وقتی از فرهنگ و تمدن ایرانی سخن به میان میآید، میتوان گفت ادبیات پارسی و شاعران ایرانی، جایگاه برجستهای دارند. اگر فیلسوفان آلمان بسیار برجسته هستند، معماران و نقاشان ایتالیایی در سطح جهان شناخته شده هستند، ما هم میتوانیم با سربلندی بگوییم که برخی از برجستهترین شاعران دنیا در ایران بالیدهاند. البته به دلیل کم کاریها، آنطور که شایسته است در دنیا شناخته نشدند.
ولی اکثر شاعران برجسته که میشناسیم برای دوران پسا باستان (پس از اسلام) هستند. سوال آنجاست که آیا آنها به ناگه و بدون تاثیر پذیری از گذشته باستانی بالیدهاند؟!
منابع و شواهد نشان میدهند که نویسندهها و شاعران باستانی ایران بسیار اثرگذار بودند.
می دانیم گاهان (گاتها) زرتشت سخنانی آهنگین و شور انگیز است که نشان میدهد از سالیان دور این موضوع در ایران رایج بوده است.
ولی آثاری از تاثیرگذاری ادبیات دوران ساسانیان بر دوران پسا باستان وجود دارد.
وحید سبزیان پور مقالات جالبی درباره تاثیرگذاری اندرزهای آذرپاد مهراسپندان، نویسنده دوران ساسانیان بر ادبیات پارسی و عرب نوشته است. آذرپاد مهراسپندان از موبدان بزرگ دوران ساسانیان بود و اندرزهایی از او بر جا مانده است.
تاثیرگذاریهای اندرزهای آذرپاد در اشعار فردوسی، سعدی، ناصرخسرو و… دیده میشود.
اما این پایان ماجرا نیست. دکتر احمد تفضلی در کتاب تاریخ و ادبیات پیش از اسلام به شاعران و اندیشمندانی اشاره کرده است که خیلی از ما نمیشناسیم! یکی از آنها بهزاد فرخپیروز است که برخی از آثار او در ستایش خِرَد است. این ستایش خرد یادآور ستایش خِرَد در شاهنامه توسط فردوسی است.
متن دیگری با نام خیم و خِرَد فَرُخمَرد با زبان آهنگین و شاعرانه و به کاربردن واژههای کمیاب، از مرام پهلوانان ایرانی می گوید. بنابر نوشتههای دکتر کتایون مزداپور، شاید کهنترین نوشتهای باشد که از رسم پهلوانان زورخانهها نوشته است. متاسفانه نام سراینده این متن باستانی باقی نمانده است.
البته این تاثیرگذاریها بدان معنا نیست که فردوسی و ناصرخسرو مستقیم آثار آذرپاد یا بهزاد فرخپیروز را خواندهاند. بلکه سنت شفاهی نیرومند در ایران باعث میشد حتی پس از نابودی گسترده آثار، اندیشهها انتقال پیدا کنند.
البته همین آثار نشان میدهند که سنت نوشتاری در ایران باستان بسیار مورد توجه بوده است. سوال آنجاست که چرا از این شاعران و نویسندگان، تا این حد آثار اندک به جا مانده است. نابودی آثار در یورش و سلطه خلفا در این موضوع نقش داشته است ولی همانطور که اشاره کردیم، همین آثار نشان میدهند که آثار نوشتاری فراوان بودند؛ برعکس تبلیغاتی که در دوران معاصر علیه ایران باستان و ساسانیان صورت گرفته، دانش و هنر در آن دوران رونق فراوان داشته است و قطعا آثار ادبی و علمی بسیار بیشتر از منابعی که امروز به دست ما رسیده، وجود داشتهاند.
می توان گفت بخشهایی از درونمایه آثار شاعران پسا باستان، در واقع بازگشت به اندیشههای باستانی بوده است.