، مسیحی، یهودی، یونانی) وفق داده و اصطلاحات آنان را به کار برده است. عقاید نصارا تاثیری عمیق در آیین مانی داشته است (کریستین سن، 1389: 207-201) دوگانه پرستی مانوی بیانگر سرچشمه ای این جنبش های بدعت گذار بود و آن را توجیه می کرد. این جنبش ها همگی مبتنی بر دوگانه پرستی، زهد و ریاضت و تا حدودی تناقض نگوی ویژه ای بود (الیاده، 1373: 144).
ایمان از مبانی بسیار مهم عقیدتی مانویان است و منظور از آن به بزرگی های چهارگانه است که عبارتند از: خدا، روشنی و نورش، قدرت و زورش، خودش. خدا پادشاه بهشت نور و روشنی است و نورش خورشید و ماه است و زور و قدرتش ایزدان پنج گانه اند و خودش دین مقدس است (ایزدان پنج گانه همان هوا، باد، نور، آب و آتش هستند (باقری، 1385: 110).
مانویان عقاید خود را از آیین های بابلی و ایرانی سیراب کرده است. در انسان روان نورانی و تن ظلمانی است و سراسر اخلاق مانوی در اطراف رهایی روان از تن دور می زند. آنگاه که همۀ ارواح همۀ نور که محبوس ماده هستند آزاد شوند و به سوی خورشید صعود کنند، آسمان و زمین مذهوم و از یکدیگر جدا خواهند شد و حکومت نور جاویدان پایدار خواهد ماند (کریستین، 1388: 380).
به گمان مانی فضیلت در نجات بخشیدن روشنی زندان شده در جهان مادی بود و این که این روشنی آزاری نبیند. این نظریه را او شامل مسایل اخلاقی و مادی هر دو می کرد . روح را می توان با فضیلت عشق برادرانه، ایمان، شکیبایی، خرد، راستی، آشتی و شادی بخشی نجات داد. باید با محبت خوددار و بی توجه به آمیزش جنسی بود زیرا از چنین آمیزش و زاد و ولدی که در پی داشت زندانی شدن روح ابدی می شد (بهار، 1387: 91).
مانی گرایی به نوعی گرایش به زهد و تقوای داشته اند و مانی در این زمینه محیطی پرورش یافته است (ویدن گرن، 1367: 40). برگزیدگان مانویان اعتقاد داشتند که بایستی بی زن زندگانی نمایند و برای نشر پاکی و طرز معاش بی آرایش در اقطار جهان سفر کنند. پرداخت زکات و گرفتن روزه و گزاردن نماز تکلیف عمومی بود و همۀ طبقات را شامل می شد. پیش از شروع نماز با آب وضو می گرفتند و در صورت فقدان آب با خاک و چیزهای دیگر تیمم می کردند و در نماز 12 مرتبه به سجده می افتادند (کریستین سن، 1389: 204).
مانویان در روز یک بار غذا می خوردند و یک دست لباس اندوخته بیشتر ندارند و رنگ لباس هایشان به تناسب سفید یا صورتی رنگ بوده و آن ها در هر ماه 7 روز به اصطلاح در هفته دو روز روزه می گرفتند (دوشنبه و پنج شنبه) و در روز 4 بار نماز می خواندند و قبله ی آن ها در روز خورشید و در شب ماه بوده است (خدادادیان، 1384: 272).
مانویان به یادگار روز شهادت نبی خود، روزی را معین کردند موسوم به عید بما. در این جشن منبری می گذاشتند که حاکی از حضور استاد غایب باشد (کریستین سن، 1389: 207-201) مانویان بعدها به لباس هر دینی و هر ملتی در می آمدند و در راه تبلیغ عقاید خود در میان توده های مردم کوشش می کردند. افراد پراکنده ی مانوی به واسطه ی سبب و سفر که از واجبات مذهبی آن ها بود از راه ها و زبان ها و رسوم مردم اطلاع داشتند و چون اعتقادشان این بود که باید جهان پر رنج زندگی را برانداخت تا روان پاک از قالب پلید تن آزاد شود (ز . بهروز، بی تا: 13-11).
مانویان در توسعۀ حکمت پیدایش و انتظام عالم تحت تأثیر فرقه گنوسی واقع شدند. سرودهای آن از منابع بابلی ملهم است و افکار آن از مواعظ زرتشت مأخوذ است. ظاهراً مانی عقیدۀ تناسخ را از هندیان خاصه بوداییان گرفته است. امّا محققان در باب محل این عقیده در مجموع آرای مانی اختلاف دارند. مانی از راه مسلک گنوستیکی ابن دیصان سنن و روایات عیسوی را پذیرفته و بر شدت ثنویت آن بسی افزوده است. عقاید نصارا تأثیری عمیق در آیین مانی داشته است. مثلاً پدر عظمت و انسان اوّل و مادر زنده گان را که نخستین تثلیث مانویه هستند درازای آب و ابن و روح القدس قرار داده اند (کریستین سن، 1389: 207-201).
