تاریخ و فرهنگ ایران زمین

جنگ جهانی اول و حوادث و تحولات در غرب

جنگ جهانی اول در شرایطی آغاز گردید که ایران در پایین ترین شرایط اقتصادی و سیاسی قرار داشت با این حال جنگ کرند با پیروزی ایلات سنجابی و گوران بر قوای ترک به پایان رسید و با این پیروزی به قول سردار مقتدر«ایل سنجابی نه تنها در منطقه کرمانشاه بلکه در تمام ایران و حتی در انظار خارجیان به رشادت و وطن پرستی معروف گردید»

نویسنده: سامان بختیار | واپسین به روزرسانی: ۱۰ مهر ۱۳۹۸ |


جنگ جهانی اول و دلاوری ایلات سنجابی و بهرام السلطان گوران

جنگ جهانی اول در شرایطی آغاز گردید که ایران در پایین ترین شرایط اقتصادی و سیاسی قرار داشت. مجلس سوم افتتاح و مطبوعات، احزاب و محافل سیاسی فعال شده بودند موقعیت ژئوپلتیک ایران ایجاب می کرد که هر چه زودتر موضعی آشکار و روشن در برابر جنگی که همه همسایگانش (روس در شمال ، انگلیس در جنوب و شرق و عثمانی در غرب ) به نحوی با آن درگیر بودند اتخاذ نماید.

سرانجام مستوفی الممالک علی رغم وجود گرایش‌های مختلف در کشور در رابطه با اعلام بی‌طرفی با ورود به جنگ طی مشورت با رجال و سیاستمداران آن عصر در تاریخ ۱۰ آبان ۱۲۹۳ خورشیدی/۱ نوامبر ۱۹۱۴ میلادی فرمان بی طرفی ایران در جنگ را به امضای احمد شاه رساند. در همین زمینه دولت طی بخشنامه‌ای از تمام کارگزاران کشور در ایالات و شهرستانها صریحا خواست تافرمان شاه را مبنی بر اعلام بی طرفی را به گونه‌ای کامل به اجرا گذارند. دولت همچنین سواد فرمان را به همه سفارتخانه‌های دول خارجی متمرکز در تهران ارسال داشت و از آنان آشکارا تقاضا نمود که در ایران به اقدامی علیه یکدیگر دست نزنند و بیطرفی ایران را محترم بشمارند (نظری، ۱۳۹۲: صص ۸۸-۸۹).

کوشش‌ها و اخطارهای دولت ایران به روسیه برای بیرون بردن سربازان روسی در تمام پنج سال پیش از شروع جنگی به نتیجه‌ای نرسید. در مدت کوتاهی که از شروع جنگ در اروپا تا ورود ترکیه به جنگ به طول انجامید نیز دولت ایران کوشش کرد تا با کسب موافقت روسیه برای فرا خواندن نیروهایش از ایران، ضمن حفظ بی طرفی کشور را از صحنه‌های جنگی دور نگه دارد اما این تلاش‌ها نیز نتیجه‌ای نبخشیدند. وزیر مختار روسیه در تهران در پاسخ به درخواست ایران طی یادداشتی رسمی پاسخ منفی دولت متبوع خود را در این باره به دولت ایران ابلاغ کرد:

… بموجب دستورالعمل اولیاء دولت اعلیحضرت امپراطوری… استحضار می‌دارد که احضار قشون روس از آذربایجان فعلا غیر ممکن است زیرا فقط وجود قشون مزبور میتواند موجبات امنیت اتباع روس و خارجه را فراهم آورد. به واسطه عدم وجود قوای دولت علیه ایران این امنیت ممکن الحصول نمی‌باشد و البته اولیاء دولت ایران مسبوق و مستحضرند که در این اواخر چند فقره اتفاقات ناگوار از طرف اکراد رخ داده است… (ذوقی، ۱۳۸۷: ص ۱۴۱)

مستوفی الممالک سیاستی دوپهلو را دنبال کرد. از یک سو با بریتانیایی‌ها برای دریافت وام و عقب نشینی نیروهای روسی وارد گفتگو شد، و از سوی دیگر مخفیانه با آلمانی‌ها برای عقد قرارداد همکاری به مذاکره پرداخت. مستوفی الممالک در دوره صدارت پیشینش به طور غیررسمی با کاردار آلمان مذاکره کرده بود (عین الدوله) هم چنین کرده بود، اما اینک به آلمانی‌ها پیشنهاد می‌کرد با دادن وام و ارسال اسلحه، مهمات، پول و افسران، استقلال و تمامیت ارضی ایران را تضمین کنند. اگر این شرایط برآورده می‌شد، مستوفی الممالک آماده بود به متفقین اعلان جنگ دهد. او در ادامه تصریح کرد که اگر این شرایط برآورده نشود، و به ویژه اگر تضمین مورد نظر داده نشود، او مجبور خواهد شد از آلمانی‌ها بخواهد فعالیت‌های خود را در ایران متوقف سازند. آلمانی‌ها برای این که حسن نیت خود را نشان دهند عقب نشینی رئوف بیگ را در این زمان تضمین کردند. اما آماده نبودند با بقیه شرایط موافقت کنند و پاسخ آلمانی‌ها محافظه کارانه بود. آنها تصریح کردند که تنها هنگامی می‌توانند با ایران متحد شوند که ایران به لحاظ نظامی آمادگی داشته باشد. هرچند افزودند که به لحاظ مالی کمک خواهند کرد. باز هم مستوفی الممالک خواستار کمک مالی و نظامی شد. پاسخ نهایی این بود که اگر ایرانیان به متفقین اعلان جنگ دهند، آلمانی‌ها در خلال مذاکرات صلح از استقلال و تمامیت ارضی ایران پشتیبانی خواهند کرد (اتابکی‌، ۱۳۸۷: صص۲۲-۲۳).

مهاجرت‌

فکر مهاجرت یا تغییر پایتخت از هنگامی ریشه گرفت که پرنس رویس وزیر مختار آلمان پس از پایان مرخصی شش ماهه ایران معاودت نمود متفقین ادعا کردند که وی با خود مقدار کثیری پول و طلا و اسلحه و مهمات و حتی یک گاری مملو از بمب آورده است از طرفی انگلیسها مدعی شدند در نتیجه تفتیش اسناد کونسولگری آلمان در بوشهر پی برده اند که سفارت آلمان دستور اغتشاش در جنوب ایران و تولید انقلاب در هند و افغانستان را صادر کرده و از این راه میخواسته است لطمه شدید به منافع بر طانی کبیر وارد سازد بعلاوه گفتند که کابینه مستوفی الممالک در مقام عقد قرارداد سری با اولیاء دولت امپراطوری آلمان بر آمده و خیال داشته است ایران را بر علیه متفقین وارد جنگ نماید . در دنبال این تخیلات سفارتین روس و انگلیس باین نتیجه رسیدند که لازم است سپاهیان روس بطهران اعزام شوند تا بتوان یک دولت مطیع و ضد آلمان روی کار آورد . اولین دفعه که امکان تغییر پایتخت از دهان مستشارالدوله شنیده شد در چهارم آوریل ۱۹۱۰ بود بعد بطوری که در یادداشت روز اول نوامبر ۱۹۱۰ مذکور داشتیم او در حضور وکلای دموکرات به نگارنده گفت هزار و پانصد نفر سرباز روسی وارد انزلی شده و انگلیس‌ها مشغول تهیه اولتیماتومی با ایران هستند و چون دولت ایران اولتیماتوم را رد خواهد کرد آنوقت مخاصمه شروع میشود و دولت باید از طهران حرکت کرده از راه قم به اصفهان با به کرمانشاه برود (سپهر، ۱۳۶۲: صص ۲۳۷ و ۲۳۹).

