شکی نیست که توران بخشی از حوزه فرهنگی و تمدن ایرانی بوده است اما موضوع اساسی آن است که همه سرزمینهای ایرانی در ابتدا در اختیار پادشاهان ایران همانند جمشید و فریدون قرار داشته است. نام ایران مدتها قبل از آنکه اصلا توران از نظر سیاسی بوجود بیاید در شاهنامه ذکر میشود. توران یک کشور مقطعی بوده است که در تقسیمبندیهای فریدون بوجود آمد که بعدها فریدون هم از این تقسیم بندی صرف نظر کرد.
بحث درباره محدوده ایران زمین و توران زمین در اسطورههای ایرانی از جمله در شاهنامه، همواره مورد توجه قرار گرفته است و این روزها میبینیم که سوء استفادههایی هم از این موضوع میشود. برای مثال درباره برخی از سرزمینها این چالش بوجود میآید که بالاخره بخشی از ایرانزمین بودهاند یا تورانزمین؟! اما نکته آنجاست که این بحث بیشتر به مرزهای سیاسی بر میگردد و نه هویت فرهنگی ایرانیان و تورانیان و از طرفی تورانزمین از نظر سیاسی یک کشور مقطعی بوده است و با توجه به شاهنامه مردمانی که زیر سلطه فرمانروایان توران بودند ابراز نارضایتی میکردهاند.
شکی نیست که توران بخشی از حوزه فرهنگی و تمدن ایرانی بوده است اما از نظر سیاسی بحثهایی درباره مرزهای توران و ایران بوجود میآید. موضوع اساسی و مهم که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته این است که همه سرزمینهای ایرانی در ابتدا در اختیار پادشاهان ایران همانند جمشید و فریدون قرار داشته است. نام ایران مدتها قبل از آنکه اصلا توران از نظر سیاسی بوجود بیاید، در شاهنامه ذکر میشود؛ همانطور که درباره تباه شدن روزگار جمشید آمده است:
از آن پس بر آمد ز ایران خروش
پدید آمد از هر سوى جنگ و جوش
(فردوسی، ۱۳۸۶: ج ۱، ص ۵۱)
هنگامی هم که بزرگان، ضحاک را بعد از جمشید به پادشاهی بر میگزینند گفته میشود:
سُواران ایران همه شاهجوى
نِهادند یک سر به ضحّاک روى
بشاهى برو آفرین خواندند
وُرا شاه ایران زمین خواندند
(همان)
این در زمانی است که بر اساس شاهنامه هنوز تورانزمین که دارای مرزهای سیاسی باشد، بوجود نیامده بود. توران یک کشور مقطعی بوده است که در تقسیمبندیهای فریدون بوجود آمد و فرمانروایی آن به تور فرزند فریدون واگذار شد. حتما میدانید که بر اساس داستانها، فریدون کشورش را میان فرزندانش تقسیم کرد، بخشی از آن را به سلم داد، بخشی از آن را به تور و مهم ترین و خرم ترین بخش را به ایرج داد. همین موضوع باعث رشک سلم و تور بر ایرج شد تا جایی که تور، برادرش ایرج را به قتل رساند و علیه پدر شورش کرد. این موضوع آغازگر جنگهای طولانی شد.
بعدها فریدون هم با پسران خطا کار به مقابله برخاست حتی عذرخواهی تور و سلم را نپذیرفت. فریدون توسط منوچهر (از نوادگان ایرج) تور و سلم را شکست داد. اما یکی از نوادگان تور به نام افراسیاب، جنگها را ادامه داد. در طول این جنگها مرزهای ایران و توران در منطقهای که امروز با نام آسیای مرکزی میشناسیم جابجا میشد، گاهی رود جیحون و گاهی جای دیگر. اما تورانیان از کیخسرو پادشاه ایران، شکست سخت و تأثیر گذاری خوردند و دولت نوادگان تور، کنار رفت و سرزمینهایی که در اشغال آنها بود به فرمان پادشاه ایران درآمد، گرچه کش و قوسها همواره در آن مناطق ادامه داشت.
در شاهنامه یک باز نگری جالب بیان میشود و نارضایتی مردمان آن مناطق از افراسیاب و نوادگانش را نشان میدهد. در زمان نوشین روان وقتی این پادشاه بر هپتالیان پیروز میشود بزرگان ماوراءالنهر گردهم میآیند و اینچنین سخن میگویند:
وُزآنپس بزرگان شدند انجمن
از آموى تا شهر چاچ و ختن
بگفتند کاین شهرهاى فراخ
پر از باغ و میدان و ایوان و کاخ
(همان: ج ۷، صص ۲۷۶-۲۷۷)
این بزرگان، شهر های دیگر را میشمارند و گذری جالب و کوتاه بر گذشته آن مناطق دارند که شاید ما را با رویکرد مردمان آن سرزمینها آشنا کند. بخش مهم گفتگوی آنها این بخش است:
ز بیداد و از رنج افراسیاب
کسى را نبد جاى آرام و خواب
چو کیخسرو آمد برستیم از اوى
جهانى بر آسود از گفت و گوى
(همان)
همانطور که در این ابیات آشکار است، بزرگان آن نواحی به ایران گرایش داشتند و از ظلم و جور افراسیاب بر آن نواحی یاد میکنند.
البته در دوران ساسانیان کش و قوسهای مهمی در نواحی آسیای مرکزی بوجود آمد و در شاهنامه به آن اشاره میشود اما با توجه به آنکه در این بخش از شاهنامه جنبههای تاریخی بسیار زیاد میشود، بحث در این باره بسیار مفصل میباشد.
باید توجه داشت که نام توران بیشتر برای اشاره به یک منطقه جغرافیایی در ادبیات ما باقی ماند و مورد استفاده قرار میگرفت.
یارینامهها و بنمایهها:
– خالقیان، مجید (شهریور ١۳۹۴). «نقش سغدیان در حفظ، تداوم و گسترش فرهنگ ایرانی در عهد باستان». پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تهران.
– فردوسی، ابوالقاسم (۱۳۸۶). شاهنامه. تصحیح جلال خالقی مطلق. تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.