تاریخ و فرهنگ ایران زمین

استعفای دکتر مصدق از سمت نخست وزیری در ۲۵ تیر ۱۳۳۱

استعفای دکتر مصدق | نویسنده: سامان بختیار | واپسین به روزرسانی: 26 تیر 1397 |


استعفای دکتر محمد مصدق از سمت نخست وزیری

۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ دکتر محمد مصدق استعفای خود را تقدیم شاه کرد. مصدق از مجلس تقاضای شش ماه اختیارات تام کرده بود و از شاه خواسته بود که «وزارت جنگ‌» را ـ با همه اختیارات ـ به وی بسپارد. شاه نپذیرفت و مصدق بدون اطلاع دوستان‌، همکاران‌، مشاوران یا وزیران کابینه استعفا کرد شرح این واقع در متن زیر بخوانید؛

مصدق با آگاهی از مشکلات دوره دوم زمامداری خود که ناشی از تحریکات و توطئه های عوامل وابسته به بریتانیا و مخالفت شاه با او بود و نیز با تجارب چهارده ماهه زمامداریش، به این نتیجه رسیده بود که تا زمانی که به مداخلات غیرقانونی شاه و دربار و بستگان او خاتمه داده نشود، هیچ دولتی قادر به اداره امور کشور و استیفای حقوق ایران، بخصوص پس از خلع ید از شرکت نفت و اخراج انگلیسی ها، نخواهد بود.

شاه گذشته از اختیاراتی که پس از تغییر قانون اساسی در سال ۱۳۲۸ به دست آورده بود، با عنوان تشریفاتی فرماندهی کل قوا، نیروهای مسلح کشور را، که عامل قدرتمندی برای انجام توطئه های ضد ملی بشمار می رفت، زیر فرمان داشت. وزرای جنگ، از زمان به قدرت رسیدن رضاشاه به بعد، از طرف شاه انتخاب می شدند. رؤسای ستاد ارتش، فرماندهان یگان های بزرگ ارتش و نیز رؤسای نیروهای انتظامی نیز از سوی شاه نصب و عزل می شدند و از او فرمان می بردند و دولت ها در امور ارتش و مسائل دفاعی و سیاسی که با نیروهای مسلح ارتباط داشت، مداخله نمی کردند.
بستگان شاه نیز، بی اعتنا به قانون اساسی، در امور مملکت مداخله می کردند. اشرف، خواهر شاه، که متنفذترین فرد خانواده پهلوی بود، نه تنها در عزل و نصب مقامات مملکت دست داشت، بلکه یکی از مهره های مؤثر بیگانگان در ایران و عامل فساد و توطئه چینی علیه نهضت مردم ایران بود.

بنا بر این دلایل، مصدق تصمیم گرفت در کابینه جدید مسؤولیت اداره وزارت جنگ و نظارت بر امور نیروهای مسلح و انتظامی را در حیطه اختیار دولت درآورد و همچنین برای مقابله با بحران سیاسی و مالی ناشی از محاصره اقتصادی، اختیاراتی از مجلس کسب کند.
روز ۲۳ تیر، نخست وزیر در جلسه خصوصی مجلس شورای ملی پیشنهاد کرد که طبق ماده واحده ای، به او اجازه داده شود ظرف شش ماه، چند لایحه مربوط به امور مالی، بانکی، اقتصادی و استخدامی تهیه کند و پس از آزمایش، لوایح مزبور را برای تصویب نهایی به مجلس تقدیم نماید. مصدق خاطرنشان ساخت که با توجه به موقعیت کشور و لزوم اجرای تصمیمات فوری و اصلاحات ضروری، خواستار این اختیارات شده است.
روز ۲۵ تیر، مصدق بی آنکه منتظر نظر رسمی مجلس درباره اختیارات بماند، کابینه اش را به شاه معرفی کرد و خواستار احراز سمت وزارت جنگ و نیز حق انتصاب رییس ستاد ارتش و فرماندهان نیروهای سه گانه گردید (۱) زیرا:

