درباره پیوست بین واژههای «ه/ـه» دار پارسی، در خط امروزی ما (که در این نوشته با عنوان دبیرهی غربآسیا (۱) از آن یاد میکنیم)، روشهای مختلفی رایج شده است. گاهی همزه میگذارند گاهی هم با «ی» مینویسند، گاهی هم اصلا چیزی نمیگذارند.
هرچند در برخی از فونتهای رایج امروزی شیوه کهن خوشنویسی که «ی کوچک» باشد جایگزین همزه عربی شدند (از جمله فونتی که در این پایگاه استفاده میشود) ولی در بسیاری از کتابها هنوز همزه عربی رواج دارد.
این موضوع پدیده خوبی برای نگارش ما نیست و در کنار دیگر مشکلاتی که نگارش با دبیره غرب آسیا ایجاد میکند، قرار گرفته است. حتی در آموزش و پرورش کشور، ساختار منظمی ندارد و در کتابهای مختلف با روشهای مختلف نگارش میکنند!
درباره گذشته این موضوع، معمولا زمان ورودِ صنعت چاپ و خدمات تلگراف و پس از آن مورد بررسی قرار میگیرد. ولی بررسی خوشنویسیهای کهن و دیگر نوشتهها پیش از رواج صنعت چاپ اهمیت دارد و میتواند راهگشا باشد.
اشتباه گرفتنِ «همزه» عربی با «ی کوچک»
خوشنویسان و نستعلیقنویسانِ نامی، در راهِ افزودن زیبایی و آراستن مندرجاتِ نستعلیق خود، «ی» پس از «ه» را در گذرِ زمان کوچک نموده و مانندِ همزه در سامی، بهبالای «ه» بُردند؛ ولی گویا عامهی نویسندگان بهدبیرهی غربآسیا، «ی بزرگ» را استعمال میکردند، مانندِ «نامهی نیکو».
بنابراین «ی کوچک» با همزه عربی تفاوت دارد. گواهی مهم بر ناهمسانی این دو، نوشتههای تازیانِ بازرگان است که با خوشنویسیِ پارسیان برخورد داشتند و به «ی کوچک» خوشنویسی، نامِ همزهی عجم را دادهاند که نشان دهنده اختلافِ ریختی و کاربردی است.
از چه زمانی همزه عربی به جای «ی کوچک» به کار رفت؟
دریافتیم که در روزگار کهن «ی کوچک» خوشنویسی و «ی بزرگ»، روشهای رایج پیوند واژهها «ه/ـه» دار با واژههای بعدیشان بوده است. ولی پرسش آنجاست که چگونه همزه به میانِ ایندو ورود یافت؟!
پاسخ را باید در زمان انقلاب ارتباطات و صنعت چاپ جستجو کرد. در هنگامههای نخستین ورود تلگراف به ایران، تلگرافچیها با مشکلات فراوان و ناهماهنگیهای بیشمارِ دبیرهی غربآسیا و نگارش به پارسی با این فناوری بر میخوردند.
یکی از این مشکلات، چسبیدهنویسی بود که در دستکاریها حل شد.
استعمالِ «ی بزرگ» برای پیوند دادن واژهها نیز با ایراداتی روبهرو بود؛ بهاین گونه که نیمفاصله هنوز اضافه نشده بود و نوشتن «ی بزرگ» با فاصلهگذاری هم از آراستگیِ نوشتار میکاست. «ی کوچک» خوشنویسی هم که به دلیل ناآشنایی اروپائیان با آن، در تلگراف قابل استفاده نبود.
پس تلگرافچیها راه آسان را برگزیدند؛ ایشان از همزه استفاده کردند و تا به امروز هم استفاده از همزه رواج دارد. این بود آغاز یکی از مشکلات نگارشی پارسی، که هنوز هم این مشکل وجود دارد.
همین کاستیهای تلگراف، یکی از دلایل پیشنهادِ رضا شاه پهلوی برای نگارش پارسی به لاتین به جای دبیرهی غربآسیا بود.
دورهی پسا تلگراف
دههی ۵۰
دههی ۵۰، دورانی تازه در صنعت چاپ و گرافیک ایران بود؛ در این دوره برای نَخُستین بار تایپفیسهای حرفهای کاملاً ایرانی تولید شدند. فونتهای شناخته شدهی «تیتر»، «نازنین» و «زربولد» ریشه در همان تایپفیسها دارند.
ولی در آن زمان هم در نوشتارهای اداری و چاپ شده، همزه را به کار می بردند؛ از این رو به این خرابی دامن زدند. به مرور نفوذِ بسیار گسترده فونت تیتر در میان مردم نیز موجب گسترشِ بیش از پیشِ همزهگذاریِ در بینِ عامه شد.
دههی ۸۰ بهپس، زمان بازگشت «ی کوچک»
در دههی هشتاد، ورود اینترنت به زندگیِ همگانی و بارگذاریِ منابع قدیمیتر، موجب شد تا طرّاحان تایپفیسها و فونتها انگیزهی بیشتری برای تحقیق دربارهی گذشتهی دبیرهی غربآسیا داشته باشند.
بهموجب این شرایط، بیشترِ این هنرمندان بهاشتباه بودن همزهگذاری برای "ه/ــه" پِی بردند.
نَخُستین فونتی که همزهگذاریِ غلط را ناممکن ساخت، فونتِ محبوب «ایرانسنس» اثرِ «مسلم ابراهیمزاده» بود.
پس از انتشارِ ایرانسنس، یکی از رقابتهای طراحان فونت بر این بود که کدام فونت «ی کوچکِ» چشمنواز تری را داراست. همین رقابت، موجب شد تا اوجِ زیبایی و هنرمندانه بودنِ «ی کوچکِ» را در فونتِ «یکانبَخ» اثرِ «رضا بختیاریفرد» شاهد باشیم.
نامنظمی آشکار در کتابهای آموزش و پرورش
با تمامِ این پیشرفتها، همچُنان آموزش و پرورش کشور، ساختار منظمی در کتابهای رسمی ندارد. کتابهای رسمی از روش کهن و زیبای خوشنویسی که همان «ی کوچک» باشد استفاده نمیکنند و «ی بزرگ» را به صورت مداوم و همیشگی به کار نمیبرند.
شوربختانه آموزش و پرورش بدون در نظر گرفتن گذشته پارسی نویسی هنوز هم از همزه عربی برای ربط واژهها استفاده میکند و این موضوع در برخی از کتابها رایج است!
یعنی مشخص نیست کدامیک را روش درست به دانش آموزان معرفی میکنند تا آن روش را به کار ببرند! در دورهای نگارش با «ی بزرگ» در آموزشها مطرح میشد و تلاش بر این بود که همه به صورت یکسان از «ی بزرگ» استفاده کنند که مشخص نشد به کجا رسید!
این نامنظمی اصولا در جنبههای دیگر و مهم تر آموزش و پرورش هم دیده میشود، این مقدار از نامنظمی شبیه به فاجعه است!