زن در شاهنامه
دلدادگی فردوسی به همسرش
در شاهنامه پیش از داستان بیژن و منیژه، فردوسی داستانی دل انگیز از زندگی خود میگوید. داستان چنین است که در شبی تاریک و تار، ناگهان از بستر بجست و از «بت مهربانش» (همسرش) تقاضای آتشدان درخواست کرد. ماجرای خودش و همسرش را بسیار زیبا گزارش میکند و اینگونه سخن گفتن تنها از کسی بر میآید که بسیار دلداه و دلباخته باشد.
زن در شاهنامه
فردوسی با گردیه غرور را در ژرفای همهی زنان روان میکند، با سیندخت در برابر همهی کوچک شدنها میایستد، با گرد آفرید شادی را در دلها زنده میکند. با سودابه شوق و درد را آمیخته می کند با فرانک و کتایون درایت را میفهماند و با شیرین عشق و دوستی و وفا را میآموزد. زن نقش اساسی در شاهنامه ایفا میکند.