مقدمه حرکت شاه هنگامی آغاز شد که خبر حرکت قشون روس از قزوین بطرف طهران رسید مستوفی الممالک رئیس الوزراء تصمیم بتغییر پایتخت گرفت شاه را با این فکر همراه ساخت ضمنا موضوع را با پرنس رویس وزیر مختار آلمان در میان نهاد قرار شد احدی از این اقدام مطلع نشود و نقشه تار وزعزیمت مکتوم بماند. از حیث تهیه وسائل مقدماتی رئیس الوزراء مجبور شد شبانه رؤساء حزب دموکرات را روانه قم نماید. زعمای حزب بدون فوت وقت بطرف قم رهسپار و در عمارت معروف به کلاه فرنگی اتابکی منزل گرفتند از جانب سفارت آلمان طلای کافی با مقداری اسلحه ومهمات در اختیار آنها گذاشته شد دولت هم در نهایت اختفا مشغول تهیه انتقال پایتخت گردید حتی کالسکه مسافرت اعلیحضرت با اسبهای پدک و سایر لوازم آماده و موافقت شد که شاه و وزراء و رؤساء ادارات کشوری و لشگری باتفاق سفیر کبیر عثمانی و دو وزیر مختار آلمان و اطریش در آن واحد حر کت و بلافاصله سیم های تلگراف و تلفن بتوسط ژاندارمری قطع و رابطه طهران با جنوب بکلی بریده شود . علی رغم احتیاط زیاد معذالک مطلب در سفارتخانه های متفقین مکشوف و تولید نگرانی نمود اولین عکس العمل آنها تشبث برای جلوگیری از حرکت شاه بود مسیو اتر وزیر مختار روس به سلطان احمدشاه گفت اگر پایتخت را تغییر دهید تلگراف خواهیم کرد که محمد علیشاه بطهران بیاید، چند نفر از رجال معمر از قبیل سعدالدوله و صمصام السلطنه بختیاری و فرمانفرما و عین الدوله و سپهسالار را حضور اعلیحضرت فرستاده تمنای فسخ عزیمت کرد این مردان سیاسی بین قصر گلستان و سفارتین روس و انگلیس پیغام های طرفین را به یکدیگر رسانیده و بالاخره موفق شدند از عزیمت شاه بشرط عدم تجاوزقشون روس بطهر آن ممانعت به عمل آورند (همان: ص ۲۳۹).

اما دسته مهاجران بی اطلاع از تصمیم شاه مبنی بر عدم ترک پایتخت در صبح روز دو شنبه هفتم محرم ۱۳۳۴ موج جمعیت از هر قشر و گروه و دسته و صنف سوار بر کالسکه ، درشکه ، گاری ، الاغ و اسب و قاطر و یا پای پیاده از تهران به سوی قم به راه افتادند.

در قم مهاجران از فسخ عزیمت شاه آگاه شدند. در قم وزیر مختار آلمان در جلسه ای با سران مهاجران گفت: علی رغم انصراف شاه از همراهی با مهاجران او به تهران باز نخواهد گشت، زیرا امکان تصرف پایتخت همچنان وجود دارد (نظری‌، ۱۳۹۲: صص ۱۴۷-۱۴۸).

بعد از عزیمت تعدادی از نمایندگان مجلس به همراه مهاجرین از تهران ، مجلس شورای ملی اکثریت خود را از دست داد و علی رغم تلاشهای مستوفی الممالک جهت باز گرداندن نمایندگان، آنها به راه خود ادامه دادند. فسخ عزیمت شاه، امضاء نشدن قرار داد با آلمان‌ها و متوقف ماندن هجوم سپاهیان روس بسوی پایتخت ، و شکست های متوالی ژاندارم ها و مجاهدین باعث نفاق و چند دستگی مهاجرین می شود و جمع کثیری از آنها به تهران باز می‌گردند. با این حال کابینه مستوفی الممالک مدتی مقاومت می نماید تا سر انجام به سبب محروم ماندن از پشتیبانی عظیم مجلس و یأس از پیشبرد مقاصد وطن پرستانه اش آن راد مرد میهن پرست در اوایل زمستان سال ۱۲۹۴ صفر ۱۳۳۴) ناگزیر به استعفا می شود و به جای او نامزد مورد اعتماد متفقین شاهزاده فرمانفرما در ۱۶ صفر مامور تشکیل کابینه می گردد. فرمانفرما بعد از قرار گرفتن بر مسند صدر اعظمی و با توجه به مشخص شدن مسیر مهاجرین و ملیون به سمت کرمانشاه و با توجه به حاکمیت چند ساله در کرمانشاه و آشنا بودن به روحیات سنجابی ها برای باز داشتن آنها از همراهی با ملیون و مهاجرین در نامه ای به تاریخ ۱۸صفر ۱۳۳۴ به صمصام الممالک خواستار انتظام امور کرمانشاه و همراهی سنجابی ها با دولت خود می گردد (نظری‌، ۱۳۹۲: ص ۱۴۸)

