مانی
مانی هنرمندی که ادعای پیامبری کرد و در سال 216 میلادی در مردینوی بابل، از نژاد ایرانی زاده شد. تا 24 سالگی انزوا پیشه کرد و فعالیت های خویش را از هندوستان آغاز کرد و دست از دین پدری خودش المغتسله کشید. عقایدش تلفیقی از زرتشتی، یهودی، مسیحی و ایرانی، بودایی و آیین های باستانی بین النهرین بود که آیینش در ظاهر با باورهای عرفانی تعمیدی شکل گرفت. با این حال تأثیراتی آیین های ایرانی در دین او بسیار عمیق بود. شاید او می خواست یک آیین واحد را به وجود آورد و میان جهان دوستی همگانی را گسترش دهد. مانی به عیسی مسیح عشق می ورزید به نوعی خود را از حواریون مسیح می دانست. او برای اولین بار با شاهنشاه ایران شاهپور در تیسفون دیدار کرد و با تقدیم کتاب خود به نام شاپورگان به او توانست مجوز رسمی دینش را در ایران از شاپور بگیرد با این که دین او به ثنویت گرایش داشت اما بی شک آئین او از پرطرافدار ترین ادیان عهد ساسانی بود و به سرعت رو به گسترش نهاد. امّا به آتش خشم کسانی روبرو شد که او را با اهداف خود مغایر می دانستند. شاید به همین سبب بود که آرام آرام شعله های آن رو به خاموشی گرایید. در این پژوهش سعی بر آن داشتم تا با روش توصیفی، تحلیلی به بررسی زندگی و مبانی آیین مانی بپردازم تا شاید بتوانم علل نهفته در این مبانی را که سبب ایجاد کینه و دشمنی برای مانویت و محو شدن سریع این آیین از مجموعه اعیاد عصر ساسانی شد را بیابم.
مانی را میتوان یکی از اشخاص تأثیر گذار جهان باستان نامید. شاید خردمندی و دانایی مانی باعث میشد که گفتار او برای دانایان مفید باشد و به واسطه نگارگری و هنرمندیاش برای عوام جذاب بود. او خیلی خوب نگارگری را میدانست و پس از اسلام با عنوان نقاشی زبردست شناخته میشد. همچنین مانی در پزشکی هم دستی بر آتش داشت.