نه توهین زینب موسوی قابل دفاع است، نه توهینهایی که به او شد. ولی تناقضات گفتار و رفتار زینب موسوی عجیب است! اگر بخواهیم دم از آزادی بیان بزنیم نباید از واکنش دیگران هم ناراحت شویم. از سوی دیگر اگر بخواهیم اخلاق مدار باشیم، باید خود را جای دیگران بگذاریم و احساسات دیگران را درباره سخنهای خود درک کنیم.
سیده زینب موسوی که پیش از این سابقه توهین نژادپرستانه در صدا و سیمای جمهوری اسلامی علیه نژاد آریایی دارد، این بار توهین زشت، شنیع و جنسیتزده به فردوسی و شاهنامه کرد.
او نام این توهین را شوخی گذاشت و نه تنها شوخی با مزهای نبود بلکه آشکارا از واژههای توهین آمیز استفاده کرد.
بارها با شاهنامه و فردوسی شوخی شده است و چون بامزه بودند، واکنشهای چندان منفی نگرفتند ولی وقتی شوخیها بی مزه و مبتذل باشند طبیعی است که واکنش منفی میگیرند.
نکته قابل توجه آن است که زینب موسوی و طرفدارانش گفتند این توهینها در راستای آزادی بیان است ولی از طرفی خودشان از توهینها ناراحت شدند!!
اگر توهین به فردوسی آزادی بیان است، پس طبیعتا زینب موسوی هم باید از توهینهایی که به او میشود استقبال کند و به آنها بخندد! حتی تهدیدها را هم آزادی بیان بداند و آنها را جدی نگیرد!
اگر آزادی بیان یک طرفه باشد دیگر نامش آزادی بیان نیست بلکه انحصار طلبی و دیکتاتوری است.
ولی موسوی در واکنش به اعتراضها، با ناراحتی تمام توییت زد که چون من زن هستم، قمی هستم، سادات هستم به من توهین میکنند!
همه میدانیم که این سخنان فرار رو به جلو است و آنچه آشکار است موسوی در یک تناقض آشکار از واکنشها، بسیار ناراحت و دلچرکین شده است!
اگر بخواهیم دم از آزادی بیان بزنیم نباید از واکنش دیگران هم ناراحت شویم.
ولی اگر بخواهیم اخلاق مدار باشیم، باید خود را جای دیگران بگذاریم و احساسات دیگران را درباره سخنهای خود درک کنیم. آن هم زمانی که صحبتهای ما ضبط میشود.
موسوی پیش از این توهین نژادپرستانه به نژاد آریایی کرده بود حتی درباره شاعر بزرگی چون خیام هم واژههای زشت به کار برده بود.
در زمان توهین نژادپرستانه واکنشهای منفی بسیاری گرفت. یعنی او کاملا با واکنشهای منفی هممیهنان آشنا بود و بار دیگر از واژههای توهین آمیز و اینبار جنسیتزده علیه یکی از مفاخر ملی یعنی فردوسی و اثر گرانقدر او استفاده کرد.
البته زینب موسوی ادعا کرده است که مدیر برنامه یوتیوبی قول داده بود بخش مربوط به صحبتهای او درباره فردوسی را حذف کند. این صحبت هم تناقض دارد. اگر قرار نبوده پخش شود چرا ضبط شده است؟! اگر خودش مسئول انتخاب نسخه نهایی نیست چرا باید چنین صحبتهایی را هنگام ضبط بیان کند؟! قطعا چنین حرفهایی قانع کننده نیست.
در این میان دادستانی تهران علیه زینب موسوی اعلام جرم کرده است. این در حالی است که جریان ایرانستیز سالهاست علیه تاریخ و فرهنگ ایرانی، به ویژه شاهنامه و فردوسی نشر اکاذیب میکنند و اعلام جرم نمیشود! (1)
واقعیت آنکه نه توهین زینب موسوی قابل دفاع است، نه توهینهایی که به او شد. حتی اقدام دادستانی هم جای اما و اگر فراوان دارد.
ولی قطعا انتقاد و واکنش منفی به زینب موسوی کاملا قابل دفاع است.
اگر زینب موسوی به صورت شخصی و بدون وابستگی به گروه یا نهادی این کارها را میکند باید پاسخگو باشد و اگر تحمل واکنشها را ندارد، بهتر است دیگر چنین کارهایی انجام ندهد.
اگر هم به صورت سفارشی این کارها را میکند تا بعد از آن یک بازی در فضای مجازی و رسانهها راه بیندازند پس باید هزینههایش را قبول کند.
در پایان باید به زینب موسوی گوشزد کنیم که نباید فراموش کند که به چه زبانی سخن میگوید و به تاثیرگذارترین شخص در ادبیات همان زبان توهین کرده است!
۱- همین کارها باعث شد اقدام سیده زینب موسوی خبرسازتر شود. تاکید بیش از حدی روی این موضوع شده است و وقتی دادستانی تهران هم وارد عمل شده که کمی عجیب مینماید!