نفوذ عناصر آلمانی بین عشایر ایران

عشایر با حفظ استقلال سیاسی و اقتصادی خویش دستکم یک چهارم جمعیت ایران را تشکیل می دادند. عشایر در ظهور و سقوط سلسله ها و در جنگ و ستیزها صاحبان نقشهای اساسی بودند. تمرد یا تابعیت آنها از دولت مرکزی تاثیر انکار ناپذیری در اضمحلال یا استقرار حاکمیت شاهان در ایراند داشته‌است. طرز معیشت آنها و زندگی مبتنی بر صحرا گردیشان آنان را افرادی شجاع ، دلاور و ساخته بود و تا پیش از تشکیل ارتش نوین ایران عشایر پیوسته رکن اصلی نیروی نظامی و دفاعی کشور بودند. در جامعه عشایری آنروز ایران وجود یک دولت قدرتمند و فراگیر که قدرت ایلات و عشایر را محدود می کرد و از تعرض آنان به شهرها و روستاها جلوگیری می کرد با منافع عشایر در تضاد بود. از نگاه عشایر انقلاب مشروطیت به معنای روی کار آمدن دولت ضعیفی بود که به تدریج جای خود را به دولتهای بازهم ضعیف تر داد و این امر باعث نفوذ هر چه بیشتر بیگانگان در میان این جوامع صحرا گرد گردید. به طوری که در عهد ناصر الدین شاه دولت سعی داشت از قدرت و نفوذالات بکاهد و این تعارض میان دولت و عشایر باعث نفوذ هر چه بیشتر روس و انگلیس در میان عشایر گردید. آلمانها به عنوان قدرت سوم با بهره گیری از تنشهای موجود میان عشایر از راه حاتم بخشی‌ها، پاداشهای کلان نقدی، وعده های فراوان سیاسی و مالی در آتیه ، ایلات را به همکاری نزدیکی تطمیع کردند. جاسوسان آلمانی چنان در میان عشایر رخنه و نفوذ یافتند که حتی ایلاتی مانند بختیاری‌ها که پایگاه نفوذ سنتی انگلستان بودند بخشی از آنها را به حیطه متحدان خود وارد نمودند و در قضایای مهاجرت بخش زیادی از سران آنها به همراه مجاهدین تا قصرشیرین و عراق عرب رفتند. تبلیغات جاسوسان متحدین چنان جامعه ایلی آن روز ایران را به وجد آورد که سران کلهر در نامه ای به وزارت داخله در خصوص تمایلشان به متحدین مینویسند : «خلاصه من مسلمانم و از برای پیشرفت اتحاد اسلامیه تا جان دارم کوشش می نمایم و از خداوند مسئلت دارم که همه را به راه حق راهنمایی نماید.» آلمان‌ها چنان در تار و پود ایلات با تزریق پول و سلاح نفوذ کردند حتی اگر ایلی با آنها همراهی نمی کرد بوسیله ایلات دیگر مورد حمله قرار میدادند. نوشته ها و اعلامیه های گوناگون از طرف حجج اسلام و شیخ الاسلام ها در میان عشایر توزیع می شد. در میان جاسوسان آلمانی بیش از همه نیدر مایر و واسموس به همکاری با ایلات و عشایر معروف بودند. آنها ضمن تشویق ایلات و عشایر به شورش علیه متفقین از توان و قدرتشان در جهت تحکیم مواضع خود سود فراوان می بردند. آلمانها در درگیری بین ایل سنجابی و دولت عثمانی در جریان قضایای کرند به عنوان میانجی وارد عمل شدند و در صلح خسرو آباد نقش اصلی را بازی کردند (نظری‌، ۱۳۹۲: صص ۹۶-۹۷).

ویلهلم واسموس,از متاثران در قیام جنوب

ماکس اوتو شونمان, سرکنسول کرمانشاه

اعزام گروه‌ها و هیئت های آلمانی به ایران و افغانستان

دولت های آلمان و عثمانی برای پیشبرد اهداف و برنامه هایشان در ایران و افغانستان تصمیم به اعزام هیئتهایی گرفتند در ایران وظیفه داشتند همه آحاد جامعه آنروز ایران را بر علیه نفوذ متفقین بشورانند . این هیئت ها برای پیشبرد برنامه هایشان از کینه و نفرت عمیق ایرانیان نسبت به دولتهای روس و انگلیس استفاده کرده و با تزریق پول و سلاح زمینه هر چه بیشتر نفوذ دولتهای آلمان و عثمانی را در ایران فراهم می کردند . دولت عثمانی که به سبب سابقه طولانی روابط با ایران، کشورهای مسلمان و على الخصوص ایران را حوزه نفوذ خود می پنداشت از نفوذ گسترده و استقلال عمل آلمانیها در کشورهای مسلمان ناراضی و در ۶ ژانویه ۱۹۱۵ اصفر ۱۳۳۳ از مشارکت دراعزام هیئت مشترک به کابل منصرف می شوند و به منظور کارشکنی در انجام ماموریت گروههای آلمانی در عبور از مرز ایران مخصوصا در منطقه غرب کارشکنی ایجاد می کنند. اما آلمانیها على رغم مخالفت و کارشکنی دولت عثمانی برنامه اعزام هیئت به افغانستان را دنبال کردند و برای پشتیبانی این هیئت مجبور بودند در داخل خاک ایران پایگاههایی ایجاد کنند. برای رهبری سیاست آلمان در ایران بین نظامیان و سیاستمداران آلمانی بایستی توافقی حاصل می شد در این راستا امور ایران در بخش سیاسی وزارت خارجه آلمان زیر نظر بارون لانگورن فن زیمرمن معاون وزیر خارجه با همکاری فن وزندونک مستشار سفارت و شرق شناس حرفه ای اداره می شد . نماینده سیاسی مامور در ایران ماکس فرایهر فن اوپنهایم شرق شناس مشهور بود که مرکز اطلاعات شرق را در وزارت امور خارجه اداره می شد. سرپرستی امور نظامی بر عهده کاپیتان دورلف نادولنی از بخش سیاسی ستاد کل ارتش بود . برای اداره گروههای اعزامی به ایران فن وانگهایم سفیر آلمان در عثمانی مسئولیت پشتیبانی از آنها را برعهده داشت. در ایران مسئولیت عملیات آلمانی‌ها به پرنس هانریش فن رویس وزیر مختار المان و کنت کانیتز واگذار گردید. آلمانیها پس از مشخص کردن ساختار درونی فرماندهی طرح ، کوشش کردند برنامه های خود را با عثمانیها هماهنگ سازند.

در فوریه ۲۶/ ۱۹۱۵ ربیع الاول یک کنفرانس مشترک بین آلمان و عثمانی در محل سفارت آلمان در استانبول با حضور طلعت بیگ وزیر اعظم ، انور پاشا وزیر جنگ ، تعدادی از افسران آلمانی مامور خدمت در ارتش عثمانی ، فن وانگهایم، فن لایپزیک، پرنس رویس ،کنت لوگو تتی وزیر مختار اطریش – مجارستان ، احتشام السلطنه نماینده سیاسی ایران در دربار عثمانی و کاپیتان دوماره افسر سوئدی ژاندارمری ایران تشکیل شد . آنها به دنبال اتخاذ یک سیاست مشترک در خصوص ایران بودند و در پایان کنفرانس در خصوص سه مسئله توافق کردند.

۱- تصرف آذربایجان پیش از اعزام هیئت به افغانستان

۲-موافقت با اعزام هیئت آلمانی به کابل مشروط به تایید و تاکید فرماندهی عالی ارتش عثمانی

۳- اطمینان عثمانی به ایران در خصوص خودداری از هر گونه اقدام الحاق گرایانه عثمانی ها على رغم توافق با آلمان به بهانه جنگ در بین النهرین اقدام به ضبط اسلحه و مهمات هیئت آلمانی نمودند و از این پس آلمانی‌ها تصمیم گرفتند خود راسا در امور ایران اقدام نمایند و این امر موجب نوعی رقابت میان آلمانی و عثمانی در خصوص ایران شد آنها تصمیم گرفتند مستقل از عثمانی‌ها در هیئت به ایران اعزام کنند.

