نشان پایگاه خِرَدگان
تاریخ و فرهنگ ایران زمین

نگرشی به کارنامه‌ی اردشیر بابکان

این نوشتار، از نوشتارهای ارسالی کاربران است

نوشتارهای ارسالی کاربران بر اساس پیمان‌نامه کاربری منتشر می‌شوند. نگاه کنید به:

پیمان‌نامه کاربری


نگاهی کوتاه:

کارنامهٔ اردشیر بابکان بازتاب دهنده سیاست، اسطوره و هویت ایرانی در آغاز شاهنشاهی ساسانی است. این اثر، پلی میان جهان باستان و ادبیات فارسی میانه و نوست و جایگاه آن در مطالعات ایران‌شناسی همچنان بی‌بدیل است. ساسانیان با تمرکز بر قدرت مرکزی، الگویی برای پادشاهی ایده‌آل ارائه کردند که در طی قرون در ذهن ایرانیان باقی ماند.

اردشیر بابکان
بازسازی چهره اردشیر بابکان بر اساس سکه‌های دوران ساسانیان

نویسنده: علیرضا سوری

مقدمه

کارنامهٔ اردشیر بابکان (Kārnāmag ī Ardašīr ī Pābagān) از معدود متون پهلوی است که سرگذشت بنیان‌گذار شاهنشاهی ساسانی را روایت می‌کند. این متن هم‌زمان یک سند تاریخی، یک اثر حماسی و یک بیانیهٔ سیاسی-ایدئولوژیک است. اردشیر بابکان در آغاز قرن سوم میلادی با شکست دادن اردوان پنجم اشکانی، حکومت اشکانیان را برانداخت و شاهنشاهی ساسانی را پایه‌گذاری کرد—دورانی که به بازسازی قدرت مرکزی، احیای دین زرتشتی و احیای هنر و فرهنگ ایرانی انجامید. بررسی این متن نشان می‌دهد که چگونه تاریخ و اسطوره در کنار هم برای تثبیت هویت ملی و مشروعیت سیاسی استفاده شده‌اند (آموزگار و تفضلی، ۱۳۷۷؛ دریایی، ۱۳۹۵).

پیش‌زمینهٔ تاریخی و سیاسی

اواخر دورهٔ اشکانی با بحران‌های سیاسی، ضعف ساختار مرکزی و افزایش قدرت شاهزادگان محلی و فرماندهان نظامی همراه بود. این وضعیت زمینه‌ساز ظهور نیرویی تازه شد. بابک (پاپک)، پدر اردشیر، فرمانروای محلی در پارس بود که نسب خود را به ساسان، روحانی زرتشتی، می‌رساند. بر اساس روایت کارنامه، ساسان در رؤیایی الهام می‌بیند که نوادگانش به پادشاهی ایران می‌رسند. این رؤیا، یکی از نخستین نشانه‌های اسطوره‌ای در متن است که مشروعیت دینی اردشیر را تأیید می‌کند (مشکور، ۱۳۴۵).

متن و تاریخچهٔ اثر

کارنامه احتمالاً در سده‌های نخست ساسانی شکل گرفت اما در طی قرون متمادی ویرایش و بازنویسی شد. پژوهشگران مانند احمد تفضلی و F. J. P. de Menasce تأکید کرده‌اند که این متن علاوه بر ارزش تاریخی، یک «حماسهٔ ملی» به شمار می‌رود که از سنت‌های شفاهی بهره برده است. نسخه‌های پهلوی موجود تا قرون اسلامی حفظ شدند و تصحیح انتقادی de Menasce در ۱۹۵۸ همچنان معتبرترین ویرایش علمی محسوب می‌شود.

ژاله آموزگار و احمد تفضلی در ترجمه و شرح خود (۱۳۷۷) به اهمیت کارنامه در شناخت اندیشهٔ سیاسی و مذهبی ساسانیان تأکید می‌کنند. در این اثر، دین زرتشتی و ساختار طبقاتی ساسانیان در پیوندی ناگسستنی ترسیم شده‌اند.

خلاصهٔ روایی 

اردشیر، که ابتدا در دربار اردوان خدمت می‌کند، به تدریج نسبت به جایگاه اشکانیان بدبین می‌شود. موبدان و پیشگویان نشانه‌های ایزدی را در رفتار و سرنوشت او مشاهده می‌کنند. اردوان وقتی از این موضوع آگاه می‌شود، در صدد کشتن اردشیر برمی‌آید. اردشیر از دربار می‌گریزد، سپاهی گرد می‌آورد و با کمک متحدانی از مناطق جنوب ایران قدرت می‌گیرد.

