نشان پایگاه خِرَدگان
تاریخ و فرهنگ ایران زمین

آیا مسیحیان ایران در ترویج داستان اسکندر نقش داشتند؟

این نوشتار، از نوشتارهای ارسالی کاربران است

نوشتارهای ارسالی کاربران بر اساس پیمان‌نامه کاربری منتشر می‌شوند. نگاه کنید به:

پیمان‌نامه کاربری


نگاهی کوتاه:

در شاهنامه داستان اسکندر آمده است که یادآور نسخه سریانی رمانس اسکندر می‌باشد. ولی با داستان‌های ایرانی آمیخته شده است، به طوری که اسکندر پسر داراب پادشاه کیانی است!! می‌دانیم که مسیحیان در ایران دوران ساسانیان، جامعه‌ای پویا بودند. بعید نیست که برخی از مسیحیان ایرانی به نسخه سریانی رمانس اسکندر هم توجه نشان داده باشند. به مرور این داستان در فضای مسیحی-ایرانی با تغییراتی همراه بوده است.

نویسنده: امین ایمانی

تصویری خیالی از اسکندر تاریخی در کنار اسکندر مومن در شاهنامه

پیش گفتار

«رمانس اسکندر» (Alexander Romance) یک مجموعه روایات افسانه‌ای و باستانی درباره اسکندر مقدونی است که تا سالیان دراز برای مخاطبان جذاب و سرگرم کننده بوده است‌.

نسخه اصلی داستان یونانی است ولی چندین نسخه به زبان‌های مختلف از آن وجود دارد. 

یکی از نسخه‌های مشهور آن که سده‌ها پس از نسخه اصلی تدوین شد، نسخه سریانی این داستان است که در آن رنگ و بوی مسیحی هم دیده می‌شود.

به نظر می‌رسد این نسخه سریانی دلیل اصلی شناخته شدن اسکندر به عنوان اسکندر ذوالقرنین در جوامع اسلامی بوده است.

در شاهنامه فردوسی هم داستان اسکندر آمده است که یادآور همان نسخه سریانی داستان اسکندر می‌باشد. ولی با داستان‌های ایرانی آمیخته شده است، به طوری که اسکندر پسر داراب پادشاه کیانی است!! 

البته برخی شاهنامه‌پژوهان مانند فریدون جنیدی داستان اسکندر در شاهنامه را به کلی الحاقی در نظر می‌گیرند ولی در تصحیح دکتر خالقی مطلق (معتبرترین تصحیح شاهنامه) داستان اسکندر آمده است و با توجه به وجود این داستان در نسخ خطی نمی‌توان داستان اسکندر در شاهنامه را نادیده گرفت.

در این نوشتار به بررسی این موضوع می پردازیم که چه کسانی در شکل گیری این شخصیت داستانی نیمه ایرانی نقش داشتند؟!

احتمالا ایرانیان مسیحی که با زبان سریانی آشنا بودند، در گسترش این داستان در جهان ایرانی نقش ایفا کردند.

نگاهی به نسخه سریانی رمانس اسکندر

درست مشخص نیست نسخه سریانی در کجا و توسط چه کسانی نوشته شد. احتمالا در حوالی سوریه کنونی و در قلمروی روم شرقی به وجود آمده است. ولی احتمال ضعیفی وجود دارد که کار مسیحیان سریانی در قلمروی ساسانیان باشد.

این نسخه با ارزش‌های مسیحی همراه شده است و برای مخاطب مسیحی، اسکندر یادآور پادشاهی نیکوکار است.

ایجاد سد یأجوج و مأجوج ماموریت الهی است و اسکندر از ظهور شرّ آخرالزمان جلوگیری می‌کند.

اسکندر در نسخه سریانی صاحب مأموریت‌های اخلاقی است؛ چیزی شبیه به چهره کوروش یا سلیمان در کتاب مقدس.

به نظر می‌رسد نسخه سریانی بر مسلمانان هم تاثیر گذاشت. روایات «قصص الأنبیاء»، تفسیرهای نخستین قرآنی، تاریخ‌نگاری مسلمان مانند طبری و ثعالبی تا حدی از روایت سریانیِ اسکندر بهره بردند.

بازتاب روایت سریانی در شاهنامه و ادبیات پارسی

اگرچه  فردوسی به منابع ایرانی برای سرایش شاهنامه متکی بود، اما به نظر می‌رسد داستان اسکندر در شاهنامه از روایت سریانی داستان اسکندر، به صورت غیر مستقیم تاثیر گرفته است.

در شاهنامه، اسکندر پادشاهی خداپرست معرفی می‌شود. او به همراه کسانی مانند خضر سفر می‌کند (این خضر به‌شدت یادآور همراه رحمانی اسکندر در نسخه سریانی است).

سد یأجوج و مأجوج در شاهنامه هم وجود دارد که البته ریشه در آیات ذوالقرنین قرآن دارد.

به طور کلی اسکندر در شاهنامه پادشاهی عادل و صاحب شناخت معنوی است که یادآور همان اسکندر نسخه سریانی رمانس اسکندر است.