افسران میهن پرست قبلا ضمن تماس با مصدق در مورد فساد، عدم وفاداری، و خراب کاری در ارتش مطالبی به وی گزارش داده بودند. مصدق از نقش ارتش و ژاندارمری در انتخابات شهرستان ها و مناطق روستایی به خوبی باخبر بود. شاه به طور سنتی وزیر جنگ را معرفی می کرد هر چند قانون اساسی چنین حقی به وی نداده بود. مصدق به عنوان نخست وزیر خواهان آن شد که وزیر جنگ را خود انتخاب کند. شاه خشمگینانه پاسخ داد:« بهتر است ابتدا او [شاه] چمدان هایش را ببندند و از کشور برود.»
لحظه ای که شاه با پیشنهاد او در مورد وزارت جنگ مخالفت ورزید، مصدق هم تصمیم گرفت به استعفا گرفت و عازم ترک دربار شد. شاه که نگران بود مبادا نیروها در داخل و خارج مجلس علیه او بسیج شوند، جلو در ایستاد تا مثلا نگذارد مصدق دربار را ترک کند…دو طرف توافق کردند اگر تا ساعت۸ بعد از ظهر آن روز مصدق خبری از جانب شاه نشنود استعفایش را بفرستد. و دقیقا هم همین طور شد.(۲)

پس از سه ساعت گفتگو، شاه تقاضای او را رد کرد و مصدق بی درنگ استعفای خود را تقدیم کرد.(۳)
دکتر مصدق ماجرای مذاکراتش را با محمد رضاشاه در روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱ که منجر به کناره گیری او گردید، بدین شرح نقل کرده است:

پس از مراجعه از لاهه، که دولت میبایست به مجلس معرفی شود برای اینکه اختلاف دربار با دولت راجع به بعضی از اصول متمم قانون اساسی، به صورت بارزی جلوه گر نشود، چنین به نظر رسید که وزارت جنگ را اینجانب خود عهده دار شوم تا دخالت دربار در آن کم بشود و کارها در صلاح کشور پیشرفت کند.
داوطلبی من برای این پست نه برای کار بود، نه استفاده از حقوق، از نظر کاری من نخست وزیر و مافوق وزیر بودم و از نظر حقوق هم، هر کاری که در عصر مشروطه متصدی شدم، حقوق آنرا صرف امور خیریه نمودم، پس، داوطلبی من فقط از این نظر بود که تصمیمات دولت در آن وزارت اجرا شود. اعلیحضرت همایون شاهنشاهی که مسؤول نبودند، چرن ستاد ارتش زیر نظر ملوکانه قرار گرفته بود و هر امری که می فرمودند، اجرا می شد؛ ولی دولت که مسؤول بود، کاری نمی توانست بکند و نمی کرد. این بود که در روز ۲۶ تیر قبل از ظهر به پیشگاه ملوکانه شرفیاب شدم و این پیشنهاد را نمودم که مورد موافقت قرار نگرفت و اعلیحضرت همایون شاهنشاهی فرمایشاتی به این مضمون فرمودند: «پس بگویید من چمدان خودم را ببندم و از این مملکت بروم.» که چون هیچ وقت حاضر
نمی شدم چنین کاری بشود، فورا استعفا کردم و از جای خود حرکت کردم ولی اعلیحضرت پشت درب اطاق که بسته بود ایستادند و از خروج من ممانعت فرمودند. این کار مدتی طول کشید، دچار حمله شدم و از حال رفتم و پس از بهبودی حال که اجازه مرخصی دادند، فرمودند: تا ساعت هشت بعد از ظهر اگر از من خبری به شما نرسید، آنوقت استعفای خود را کتبا بفرستید و چنانچه برای من پیش آمدی بکند، از شما انتظار مساعدت و همراهی دارم که عرض شد به اعلیحضرت قسم باد کرده ام و به عهد خود وفا دارم.
اکنون اعتراف میکنم که راجع به استعفا، خطای بزرگی مرتکب شدم. چنانچه قوام السلطنه آن اعلامیه کذایی را نمی داد و با مخالفت صریح مردم مواجه نمیشد و دولت خود را تشکیل می داد و قبل از اینکه دادگاه لاهه اعلام رأی کند، دولتین ایران و انگلیس روی این نظر که اختلاف در صلاح دولتین نیست، دعوای خود را از دیوان لاهه پس میگرفتند، کار به نفع دولت انگلیس تمام میشد و زحمات هیأت نمایندگی ایران به هدر می رفت…” (۴)(۵)