عثمانیا و آلمانی‌ها برای اقدام در ایران در ۵ اکتبر ۱۹۱۵/ ۱۳ ذیالقعده ۱۳۳۳ در چهار چوب تبادل نظرهای آلمان و عثمانی و به پیشنهاد انور پاشا و موافقت کلی ژنرال فالکنهاین رئیس ستاد کل آلمان پست نماینده فوق العاده و تام الاختیار حکومت آلمان و عثمانی» برای عملیات نظامی و سیاسی در ایران بوجود آوردند و فیلد مارشال فن در گلتز در راس آن قرار گرفت حوزه عملیات نماینده تام الاختیار از دریاچه وان در عثمانی تا خلیج فارس بود و همه واحدهای آلمانی و عثمانی در این حوزه تحت نظر او قرار گرفتند تا سپاه ششم عثمانی را بوجود آورند. فن در گلتز معتقد بود که از بین النهرین باید به عنوان پایگاهی برای هر گونه عملیات در ایران استفاده کرد و هدف هرگونه عملیاتی در ایران و خاور میانه ناامن نمودن مرزهای هندوستان بود که همیشه باید تهدید می شد (نظری‌، ۱۳۹۲ ۱۰۰-۱۰۳).

اسکار فن نیدرمایر و هیئت نظامی افغانستان

نفوذ دولت آلمان در تشکیلات ژاندارمری ژاندارمری

دولت آلمان به علت تسلط دولت انگلستان بر خلیج فارس و اقیانوس هند امکان گسیل نیروی نظامی به منطقه را نداشت، لذا سعی داشت با پول و اسلحه آلمانی از نیروهای موجود در ایران حداکثر استفاده را به عمل آورد آنها ضمن تسلیح طرفدارانشان، برنامه کلان نظامی خود را متوجه نیروهای ژاندارمری نمودند که تنها نیروی ملی و غیر وابسته ایران شمرده میشد . چند عامل باعث گردید که آلمانها خیلی زود قوای ژاندارمری را در حیطه نفوذ خود در بیاورند:

۱- فرماندهان سوئدی ژاندارمری که دارای گرایشهای شدید آلمان دوستی بودند

۲- بحران مالی دولت و ناتوانی آن در تأمین بودجه و اعتبارات نظامی

۳- تمایلات ضد روسی و انگلیسی فرماندهان و اعضای ژاندارمری.

قوای ژاندارمری در آغاز جنگ جهانگیر اول شامل ۳۴ افسر سوئدی و چند فوج در شهرهای تهران ، شیراز ، کرمان ، قزوین و اصفهان و… بود. در آن زمان فرماندهی ژاندارمری بر عهده ژنرال بالمارسن سوئدی بود. با شروع جنگ بالمارسن از فرماندهی ژاندارمی استعفا داد و ادوال که فرمانده فوج بروجرد بودبه فرماندهی ژاندارمری منصوب گردید. مأموران آلمانی با او وارد مذاکره گردیدند و او نیز همکاری با آنها را پذیرفت. این اقدامات از دید متفقین مخفی نماند و قوای ژاندارمری از سوی دولت و متفقین در تنگنای مالی قرار گرفت آلمانها از این فرصت استفاده کردند و بسیاری از فرماندهان و قوای ژاندارم همکاری با آلمان را پذیرفتند و در جریان قضایای مهاجرت قوای ژاندارم دوش به دوش سایر مهاجرین در همه جنگهای با قوای روس نقش اصلی را بازی کردند و در نبردهای گردنه آوج ، اسد آباد ، بید سرخ ، ماهیدشت ، گردنه پاتاق و قوای ژاندارم دوش به دوش سایر ایرانیان مردانه مصاف دادند (نظری‌، ۱۳۹۲: ص ۹۹).

قوای ژاندارمری

کلنل محمدتقی خان پسیان, افسر عالی رتبه ژاندارمری

بهار ۱۹۱۵ آغاز عملیات در ایران

نیدر مایر با توجه به اهمیت ماموریت افغانستان حاضر نشد گروه خود را در سپاه بین النهرین به فرماندهی عسگری بیگ که در حال جنگ با انگلیسی‌ها در جنوب عراق بودند ادغام کند او برای عبور گروهش مسیر کرمانشاه – دولت آباد – اصفهان-یزد- کرمان – بلوچستان – هرات را برای عبور از ایران و رفتن به افغانستان در نظر می گیرد. او برای رفتن به افغانستان قصد داشت در این مسیر پایگاههای نظامی ایجاد کند و ظیفه افراد این پایگاهها این بود که پیش از رسیدن گروه به این مسیر راه را امن و ارتباط با خطوط پشت سر را نیز برقرار نمایند. در این راستا دسته اول به سر پرستی ماکس اتو شونمان که آلمانیها برای حفظ ظاهر به او عنوان رسمی کنسول داده بودند در آخر فوریه ۱۹۱۵ اواسط ربیع الأول به کرمانشاه وارد شد.

شونمان در اوائل ربیع الثانی ۱۳۳۳ه ق وارد قصرشیرین می گردد و در آنجا با صمصام الممالک سنجابی حاکم قصر شیرین ملاقات می کند. سرحدار قصرشیرین در تاریخ ۳ ربیع الثانی ۱۳۳۳ ه ق در گزارش خود به وزارت امورخارجه در خصوص ورود شونمان به قصر شیرین و رابطه گرم او با صمصام الممالک می نویسد شونمان :

«با صمصام الممالک خیلی گرم و محکم گرفته ، غالب روزها به اتفاق هم به شکار و بیرونها می روند و بعضی اوقات هم مجلس محرمانه دارند. در این گزارش هم چنین یاد آور گردیده است که صمصام الممالک به شونمان قول داده اگر فشنگ و اسلحه در اختیار او قرار گیرد میتواند تا ۴۰۰۰ نفر نیرو جهت همراهی با عثمانی‌ها فراهم کند.»