دیگر دین های رایج در آن زمان و ارتباط آنها با آیین مانی
روحانیون ساسانی از اوّل شروع حکومت ساسانی به دنبال یک نوع حکومت دینی در سراسر قلمروشان بودند تا هم دیانت و هم سیاست با همدیگر ادغام شدند. که در همین هنگام دین ها در شرق و غرب جنبه ی قومی و قبیله ای و محلی خود را از دست دادند. در حالی که هنوز مسیحیت و مانویت به مرزهای قومی وابسته نبودند و رواج زیادی در سرتاسر جهان کرده بودند و افراد و ملت های زیادی را به آئین خود دعوت کرده بودند (فرای، 1382: 481).
از جمله دیگر ادیان رایج در آن دوران عبارتند از:
آئین مزدک: منابع بیزانسی از بوندوس نامی در روم یاد می کنند که این آیین را تبلیغ می کرده است و گویند که او را در اصل مانوی بوده ولی مذهبی نوآورده بوده است. او سپس از روم به ایران رفت و آئین خویش را به نام دریست دینان تبلیغ کرد و قباد به آیین وی گروید و دریست دین («دریست – دین» یعنی دُرست دین و دارای دینِ راست) شد. دین مزدکی در عمل تلفیقی از دین زرتشتی عصر ساسانی، دین مانوی و آداب و عقاید جوامع روستایی ایران است (بهار، 1387: 96).
دین زروان: زروان به موجودی بالاتر از اهورامزدا و اهریمن اعتقاد دارد که همان زمان ازلی است. نمی توان از دین زروان در ایران سخن گفت چون نه تنها مدرکی مشخص و مکتوب به این نام در دست نیست بلکه روایات و اشارات بسیار پراکنده گواه بر آن است که این آئین با هر دین می آمیخته است و نه از دینی واحد و مشخص که به نحوی مستقل وجود داشته و مذاهب متعدد از آن سرچشمه گرفته است. زروان در متن های پهلوی افزون بر زمان بودن و اساسی و الزام آور در امر آفرینش، داور نیز به شمار می آید. او داور نبرد هرمزد و اهریمن است. در منابع مانوی زروان را خدای ازلی و او را پدر بزرگ خوانند و زروان در دین مانوی در رأس خدایان قرار دارد و در حالی که در دین زرتشتی در فوق دو جهان و داور است (همان: 63).
دین مسیحیت: از سدۀ نخست میلادی، ردّپای برخی بازرگانان اُسقفان مسیحی را در تیسفون، شوش و پارس می توان دید. که به سبب شرایط ویژه اجتماعی و دینی که در دورۀ اشکانیان وجود دارد از جمله آزادی دین به ویژه در روستاها و شهرها آئین مسیح نیز همچون آئین های دیگر در ایران گسترش می یابد. یکی از نشانه های رشد و بالندگی آئین مسیح را در تأثیر پذیری مانویت از آئین مزبور می توان دید (همان: 105) بسیاری از شهرهای نواحی ارمنستان و کردستان در مشرق دجله تا کرکوک و در حُلوان و گندی شاپور و شوش از جمله مکان هایی است که عیسویان برای تبلیغ و سکونت انتخاب کردند (کریستین سن، 1389: 271).
دین یهود: یکی از ادیان رایج در آغاز سلطنت ساسانیان دین یهود بود که در بابل و شرق نفوذ داشتند. یهودیان قلمرو ایران با روی کار آمدن ساسانیان ماتم گرفتند. زیرا کشتن جانوران، حمام، دفن مردگان برای یهودیان ممنوع شد. سرانجام یهودیان توانستند با پرداخت مبالغی به دربار ساسانی آزادی های از دست رفتۀ خود را دوباره بدست آورند. در زمان شاپور دوّم با این که یهودیان از جنگ ایران و روم در بابل آسیب زیادی دیدند ایفرا همسر یهودی شاپور دوّم اسباب چشم پوشی هایی چند دربارۀ آنان را فراهم آورد.
تاثیرات آیین مانی در آن روزگار
بی تردید آنان که نگران دگرگونی آموزه های دینی در آغاز کار ساسانیان بودند و نیاز به نوسازی دین را احساس می کردند، در انتظار فرصتی بودند تا به تجدیدنظر در برداشت های دینی بپردازند و تفسیری نو از دین را فرهم آورند (رجبی، 1389: 37).