متن استعفا نامه مصدق که از رادیو پخش شد و در روزنامه ها انتشار یافت، بدین شرح بود:

پیشگام مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی چون در نتیجه تجربیاتی که در دولت سابق به دست آمد، پیشرفت کار در این موقع حساس ایجاب می کند که پست وزارت جنگ را فدوی شخصأ عهده دار شود و این کار مورد تصویب شاهانه واقع نشد، البته بهتر آن است که دولت آینده را کی تشکیل دهد که کاملا مورد اعتماد باشد و بتواند منویات شاهانه را اجرا کند. با وضع فعلی ممکن نیست مبارزه ای را که ملت ایران شروع کرده است، پیروزمندانه خاتمه دهد.(۶)(۷) 

فدوی – دکتر مصدق ،۲۵ تیر ۱۳۳۱

برای مطالعه بیشتر:

در مورد دکتر مصدق و جنبش ملی شدن نفت بیشتر بدانید

کتاب نامه:

بختیار، سامان (26 تیر 1397)،« استعفای دکتر مصدق از سمت نخست وزیری در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ »، خردگان

نشانه رایاتاری:  kheradgan.ir/p/18211

۱.نجاتی، غلامرضا (۱۳۷۸). مصدق؛سال های مبارزه و مقاومت، تهران: انتشارات رسا،صص۴۳۲-۴۳۳

۲. کاتوزیان، همایون (۱۳۷۱). مصدق و نبرد قدرت. ترجمه احمد تدین. تهران: انتشارات رسا، صص ۲۳۱ -۲۳۲

۳. نجاتی، غلامرضا (۱۳۷۸). مصدق؛سال های مبارزه و مقاومت، تهران:انتشارات رسا، صص۴۳۳

۴. مصدق، محمد (۱۳۶۵). خاطرات و تألمات مصدق. تهران: انتشارات علمی،صص۲۵۸-۲۵۹

۵. نجاتی، غلامرضا (۱۳۷۸). مصدق؛سال های مبارزه و مقاومت، تهران:انتشارات رسا،صص۴۳۳-۴۳۴

۶. روزنامه باختر امروز، ۲۶ تیر، سال ۱۳۳۱

۷. نجاتی، غلامرضا (۱۳۷۸). مصدق؛سال های مبارزه و مقاومت، تهران:انتشارات رسا،صفحه ۴۳۴

شرایط استفاده از نوشتار:

از آنجایی که هرگونه استفاده یا رونوشت از نوشتارها بر اساس پیمان نامه کاربری امکان پذیر است، اگر قصد رونوشت از این نوشتار را دارید، بن‌مایه آن را یاد کنید. طبیعی است که ذکر مواردی مانند نام پدیدآور (نویسنده، گردآورنده و…)، تاریخ واپسین به روز رسانی، عنوان کامل نوشته به همراه پیوند (لینک) و همچنین ذکر تارنمای خردگان (www.kheradgan.ir) ضروری است.

تماس با نویسنده:


دیدگاه خود را با نویسنده در میان بگذارید:

دیدگاه‌ها


دیدگاه خود را در اینستاگرام در میان بگذارید:

خِرَدگان در تلگرام و اینستاگرام

کانال تلگرام خردگانبرگه اینستاگرام خردگان

خط میخی

خط میخی پارسی باستان - سامانه بومیش
با ما همراه باشید:
Instagram
Telegram
به کار گیری یا روگرفت از نوشته‌های این پایگاه تنها پس از پذیرش قوانین پایگاه امکان پذیر است: قوانین پایگاه خِرَدگان
توسعه نرم افزاری: مجید خالقیان
استعفای دکتر مصدق از سمت نخست وزیری در ۲۵ تیر ۱۳۳۱