پادشاهی ایرانی ماد با شاهی دادگر به نام دیااُکو شروع شد ولی در سالهای نزدیک به ۵۵۹ پیش از میلاد، شاهی مشهور به آستیاگ، ستمگری پیشه کرد و باعث نارضایتی بزرگان و مردم شده بود.
نمیدانیم که واژه آستیاگ که صورتی شبیه به آن در متون یونانی آمده ریشه در نام واقعی این پادشاه داشته است یا لقبی بوده است که به واسطه ستمگری به او اختصاص دادند و شاید ریشه در آژیدهاک (ضحاک) داشته است! به هر حال نام او در متون میان رودان به صورت ایشتومگو (Iš-tu-me-gu) آمده است.
آنطور که از داستانها و افسانهها بر میآید او برخی از بزرگان را خوار و خفیف کرده بود و قصد داشت نوهاش کوروش را زمانی که نوزاد بوده است، به قتل برساند!
به هر حال چنین مینماید که کوروش بزرگ در هنگامه نارضایتی عمومی از آستیاگ، یک قیام مردمی علیه آستیاگ را شروع کرد و در نهایت با پیوستن ارتش ماد به کوروش بزرگ، پادشاه ستمگر سرنگون شد.
مادر کوروش بزرگ، شاهدخت ماد یعنی بانو ماندانا بود و پدرش کمبوجیه از بزرگان پارس و شاه انشان بود. برای همین کوروش بزرگ ریشه مادی داشت و مادها کوروش را از خود میدانستند.
بر اساس رویدادنامه نبونئید، پادشاه ماد به کوروش یورش برد اما ارتش ماد بر پادشاه خود شوریدند و پادشاه ماد را تحویل کوروش دادند (۱).
آن روز که ارتش ماد به قیام مردمی کوروش بزرگ پیوست و به ستمگری آستیاگ پایان دادند، آسایش و دادگری برای ایرانیان به ارمغان آمد و ایرانیان برای جهانیان الگو شدند تا جایی که فیلسوفان بزرگ یونانی، مانند افلاطون ایرانیان را ستایش کردند.