اشکانیان
شاید مفهومی که ما به نام مجلس میشناسیم به صورت رسمی در دوران اشکانی وارد حکومتهای ایرانی شد. گرچه در دوران هخامنشی پادشاهان با مشاوران خود مشورت میکردند و مجمع بزرگان بسیار با اهمیت بوده است، اما به نظر میآید در دوران اشکانی نقش مجلسها بسیار پر رنگ تر شد و در بسیاری از موارد حرف آخر را مجلس میزد.
نبرد حران یا نبرد کارِه، در منطقهای در شمال میانرودان (بینالنهرین) سپاه اشکانیان (پارتها) و روم رخ داد. در ۶ می (۱۶ اردیبهشت) سال ۵۳ پیش از میلاد، سپاه کراسوس سردار رومی، با سپاه سورنا سرداران اشکانی درگرفت و در ۱۹ خرداد (۹ ژوئن) چنین سالی پس از یک نبرد خونین، سپاه روم کاملاً شکست خورد و کراسوس کشته شد…
همان ایرانستیزان سابق به دنبال تغییر سیاستهای خود هستند و میخواهند اشکانیان را در برابر هخامنشیان علم کنند!! این در حالی است که اشکانیان خود را از نوادگان هخامنشیان میدانستند و به دنبال احیای شاهنشاهی هخامنشی بودند.
شکانیان نخستین بنابر شواهد سکههایشان شاه را برادر خورشید و ماه میدانستند شاید هم پس از مرگ در زمره خدایان در میآمده است مانند پشت سکه تیرداد که به احترام برادر یا پدرش میگذارد و او را پرستش میکند. این مدعا با پرستش نیاکان توسط اقوام نخستین همخوانی دارد.
با آنکه از اشکانیان در داستانهای حماسی ایرانیان، از جمله در شاهنامه، کمتر نام برده شده است اما بسیاری از داستانهای شاهنامه یادآور دوران اشکانیان هستند. چنین مینماید که تاریخ و تشکیلات دوران اشکانی نفوذ شدیدی در داستانهای حماسی و قهرمانی ایرانیان گذاشت.
گوسانها هنرمندانی بودند که در کویها و برزنها با زبان شعر و موسیقی داستانها را نقل میکردند. گوسانها حافظ داستانهای حماسی ایران بوده اند و آنها را به ساسانیان منتقل کرده اند.