یکی از آثار مانی این بود که به جای خط پهلوی که شباهت حروف آن موجب اشتباه و غلط خواندن در قرائت می شد خط سریانی را معمول کرد و با یک طرز بسیار ماهرانه توانست الفبای سریانی را با زبان ایرانی مرتبط کند (کریستین سن، 1389: 210).
آیین مانی نه تنها در مقایسه با یهودیت و مسیحیت برتری زد حتی توانست تا پایان دورۀ ساسانی با هنجاری بسیار خشن و منحصر به فرد با این دین ها بستیزد و جلوی رخنه آن ها را به درون کشور بگیرد امّا ادیان و مذاهب پس دین زرتشت به این دین تأثیرات زیادی گذاشتند تا جایی که این حکومت آئین مانویت را به عنوان تکیه گاهی برای تاج و تخت سلطنت انتخاب کردند (رجبی، 1389: 248).
در آن روزگار یک فضای بسیار نامتعادل وجود داشت به طوری که اکثر روحانیون زرتشتی، یهودی، مسیحی و … در بسیاری از کارهای دولتی و حکومتی و سیاست دخالت می کردند و هر کدام سعی می کردند نسبت به دیگری خطرات خود را به کرسی بشانند چون در این دوره از حکومت پادشاهان سست و بی کفایت بر این سرزمین حکومت می کردند و هرچند بار روی کارآمدن ساسانیان چنین وضعی صورت گرفت امّا از زمان شاپور یکم همچنان ماندگار ماند (خدادادیان، 1384: 105).
مخالفان مانی را به بدعت و کافر و بی دین متهم کردند و حضور او را برای سایر ادیان و دولت مایه ی خطر می دیدند و کینه و نفرت شدید موبدان از مانی مخصوصاً از این جا پیداست که علاوه بر سایر اتهامات که به او می زدند او را به کج پای (احنف) هم خوانده اند که بر این اعتقاد بودند که نشانگر تصویری از یک شیطان لنگ واقعی است (زرین کوب، 1363: 435).
مانویت در دوران ساسانی پرطرفدارترین مرام مذهبی به شمار می رفت امّا هرگز آن طور که آرزوی مانی بود به عنوان یک مذهب رسمی شناخته نشد. به درستی که چه ملاحظاتی شاپور را از این اقدام (عدم جانبداری از مانی) باز می داشتند امّا می توان قدرت سنت های محافظه کارانه ی را که او از نیاکانش به ارث برده بود در درجه اوّل قرار داد.
شاپور در کتیبۀ معروفش از پس احکام وضع شده به عنوان شعایر دینی خاندانش به صورت یک شاهزادۀ زرتشتی سنت گرا تجلی می کند، زرتشتی به همان معنی تلفیقی متداول در روزگار اوست. البته این تمایل رسمی او بود امّا قبول این مطلب کاملاً به جاست که وی شخصاً با مانی هم عقیده بوده است زیرا در غیر این صورت جانبداری از مانی غیر قابل توجیه خواهد بود (ویدین گرن ، 1367: 49) نیک بختی سیاسی آئین در شاهنشاهی پارس چندسالی بیشتر به درازا نپائید.
مغان زرتشتی که مروج رسمی دولت بودند به گونه ی شگرفی به دشمنی با مانویان پرداختند که در رأس آنان موبد بلندپایه ای چون کوتیر (کردر) بود که دین زرتشتی را به گونه ای آئینی واقعی و ملی سازمان بخشید و روحیه ملی گرایی و تعصب شدید دینی را دامن زد و مانی را به خاطر حفظ و جانبداری آئین زرتشت و با اتهام زندیق بود به قتل رساند (الیاده، 1372: 139).
هر چه هست این نکته قطعی است که امکانات دین مانی برای به رسمیت شناختن آن برای همیشه از میان رفت و مغان با تمام نیرو و بی پروایی از موقعیت سازگار با کار و بار خودشان سود جستند. پیگیری سخت مانوی ها آغاز شد و در زمان پادشاهی شاپور دوّم در سال (379-309) میلادی دین زرتشت مغان قاطعانه به عنوان دین کشوری استوار شد (نیبرگ، 1383: 440).
1- تاثیر بر طبقه ی حاکمان
در مقاطعی از عمد حکومت ساسانیان از حریم قوانین پیش بینی شده روحانیون تخطی کرده و گناهی را در این مورد مرتکب شده اند روحانیون زرتشتی جریان امور را به گونه ای هدایت و راهنمایی می کردند که پادشاهان و حاکمان به خطای خود پی ببرند و اعتراف کنند (خدادادیان، 1384: 108).