چنین داستان‌هایی از اسکندر در دیگر آثار شاعران ایرانی دیده می‌شود. از جمله می‌توان به اسکندرنامه نظامی اشاره کرد. در برخی اشعار مولانا و حافظ هم اشاره به داستان اسکندر شده است که صرفا نگاهی اخلاقی و عرفانی به داستان اهمیت دارد و نگاه تاریخی در این آثار مطرح نیست.

آیا داستان اسکندر نیمه ایرانی پیش از اسلام در میان مسیحیان ایرانی رواج داشته است؟

می‌دانیم در داستان‌های شاهنامه، پدر اسکندر داراب پادشاه ایران و مادرش ناهید شاهدخت روم است! این موضوع حتی با نسخه سریانی رمانس اسکندر تفاوت دارد و نشان دهنده تغییراتی در جهان ایرانی است.

با توجه آنکه فردوسی داستان‌ها را از منابعی گرفته و آنها را به نظم درآورده (یعنی خودش داستان‌ها را به وجود نیاورده)، این سوال مطرح می‌شود که آیا روایات سریانی از همان دوران باستان به جهان ایرانی راه یافته بود و داستان اسکندر پسر داراب کیانی از همان دوران باستان در جهان ایرانی شکل گرفته بود؟

پاسخ قطعی و دقیق نمی‌توان داد ولی می‌دانیم که مسیحیان در ایران دوران ساسانیان، جامعه‌ای پویا بودند.

در دورانی مسیحیان در تنگنا بودند ولی رفته رفته اوضاع تغییر کرد به طوری که شاهنشاهان همسر مسیحی برمی‌گزیدند. فیلسوفانی مانند پاول ایرانی که مسیحی‌زاده بود به درگاه شاهنشاهان ساسانی راه یافتند (1).

بسیاری از مسیحیان ایران، سریانی زبان بودند که یکی از مشهور ترین و البته کهن ترین آنها یک روحانی مذهبی با نام فرهاد مسیحی یا افراهات بود.

در چنین شرایطی هیچ بعید نیست که برخی از مسیحیان ایرانی به نسخه سریانی رمانس اسکندر هم توجه نشان داده باشند. به مرور این داستان در فضای مسیحی-ایرانی با تغییراتی همراه بوده و اسکندر پسر داراب کیانی دانسته شده است؛ روایتی که شاید مورد قبول زرتشتیان نبوده است.

چنین داستان‌هایی بعدها برای مسلمانان ایرانی هم جذاب بوده است و بیش از پیش در جهان ایرانی مورد توجه قرار گرفت.

از نظر تاریخی به هیچ وجه تبار ایرانی برای اسکندر مقدونی ذکر نشده است ولی او پس از شکست دادن ایرانیان با زنان ایرانی ازدواج کرد و احتمالا همین موضوع افسانه‌ها درباره تبار ایرانی خود اسکندر را قابل توجه می‌کرد. 

نمی دانیم داستان‌های اسکندر، به صورت شفاهی در جهان ایرانی گسترش پیدا کرد و شاعرانی مانند فردوسی آن را به نظم درآوردند؟ یا از همان دوران باستان کتاب‌هایی به زبان‌های ایرانی توسط مسیحیان ایرانی نوشته شده بود؟

موضوعی که برای دانستن آن نیاز به پژوهش‌های تاریخی و باستان‌شناسی فراوان وجود دارد.

به هر حال بسیار بعید است که داستان اسکندر در خدای‌نامه‌های ایرانی بوده باشد و شاید شهرت داستان اسکندر در جهان ایرانی که احتمالا با تلاش مسیحیان ایرانی به دست آمده بود و سپس پندار یکسانی اسکندر با ذوالقرنین قرآن، فردوسی را واداشت که داستان اسکندر را به نظم در آورد.

سخن پایانی

رمانس اسکندر، از یک اثر اسطوره‌ای یونانی، به روایتی اخلاقی با رنگ و بوی مسیحی در سنت سریانی تبدیل شد.

نسخه سریانی تأثیری مهم بر روایت مسلمانان درباره اسکندر گذاشت و شکل نگاه به اسکندر را در سده‌های میانی تغییر داد.

در متون باستانی ایرانی، الکساندر مقدونی نفرین شده است ولی در بسیاری از متون پس از اسلام که نویسنده‌های آنها ایرانی بودند، چهره‌ای پیامبرگونه پیدا کرده است!

بدین ترتیب، اسکندرِ شاهنامه فردوسی نه الکساندر مقدونی تاریخی است، نه نیمه‌خدای داستان‌های یونانی؛ بلکه بازتابی از اسکندرِ نسخه سریانی است که با داستان‌های دیگر آمیخته شده است.

پانویس:

۱- پاول ایرانی در ابتدا مسیحی بود ولی منابع مسیحی مانند رویدادنامه سیرت (یا سیعرت)  اذعان کردند که او به آیین زرتشتی گروید. با توجه به آنکه در آثار او برتری دانش بر ایمان دیده می‌شود، می‌توان گفت که او تعصب مذهبی نداشته است.

دیدگاه شما:



به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
آیا مسیحیان ایران در ترویج داستان اسکندر نقش داشتند؟
خِرَدگان