شونمان پس از ورود به قصرشیرین چند روز در این شهر توقف می کند تا بار و اشیاء (پول و اسلحه) مورد نیاز به همراه نفرات جهت حرکت به سمت کرمانشاه به او ملحق شوند، او در مدت حضور در قصر شیرین از طریق تلگراف رمز ارتباط خود را با عقبه اش (گروه نیدر مایر ) حفظ کرد و اقدام به نقشه برداری از قصر و حوالی آن نمود. او ماموریت داشت که راه ورود هیئت های آلمانی به ایران را هموار سازد . شونمان مأمور بود که به نفوذ روس و انگلیس در منطقه غرب پایان دهد . شونمان در آخر فوریه اوایل ربیع الثانی ۱۳۳۳ وارد شهر کرمانشاه گردید ورود شونمان به این شهر با مقاومت کنسولگری‌های روس و انگلیس همراه گردید. انگلیسی‌ها و روس‌ها که در این شهر سابقه حضور طولانی داشتند به منظور مقابله با شونمان اقدام به توزیع پول در میان طرفداران خود می نمایند .شونمان نیز بیکار ننشست و سرانجام توانست موقیعیت خود را در شهر کرمانشاه مستحکم سازد. دسته دوم در ۲۶ فوریه ۱۷ ربیع الآخر تحت سرپرستی سوگمایر و نایب ستوان گریزینگر با اخذ وعده همکاری نظام السلطنه از راه بروجرد به اصفهان اعزام شد. دسته سوم به سرپرستی پاشن و ویگت به سمت همدان حرکت کرد و در ۱۳ آوریل /۲۸ جمادی الاخر به آن شهر رسید . ورود هیئت های آلمانی به ایران با استقبال گسترده اکثر مردم ایران همراه شد و این امر باعث امیدواری آلمانی‌ها جهت اعزام هیئت افغانستان شد. در ۱۸ مارس / ۲ جمادی الاول پرنس رویس وزیر مختار آلمان برای ملحق شدن به هیئت فن نیدر مایر وارد بغداد شد . در جلسه ای که در روز ۲۱ مارس ۵ جمادی الاول در بغداد تشکیل شده طرح نیدر مایر در خصوص ایجاد پایگاهها ایجاد پایگاه در مسیر گروه‌های عازم افغانستان به منظور تأمین عقبه آن‌ها) تصویب میگردد. در پایان مارس اواسط جمادی الاول وزیر مختار آلمان و هیئت همراه بغداد را ترک می‌کنند. بیشتر افراد هیئت نیدر مایر که بناچار تحت عنوان ملتزمان وزیر مختار او را همراهی میکردند توانستند از مرز عثمانی عبور کنند و وارد ایران شوند . شونمان پس از استقرار در کرمانشاه برای محو نفوذ روس و انگلیس در آن شهر و برنامه های آتی تصمیم گرفت افرادی را استخدام کند و اعلام کرد که سوار را ماهی ۲۵ تومان و پیاده را ۱۶ تومان حقوق می دهد. تلاش مقامات دولتی برای جلوگیری از استخدام افراد به جایی نرسید زیرا مردم منطقه به جهت آشنایی به سواری و تیراندازی آماده ی چنین کاری بودند (نظری‌، ۱۳۹۲: ۱۰۲-۱۰۴).

استقبال صمصام الممالک از پرنس رویس و همراهانش

نیدر مایر به همراه تعدای از اعضای گروهش چند روز زودتر از پرنس رویس به قصر شیرین ورود نمودند. همزمان با ورود نیدر مایر به این شهر و ملاقات او با صمصام الممالک، درگیری بین ایل سنجابی و ایل دلو که از حمایت واحدهای نظامی ترک بر خوردار بود به وقوع می پیوندد و حسین رئوف بیگ فرمانده نظامی ناحیه خانقین که از حمایت کامل انور پاشا وزیر جنگ دولت عثمانی برخوردار بود با تجمع قوای نظامی به بهانه سرکوب سنجابی ها قصد ورود به خاک ایران را نمود که باخواهش صمصام الممالک رویس با حسین رئوف بیگ ملاقات تا از جنگ جلوگیری شود. نیدر مایر که قبل از پرنس رویس و سفیر اطریش به قصر ورود نموده بود در خصوص استقبال صمصام الممالک از او می نویسد :

« نزدیک قصر شیرین که اول مکان ایران است یکدسته سوار حاکم سرحدی صمصام الممالک مارا استقبال کرد و برای ادای احترام نسبت به ما بازی مختلف با اسب ترتیب دادند. در قصر شیرین چند نفر از رفقا ما را سلام دادند و اخبار تازه از کرمانشاه آوردند. کنار رودخانه عمارت بزرگی با ایوانی خیلی قشنگ و ظریف ستون دار برای مسکن ما تعیین شده بود. بعد رفتیم روی تپه ای که در آن قصر محکم حاکم بود. در آنجا مردی پیر با سبیلی سفید، خیلی محترم با جمعی از بزرگان که نزد وی بودند از ما پذیرایی کردند و مدتی راجع به وقایع جنگ بین المللی و اتفاقات اخیر در سرحد مذاکره نمودیم بعد در موقع بازدیدحاکم از ما تقدیمات بین اثنین رد و بدل شد»

نیدر مایر در ادامه می نویسد:

که سنجابی ها از تجمع قوای حسین رئوف بیگ در خانقین متوحش می شوند و صمصام الممالک از نیدرمایر می خواهد که « به هر وسیله که ممکن باشد از پیش آمدن رئوف بیگ جلوگیری کند.» در این راستا نیدرمایر از رویس که در خانقین مشغول مذاکره با رئوف بیگ بود می خواهد که بین رئوف بیگ و سنجابی ها واسطه صلح شود اما على رغم وساطت پرنس رویس، رئوف بیگ حاضر به هیچگونه نرمشی نبود و سرانجام رویس‌خانقین را به قصد قصر شیرین ترک می کند.

با ورود وزرای مختار آلمان و اطریش‌ به قصر شیرین صمصام الممالک با جمع بزرگی از سواران سنجابی از آنها استقبال می نماید .نیدر مایر در خصوص مقایسه قوای دو طرف معتقد است اگر چه اسلحه برتر و نیروی بیشتر از آن عثمانیهاست ولی با ورود آنها به مناطق کوهستانی غرب ایران این سلاحها کارایی خود را از دست می دهند و چریکهای عشایری که در جنگهای کوچک ماهر هستند می توانند یک سپاه بزرگ را متلاشی کنند . آلمان‌ها به سنجابی ها پیشنهاد میکنند مناطق مرزی را تخلیه و به سمت مناطق کوهستانی عقب نشینی کنند (نظری‌، ۱۳۹۲: صص ۱۰۴-۱۰۵).