در روایت کارنامه، نبرد هرمزدگان به‌تفصیل توصیف می‌شود: زمین‌لرزه‌ها و پدیدار شدن نشانه‌های آسمانی به‌عنوان پیش‌گویی پیروزی اردشیر تعبیر می‌شوند. پس از پیروزی، اردشیر با دختر اردوان ازدواج می‌کند و او را مادر شاپور معرفی می‌کند، حرکتی که در چارچوب سنت‌های حماسی، به تحکیم مشروعیت او می‌انجامد.

ابعاد اسطوره‌ای، دینی و نمادین

اسطوره در کارنامه حضوری پررنگ دارد. پیشگویی‌ها و رؤیاها، نشانه‌های آسمانی و حتی حیوانات نمادین (مانند اسب‌های خارق‌العاده) همه ابزارهایی‌اند که متن برای نشان دادن حمایت ایزدی به کار می‌گیرد. این مؤلفه‌ها با اندیشهٔ زرتشتی دربارهٔ اَشَه (نظم کیهانی) و دروج (بی‌نظمی) هم‌خوانی دارند. اردشیر در مقام شاهنشاه ساسانی نه‌تنها نظم سیاسی را بازمی‌گرداند، بلکه به‌عنوان «نگهبان دین» وظیفهٔ پاسداری از اَشَه را بر عهده دارد (Boyce, 1979).

این رویکرد دینی و اسطوره‌ای در سیاست ساسانیان بازتاب گسترده یافت: از سنگ‌نوشته‌های کرتیر (موبد قدرتمند ساسانی) گرفته تا برنامه‌های تمرکز دینی و بازسازی آتشکده‌ها.

تحلیل تطبیقی با منابع رومی و اسلامی

هرودیان، تاریخ‌نگار رومی، اردشیر را مردی بلندپرواز و جنگجوی توانا می‌نامد، اما از عناصر فراطبیعی خبری نمی‌دهد. آگاثیاس، مورخ بیزانسی، روایت کوتاه‌تری از قیام اردشیر دارد که بیشتر بر قدرت نظامی او تأکید می‌کند. مقایسهٔ این منابع با کارنامه نشان می‌دهد که بخش‌های اسطوره‌ای، زاییدهٔ نیاز ساسانیان به مشروعیت دینی است نه ثبت عینی تاریخ. همچنین در منابع اسلامی مانند طبری، عناصری از کارنامه بازتاب یافته است؛ طبری داستان قیام اردشیر را به شکل ترکیبی از داده‌های تاریخی و افسانه‌ای نقل می‌کند.

بازتاب در ادبیات فارسی و هویت فرهنگی

شاهنامهٔ فردوسی تقریباً تمام داستان بنیان‌گذاری ساسانیان را از سنت پهلوی و به‌ویژه کارنامه گرفته است. با این حال، فردوسی با مهارت شاعرانهٔ خود این داستان را در قالب حماسهٔ ملی بازسازی می‌کند. حتی برخی عبارات و صحنه‌ها—مانند صحنه‌های نبرد و مشورت با موبدان—ردپای مستقیم کارنامه را در خود دارند (تفضلی، ۱۳۷۶). این انتقال روایت از پهلوی به فارسی نو، نشانگر استمرار فرهنگی ایران است و بیانگر این است که هویت ایرانی پس از اسلام نیز بر پایهٔ حافظهٔ تاریخی و اسطوره‌ای ساسانی استوار بوده است.

اهمیت فرهنگی و سیاسی کارنامه

این اثر بیش از یک داستان تاریخی ساده است؛ کارنامه بیانیه‌ای سیاسی است که مشروعیت ساسانیان را از جهان مینوی زرتشتی می‌گیرد. در این متن، شاهنشاه هم‌زمان پاسدار دین، عدالت و سامان اجتماعی است. چنین برداشتی بعدها در نظریه‌های سیاسی ایران اسلامی نیز اثر گذاشت و در ادبیات عرفانی و فلسفی ایرانی به‌صورت مفهوم «شاه عادل» ادامه یافت.

ساسانیان با احیای دین زرتشتی و تمرکز قدرت مرکزی، الگویی برای پادشاهی ایده‌آل ارائه کردند که در طی قرون در ذهن ایرانیان باقی ماند. کارنامهٔ اردشیر بابکان این ایده‌آل را به زبان حماسه و اسطوره صورت‌بندی کرده است (کریستن‌سن، ۱۳۳۷؛ دریایی، ۱۳۹۵).