توجه شاپور به مانی می رساند که برخلاف عقیده شایع دین زرتشتی هنوز به عنوان دین رسمی مملکتی نشده بود وگرنه مانی نمی توانست به دربار شاپور اوّل راه یابد و آزادانه به تبلیغ عقیده خود بپردازد. شاپور اوّل از گوش دادن به سخنان شخص متفکری مانند مانی نیز ابایی نداشت و از مصاحبت با او پرهیزگاری نمی کرد و عقاید او را خطری برای حکومت خودش نمی شمرده اند است (کریستین سن، 1389: 198).
امّا می توان گفت که شاپور در دین مانی امکان دربرگیری امپراتوری بزرگی را می دید شامل مسیحیان و حتی بودایی ها و نیز پیروان آئین زرتشت پشتیبانی شاپور از گسترش دین مانی آشکار شده است و می توانیم بگوییم که شاپور در این دین هدفی داشت جزء از وابستگی های بی منظور (فرای، 1382: 481). شاید هم بتوان گفت که شاپور با جلب مانی به سوی خود و با موافقت در تبلیغ آئین وی مقاصد سیاسی دور و درازی داشته است (کریستین، 1383: 338) عالی مقامان دربار و اعضاء خاندان شاهی نیز بدین کیش نمی گرویده بودند و پشتیبانی شاه نیز تا اندازه ای آنان را بدین کار تشویق می کرد (الیاده، 1372: 138).
دین مانی با بهره گیری از عناصر گنوسی ابن دیصان و سنن و روایات عیسویان تأثیرات زیادی و بسیار خوبی بر سطح عقاید جامعه ی ساسانی می گذارد (خدادادیان، 1384: 112) یکی از مهمترین دلیل غلبه و چیرگی مانی و دین اش بر اکثر توده ی مردم این بود که با اخلاق و رمز و رازهای فکری و درونی مردم پی بده بود و همین باعث شد که مانی در جلب توجه مردم و مخاطبانش آن تواضع و فروتنی خود را حفظ کند (خدادادیان، 1384: 268).
پس از نرسی کانون های مانویان در ایران به خصوص در غرب و شرق آن بر جای ماند و بعدها مبلغین و مبشرین او برای انتشار سریع مانویت در هر ناحیه ای این دین را به زبان مردم آن محل تبلیغ می کردند و نام های معمول در مذاهب رایج شناخته شده ی آن خطّه بود (باقری، 1385: 97-96) به زودی آیین مانوی در آن سوی مرزهای پارس چه در امپراتوری روم و چه در خاور جنوب خاوری و جنوب گسترده گشت (الیاده، 1373: 138). مانی نوشت : «امید من به شرق جهان و به همه ی سرزمین های مسکون زمین ، از شمال تا جنوب رسیده است…» هیچ یک از پیامبران پیشین هرگز به چنین کاری دست نیافتند.
سخن پایانی
در عهدی که روحانیت زرتشتی تقریباً در همه ی امور مداخله می کردند و سیاست کشوری را بازیچه ی دست خویش کرده بودند مانی با آیین تلفیقی نوی خود مورد توجه شاپور قرار گرفت و آیینش روز به روز رو به گسترش نهاد. دلیل نفوذ سریع مانی بر اقشار مردم این بود که او به رموز اخلاقی و فکری مردم ایرانی آگاه بود و نسبت به ادیان تحریف شده آن زمان مترقیانه تر بود. و با زیرکی هر چه تمام تر ادعا کرد منجی وعده داده شده است و مردم که منتظر منجی بودند به او گرویدند مسلماً نمی توان هدف شاپور از توجه به مانی تنها به سبب علاقه ی شخصی اش دانست.
او در آیین مانی جهانی شدن را می دید. آیین مانی با قابلیت فراگیر شدنش می توانست در مقابل بزرگترین دشمن شاپور، بیزانس که مسیحیت سبب قدرتمندی و اتحادش شده بود قد عَلَم کند و جایگزین بسیار مناسبی برای روحانیون زرتشتی که سیاست کشوری را بدست گرفته بودند شود. روحانیون زرتشتی به خوبی این نکته را دریافته بودند و می دانستند که خیلی زود مانویت می تواند پایه های قدرت و نفوذ سیاسی و اجتماعی آنها را در هم شکنند. بنابراین او را به بدعت و ملحد بود متهم کردند تا سرانجام موفق شدند جلوی مانی و آیینش را بگیرند. با این حال مانویت توانست دوام آورد و حتی آثار فراوانی از آیین مانی و پیروان آن در مکان های دور از حکومت های بزرگ نظیر سغد به جا مانده است.