صمصام الممالک سنجابی

تبانی امیر مفخم بختیاری و آغازی بر پیکار با عثمانی

عثمانی‌ها بعد از شروع درگیری بین ایل سنجابی و طایفه دلو که منجر به شکست طایفه مزبور گردید، برای تنبیه سنجابی ها اردویی متجاوز از سه هزار نیرو با ساز و برگ کامل تحت فرماندهی حسین رئوف بیگ در خانقین مستقر کردند. و چند بار با صمصمام الممالک سنجابی حاکم قصرشیرین مذاکره و از او می خواهند اجازه دهد که سربازان عثمانی وارد ایران بشوند و از قصر تا کرمانشاه پست نظامی بگذارند» اما صمصام الممالک با استناد به اینکه چون دولت ایران بی طرف است موافقت با چنین امری را غیر ممکن میداند.او موافقت با ورود قوای عثمانی به ایران را خارج از حیطه اختیارات خود می داند و از آنها می خواهد از طریق سفارتخانه شان در تهران و یا کنسولگریشان در کرمانشاه پیگیر موضوع باشند. عثمانی ها متوجه شدند تا زمانی که صمصام الممالک در قصر شیرین حضور دارد آنها نمی توانند در اجرای نیات خود موفق شوند . حسین رئوف بیگ فرمانده قوای عثمانی بعد از شکستهای اولیه از ایل سنجابی در صدد انتقام بر آمد و او به چیزی کمتر از تنبیه ایل سنجابی قانع نبود . به رغم وساطت پرنس رویس سفیر کبیر آلمان که تازه وارد قصر شیرین شده بود اما مقامات ترک با دست آویز قرار دادن نظامیان کشته شده خود در صدد دستیابی به اهداف بلند مدت داده بودند. لذا با بسیج قوای خود و ایلات هم پیمان در دو سوی مرز یورش به ایران را آغاز کردند. عثمانی ها برای غلبه بر مانع سنجابی علاوه بر قوای خود از ایلات جاف مرادی ، باجلان ، شرف بیانی . شیخ حمید و جافهای گوران نیروی زیادی به همراه تجهیزات مورد نیاز مستقر می نمایند که بارش در انتهای سیل آسا موقتا مانع حرکت آنها می شود. امیر مفخم در تاریخ ۱۱ جمادی الاول ۱۳۳۳ در گزارشی به وزارت داخله ضمن اشاره به استقرار قوای عثمانی در معدن نفت اعلام می دارد که « دعات و مبلغین آنها در میان عشایر» مشغول تحریک و دعوت عشایر بسوی دولت عثمانی می باشند. رئوف بیت آنچنان به قدرت نظامی خود اطمینان داشت که تهدید کرده بود چنانچه دولت ایران صمصام الممالک را تنبه و تسلیم او ننماید با ۱۵۰۰ سوار به کرمانشاه حمله خواهد کرد. بعد از ورود پرنس رویس سفیر کبیر آلمان و وزیر مختار اطریش به قصر آنها عازم سرپل شدند و در آنجا با امیر مفخم مذاکراتی انجام دادند و او را راضی کردند که به کرمانشاه برگردد.

امیر مفخم بختیاری

با فرار و عقب نشینی امیر مفخم ، حسین رئوف بیگ با پشت گرمی بیشتری اردوی خود را جمع و ضمن الحاق عشایر جاف مرادی وایل ذره وهم چنین عشایر عرب اطراف خانقین و قزل رباط با تیروئی ۵۰۰۰ نفره برای تنبیه سنجابی ها حرکت کرد. عثمانی ها در دوجناح یکی از طرفین نفت شاه به فرماندهی بهاء بیگ و جناح دیگر به فرماندهی حسین رئوف بیگ از طریق جاده اصلی قصر شیرین – خانقین و کوه آغ داغ – قوره تو قصرشیرین را آماج حملات خود قرار دادند. امیر مفخم در نامه ای به صمصام الممالک دستور داده بود هرگاه ترکها حمله کردند بدون جنگ قصر شیرین را تخلیه کند و صمصام الممالک ناچارا در بهار ۱۲۹۴ هجری شمسی بعد از حمله ترکها، قصر را تخلیه و با عبور از رودخانه الوند و از راه گاومیشان و جگرلو خود را به سرپل ذهاب واردوی امیر مفخم می رساند. امیرم علی رغم اینکه کمتر از پنج فرسخ با ترک‌ها فاصله ندارد کوچکترین اقدامی در جهت جلوگیری از ورود قوای ترک به عمل نمی آورد. در همین ایام یوسف خان امیر مجاهد بختیاری در راه مرا جعت از اروپا از طریق بغداد وارد قصر شده و با حسین رئوف بیگ مفصلا ملاقات می نماید. او سپس وارد سرپل می گردد و با مفخم مذاکراتی به عمل می آورد و او را راضی می کند در قبال دریافت دوازده هزار تومان لیره فورا به سمت کرمانشاه عقب نشینی کند . امیر مفخم در نامه ای به تاریخ ۳ جمادی الثانی ۱۳۳۳ به وزارت داخله اهداف عثمانی ها در حمله و ورود به ایران را تصرف کرمانشاه و سپس حرکت بسوی افغانستان و تصرف هند مستعمره زرخیز انگلیس با کمک مسلمانان ایران و افغانستان می داند او در ادامه نامه متذکر گردیده است که عثمانی‌ها هرجا می رسند اهالی را دعوت به همراهی می نمایند و همراهی و معاضدت سواران عشایری که همراه عثمانیها می باشند باعث اسباب و حشت و انقلاب و تزلزل عمومی گردیده ، بطوری که ساکنین مسیر راه عساکر عثمانی و عشایر همراهشان ، خانه های خود را ترک و به مناطق امن کوچ کرده اند، و این امر در شهر کرمانشاه ممکن است موجب بروز مشکلات عمده در این شهر گردد. او همچنین مهمترین مشکل خود را نبود پول می داند و آزادی سردار سلیمان خان سردار نصرت کلهر و تأدیب سنجابی ها جز بهانه ای از سوی عثمانی‌ها جهت تجاوز به خاک ایران نمی داند .

امیر مفخم بعد از دستگیری سران عشایر در سرپل ذهاب در وضع ناگواری قرار گرفته بود. چرا که قوای عثمانی در غرب ، کلهرها در جنوب و گورانها در شمال او را تهدید می کردند. هر آن احتمال داشت که با بستن گردنه پاتاق در محاصره قرار گیرد . ناچار فرمان حرکت صادر کرد، چرا که نیروهای عثمانی به گردنه ی مله یعقوب در چند کیلومتری سرپل ذهاب و کلهرها به ریاست عباس خان سردار اقبال (امیر مخصوص بعدی) به سراب گرم در جنوب شهر سرپل ذهاب ورود کرده بودند. امیر مفخم با احساس خطر و با پشتیبانی سنجابی ها از گردنه پاتاق گذشت و به کرند ورود نمودند. سنجابی ها که می دانستند دیر یا زود با عثمانی ها درگیر خواهند شد ، تمام هم و غم خود را مصروف آزادی سران عشایر کردند (نظری‌، ۱۳۹۲: صص ۱۲۳-۱۲۶).