چکیدهٔ متن

۱. آغاز کارنامه – معرفی ساسان و بابک

متن پهلوی (آوانویسی):

> Sāsān kē andar pārsīg dehān pad kēšvar dāšt, ō dēn ī Ohrmazd fravard ud yazdān bandag būd.

Pābag ōy andar ān dehān šahrdār būd.

ترجمه:

ساسان که در یکی از دهکده‌های پارس زندگی می‌کرد، خدمتگزار دین اهورامزدا و بندۀ ایزدان بود. بابک در همان دهکده فرمانروا بود.

 

۲. رؤیای بابک دربارهٔ ساسان

متن پهلوی:

> Pābag andar xwāb dīd kē az tan ī Sāsān ātaxš ī rōšn bar ō āsmān bālā šud.

Ud ōy-š guft: ēn ātaxš ī rāst-kārīhā ud xwarrah ī kēšvar šawēd.

ترجمه:

بابک در خواب دید که از بدن ساسان آتشی روشن به آسمان بالا رفت. و به او گفته شد: «این آتش نشانهٔ راستی و فرّه‌ای است که کشور را فرا خواهد گرفت.»

 

۳. فرار اردشیر از دربار اردوان

متن پهلوی:

> Ardašīr az dīwān ī Ardawān grēxt ud ō Pārs šud.

Ardawān pas az-š bun dānist ud fraz hamē frāz kard tā ōy dārēd.

ترجمه:

اردشیر از دربار اردوان گریخت و به سوی پارس رفت. اردوان چون از ماجرا آگاه شد، سپاه بسیج کرد تا او را دستگیر کند.

 

۴. نبرد هرمزدگان و پیروزی اردشیر

متن پهلوی:

> Pad Hormozdagān, Ardašīr pad wuzurg xwarrah ī yazdān Ardawān-š kanīgt.

Ud Ardawān andar ān gāh kardār az dahr wīhest.

ترجمه:

در هرمزدگان، اردشیر با فرّه بزرگ ایزدی، اردوان را شکست داد. و در همان دم، اردوان از جهان رفت.

 

۵. سفارش پایانی به دادگری

متن پهلوی:

> Ēdōn guft Ardašīr: šāhān rā dād ō rāstī be nēhān; ud dēn ī Ohrmazd pad kēšvar pādārēnd.

Agar dād būd, kēšvar būd; agar dād nē būd, kēšvar nē būd.

ترجمه:

اردشیر چنین گفت: «شاهان را باید داد و راستی بنیاد باشد؛ و دین اهورامزدا را در کشور نگاه دارند. اگر داد باشد، کشور پایدار است؛ و اگر داد نباشد، کشور نابود می‌شود.»

سخن پایانی

کارنامهٔ اردشیر بابکان تنها یک روایت تاریخی نیست؛ این متن بازتاب‌دهندهٔ جهان‌بینی ایرانیان ساسانی، شیوهٔ مشروعیت‌بخشی به قدرت سیاسی، و تلفیق اسطوره و واقعیت است. از خلال این متن می‌توان دریافت که چگونه فرهنگ ایرانی با بهره‌گیری از عناصر دینی و تاریخی، حافظهٔ جمعی و هویت ملی خود را حفظ و بازتولید کرده است. این اثر، پلی میان جهان باستان و ادبیات فارسی میانه و نوست و جایگاه آن در مطالعات ایران‌شناسی همچنان بی‌بدیل است.

 

کتاب‌نامه:

- آموزگار، ژاله و احمد تفضلی. کارنامهٔ اردشیر بابکان. تهران: معین، ۱۳۷۷.

- مشکور، محمدجواد. کارنامهٔ اردشیر بابکان. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۵.

- تفضلی، احمد. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. تهران: سخن، ۱۳۷۶.

- کریستن‌سن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان. ترجمهٔ رشید یاسمی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۷.

- دریایی، تورج. سدهٔ ساسانیان. ترجمهٔ مرتضی ثاقب‌فر. تهران: ققنوس، ۱۳۹۵.

- de Menasce, F. J. P. Kārnāmag ī Ardašīr ī Pābagān. Paris: Klincksieck, 1958.

- Boyce, Mary. Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices. London: Routledge, 1979.

- Shaked, Shaul. “The Wisdom of the Sasanian Sages.” In The Cambridge History of Iran, Vol. 3(2). Cambridge: Cambridge University Press, 1983.

دیدگاه شما:



به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
نگرشی به کارنامه‌ی اردشیر بابکان
خِرَدگان