هر چند شیر محمدخان صمصام الممالک رئیس ایل سنجابی و حاکم قصر و زهاب نزد امیرمفخم رفته وساطت میکند و حتی تذکر می دهد عمل شما خلاف مصلحت می باشد و ممکن است به عاقبت بدی منجر گردد، خان بختیاری ترتیب اثر نداده روز بعد به قصد عزیمت به کرمانشاه از قصرشیرین حرکت نموده، سلیمان خان را هم زنجیر به گردن همراه مستحفظین با خود می آورد.(سلطانی(۱۳۸۵)خاطرات فرج الله معتمدی،صفحه ۲۰۰)

نهایتا سنجابی ها و گوران ها و کلهرها تصمیم به جنگ با امیر مفخم می گیرند و او که خطر را احساس می کند با وساطت صمصام الممالک سنجابی «در هفتم جمادی الثانی امیر مفخم همه زندانیان کلهر و قلخانی «گوران» را آزاد می کند و حکمران روز بعد به سمت کرمانشاه حرکت می نماید.»  صمصام الممالک سنجابی در تاریخ ۸ جمادی الثانی ۱۳۳۳ در نامه ای به نمایندگان کرمانشاه در مجلس شورای ملی صراحتا بر دریافت پول توسط حاکم کرمانشاه صحه گذاشته است (نظری‌، ۱۳۹۲: ص ۱۲۶).

امیرمفخم بعد از این افتضاح که بار آورد و پس از آن که هیچ یک از بزرگان کرمانشاه به دیدنش نمی رفتند و به او اعتنایی نداشتند و دولت هم به وضع رفتار ناشایسته او آگاه شد، نتوانست در کرمانشاه بماند بدون استعفا به بروجرد و محال بختیاری رفت و از تهران محمد خان اقبال الدوله کاشی که در سال ۱۳۱۶ قمری نیز در کرمانشاه حکومت داشته به حکمرانی کرمانشاه منصوب و وارد گردید (سلطانی، ۱۳۸۵: ص ۲۰۲، خاطرات فرج الله معتمدی). 

علی اکبرخان سردار مقتدر سنجابی

حماسه جنگ کرند

حسین رئوف بیگ افسر ترک با اردوی کامل و توپ و توپخانه به قصر شیرین آمده بود تا سرپل زهاب را هم تصرف کرده بود و چون مأمور کشور عثمانی متحد آلمان و اطریش بود وجود او هم در قدرت و نفوذ شنومان تا آنجا مؤثر افتاد که مأمورین سیاسی روس و انگلیس و حتی بانک شاهنشاهی ایران که توسط مأمورین انگلیس اداره می شد، کنسولگری ها و بانک را بسته به همدان فرار نمودند.

اقبال الدوله هم که به قصد رفتن به کرند و سرپل زهاب و قصرشیرین رفته بود، چون در سرپل زهاب با حسین رئوف بیگ مصادف می گردید و احتمال داشت به وسیله حسین رئوف بیگ گرفتار شود و در آن موقع هم حسین رئوف بیگ هم قصد آمدن به کرند و تصرف آنجا را داشت، اقبال الدوله بدون آن که به سرپل زهاب و قصرشیرین برسد، ناگزیر به کرمانشاه عودت نمود. متأسفانه حسین رئوف بیگ هم به قصد حمله و گرفتن کرند، در نزدیکی کرند اردو زد و روزی صبح زود به کرند حمله نموده قسمت پایین کرند را که معبر زواری و مال التجاره راه کرمانشاه به قصرشیرین بود، تصرف نموده قبل از گرفتن قسمت بالای کرند، چون خود کرندی ها مقاومت شدید مینمایند و از طرفی با رسیدن خبر به کرمانشاه چه مردم شهر و چه سرداران سنجابی قاسم خان و علی اکبر خان به کمک کرندی ها شتافتند (سلطانی، ۱۳۸۵: ص ۲۰۳، خاطرات فرج الله معتمدی).

بعد از تهاجمات عثمانی‌ها به قصر شیرین و قتل و غارت ایل سنجابی و وابستگان آنها به منظور دستیابی به اهداف خود بعد از عبور از گردنه تاریخی پاتاق کرند را به تصرف در می آورند. صمصام الممالک با توجه به نفوذی که دولت آلمان بر دستگاه حاکمه دولت عثمانی داشت ، در سفارت آن کشور در کرمانشاه متحصن می گردد و خروج خود را منوط به تضمین کنسولگری دولت عثمانی در آن شهر می کند . ادامه اقدامات و حشیانه حسین رئوف بیگ در کرند و روستاهای مجاور موجی از مخالفت را بر علیه آن دولت برانگیخت و حتی مردم کرمانشاه در نظر داشتند به منظور مقابله با قوای عثمانی نیروهای روس را به کمک به طلبند. این امر باعث گردید که طرفداران روس و انگلیس که در شهر کرمانشاه به حاشیه رانده شده بودند مجددا وارد عرصه گردند و این امر به نوبه خود میتوانست بر اقدامات شونمان و دیگر آلمانیها تاثیرات سر بگذارد بنا بر این شونمان مخالف اقدامات حسین رئوف بیگ گردید. بعد از کشتار اهالی کرند بوسیله قوای عثمانی موجی از مخالفت با اقدامات عثمانیها در شهر کرمانشاه به وقوعپیوست و در سایه اقدامات سران سنجابی در آن شهر هم طرفداران روس و انگلیس و هم موافقان دولت های آلمان و عثمانی مخالف اقدامات حسین رئوف بیگ گردیدند. بنا بر این سنجابی ها از جو بهوجود آمده نهایت استفاده را بردند. شونمان که از اتحاد و یگانگی مردم بر ضد دولت عثمانی متحد آلمان به وحشت افتاده بود با سردار مقتدر سنجابی ملاقات می کند و با بیان اینکه دولت المان دوستدار ملت ایران است و دولت‌های عثمانی و ایران مسلمان هستند و نباید با هم دشمن باشند. سردارمقتدر با بیان اینکه:

تنفر ما از روس و انگلیس به سبب مظالمی است که در حق ملت ایران رو داشته اند و اگر عثمانی‌ها نیز مانند روس و انگلیس عمل کنند هیچ تفاوتی با آنها ندارند (نظری‌، ۱۳۹۲: ص ۱۰۷).

قاسم خان سردار ناصر سنجابی

حسین خان سالار ظفر

کرند در میانه بریدگی دو کوه «ونوشه جار» و« قلعه رش» قرار دارد ترکها می دانستند که بزودی سنجابی ها درگیر خواهند شد. قسمتی از اردوی خودرا به فرماندهی بهاء بیگ در جنوب شرقی کرند مستقر کردند و بخش عمده قوای ترک نیز در غرب آن شهر استقرار یافتند. فرمانده ترک ها برای جلوگیری از نفوذ سنجابی ها و متحدینشان از شمال شهر و از راه تنگه کرند بخشی از قوای خود را درگلوگاه تنگه مستقر کرده بود. سرداران سنجابی و گوران بعد از رسیدن به نزدیکی کرند، نقشه عملیات خود را به شرح زیر طراحی می نمایند.

الف- سنجابی ها و گوران ها با اطمینان از حضور و استقرار سربازان عثمانی در دو طرف دهانه تنگه، ۳۰۰ سوار و نیروی زبده پیاده را به فرماندهی حسین خان سالار ظفر و سلیمان خان سالار مقتدر سنجابی به همراه تعدادی از افراد کرندی که بر محل سنگرهای عساکر عثمانی وقوف داشتند مأمور تصرف تنگه مینمایند.

ب – گورانها به همراه داوطلبان کرندی و حریری مأمور حمله به اردوگاه حسین رئوف بیگ از سمت غرب کرند می گردند .سنجابی ها از طریق راه معروف به گول ( تنگ گول) از سمت شرق کرند به اردوی عثمانی ها به فرماندهی بهاء بیگ حمله ور می گردند . نیروهای سالار ظفر در نیمه های شب در یک درگیری سخت و سنگین بعد از کشتن افراد و انهدام سنگرهای ترکها به سمت کرند حرکت می کنند آنها موفق می شوند بعد از یک درگیری شدید احتشام الممالک حاکم کرند را که در اسارت ترک ها بسر می برد آزاد کنند و او را روانه توت شامی نمایند.

گوران ها که مامور حمله به اردوی حسین رئوف بیگ از سمت غرب بودند به علت مقاومت قوای ترک متحمل تلفات سنگین می شوند و با رسیدن امداد جهت قوای ترک، گورانها موقتا عقب می نشینند .گورانها در این مرحله ۳۴ کشته و ۶۰ نفر مجروح بر جا می گذارند. در حمله مجدد گورانها به مواضع قوای ترک تلفات سنگینی بر نیروهای دشمن وارد می گردد. جنگ در جبهه ی سنجابی ها و قوای ترک با شدت هر چه تمامتر ادامه میابد. نیروهای ترک تحت فرماندهی بهاء بیگ علی رغم دریافت قوای امدادی مجبور به عقب نشینی می شوند و در سنگرهای دفاعی زمین گیر می گردند. سنجابی ها در این مرحله از عملیات متحمل حدود ۲۰ کشته و ۳۰ مجروح می گردند که در بین کشتگان تعدادی از بهترین سرداران و رؤسای طوایف و کدخدایان سنجابی وجود داشتند . سن سون در گزارش خود به ژاندارمری کرمانشاه تعداد تلفات  «از گورانها صد تا دویست نفر، از سنجابی ها ۱۵ تا ۲۰ نفر و از ترکها در هر دو جنگ تقریبا ۳۰۰ نفر» اعلام می کند .

با آغاز درگیری که تا نزدیکیهای غروب با شدت هر چه تمامتر ادامه داشت و سنجابی ها و گورانها خود را جهت یورش نهایی به قوای ترک در شب آماده می کردند. شونمان کنسول آلمان در کرمانشاه ، سن سون رئیس ژاندارمری کرمانشاه و کنسول عثمانی در آن شهر خود را به صحنه درگیری می رسانند. سرانجام با وساطت شونمان و سن سون و با قبول در خواست رؤسای ایلات مبنی بر عقب نشینی قوای ترک از ایران ظرف یک هفته و آزادی سالار افخم فرزند حاکم کرند از سوی فرماندهان ترک آتش بس بر قرار می گردد. و بدین ترتیب جنگ کرند با پیروزی ایلات سنجابی و گوران بر قوای ترک به پایان می رسد. و با این پیروزی به قول سردار مقتدر«ایل سنجابی نه تنها در منطقه کرمانشاه بلکه در تمام ایران و حتی در انظار خارجیان به رشادت و وطن پرستی معروف گردید» (نظری‌، ۱۳۹۲: صص ۱۳۵-۱۳۶).

فرج الله معتمدی راجب رشادت های سرداران سنجابی در حماسه جنگ کرند چنین می‌نویسد:

الحق کمک و رشادت سرداران سنجابی و اتباعشان نه فقط از پیشروی اردوی حسین رئوف بیگ و حفظ کرند جلوگیری نمود، بلکه با دادن تلفات زیاد شکست سنتی خورده حتی نتوانست در ایران بماند. وی که از قصرشیرین تا پشت کرند نزدیک ۱۲۰ کیلومتر در خاک ایران پیشروی کرده و قصد حمله به کرمانشاه و سپس همدان را داشت با تلفات فراوان خاک ایران را ترک و به خاک عثمانی عقب نشینی نمود (سلطانی، ۱۳۸۵: ص ۲۰۳، خاطرات فرج الله معتمدی).

سرانجام سنجابی ها به همراه متحدینشان که بر قوای عثمانی حمله بردند و بعد از پیروزی بر قوای عثمانی با وساطت شونمان، کنت کانیتز و سن سون رئیس ژاندارمری کرمانشاه معاهده صلحی موسوم به صلح خسرو آباد بین سنجابی ها و همپیمانانشان با دولت عثمانی منعقد می گردد و قوای عثمانی متعهد می گردند در کوتاه ترین زمان خاک ایران را ترک کنند. (نظری‌، ۱۳۹۲: ص ۱۰۷).

حسین رئوف بیگ عثمانی

– بختیار، سامان (۱۰ مهر ۱۳۹۸). «جنگ جهانی اول و حوادث و تحولات در غرب». پایگاه خردگان.

نشانی رایاتاری: https://kheradgan.ir/p/20510

بن‌مایه‌ها:

– اتابکی، تورج (۱۳۸۷). ایران و جنگ جهانی اول میدان نبرد قدرت های بزرگ. ترجمه مهدی حقیقت خواه. نشر ققنوس

– ذوقی، ایرج (۱۳۸۷). تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرت های بزرگ. انتشارات پاژنگ.

– سپهر، مورخ الدوله (۱۳۶۲). ایران در جنگ بزرگ. تهران ادیب.

– سلطانی، محمدعلی (۱۳۸۵). نهضت مشروطیت در کرمانشاه و کنگاور (یادداشت و خاطرات میرزا فرج الله خان معتمدی و امان الله خان ساری اصلان امیر تومان). انتشارات موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی.

– نظری، پیرحسین (۱۳۹۲). ایل سنجابی و نقش آن در تحولات غرب کشور طی سال‌های ۱۳۴۵-۱۲۹۳(ه.ق). دانشگاه ادبیات و علوم انسانی.

شرایط استفاده از نوشتار:

از آنجایی که هرگونه استفاده یا رونوشت از نوشتارها بر اساس پیمان نامه کاربری امکان پذیر است، اگر قصد رونوشت از این نوشتار را دارید، بن‌مایه آن را یاد کنید. طبیعی است که ذکر مواردی مانند نام پدیدآور (نویسنده، گردآورنده و…)، تاریخ واپسین به روز رسانی، عنوان کامل نوشته به همراه پیوند (لینک) و همچنین ذکر تارنمای خردگان (www.kheradgan.ir) ضروری است.

تماس با نویسنده:


دیدگاه خود را از راه رایانامه با نویسنده در میان بگذارید:

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

خط میخی

نویسنده‌های پایگاه

جنگ جهانی اول و حوادث و تحولات در غرب
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان