نگاهی کوتاه:
ایل سنجابی از ایلات کرد غرب ایران هستند که در جریان جنگ جهانی اول، به حمایت از دولت موقت ملی نظامالسلطنه و ملیگرایان همراه وی برخاستند و ضمن اعلامِ مخالفت با حضور و فعالیت سپاهیان دولتهای انگلیس و روس، با نیروهای آلمانی و عثمانی همراه شدند. بعد از غلبه سپاهیان روس و انگلیس بر منطقة غرب، این ایل پناهگاه عناصر ملی دولت موقت شدند و به مخالفت با حضور و برنامه های نیروهای بریتانیا در غرب ایران ادامه دادند. این مقاله درصدد بررسی چگونگی تقابل سران ایل سنجابی با اقدامات و برنامه های دولت بریتانیا در غرب ایران در جریان جنگ جهانی اول است. این مطالعه نشان میدهد انگلیسیها بعد از غلبه بر غرب ایران،قصد داشتند پلیس غرب را از طریق جذب ایلات منطقه تشکیل دهند و ایل سنجابی نیز با توجه به قدرت نظامی قابل توجه و حمایت از عناصر ملی، بیش از دیگر ایلات مورد توجه آنها قرارگرفت. سران ایل سنجابی ضمن ادامه همکاری با اعضای کمیته دفاع ملی، مخالفت خود را با برنامه ها و اقدامات نیروهای انگلیسی در غرب اعلام کردند.
تقابل ایل سنجابی با سیاست های انگلیس در غرب ایران در جنگ جهانی اول
مقدماتی برای تشکیل پلیس غرب
با عقب نشینی نیروهای روسی، از اکتبر ۱۹۱۷م/ محرم ۱۳۳۶هق حفاظت از همه نواحی غرب ایران در مقابل نفوذ نیروهای عثمانی و آلمان به دست نیروهای انگلیسی افتاد. با توجه به نیروی نظامی ایلات منطقه و همکاری آنها با عثمانیها و آلمانیها از یک سو و همچنین تعداد اندک نیروهای انگلیسی برای کنترل منطقه از سوی دیگر، جذب همکاری و همراهی این ایلات برای محافظت درست و دقیق از منافع بریتانیا در منطقه ضرورت داشت؛ بنابراین، از این زمان به بعد، سیاست بریتانیا در غرب ایران تغییر کرد و به تشکیل «پلیس غرب» متمایل شد (نظری و رحمتی،۱۳۹۴: ص ۳۰).
انگلیسها در حوالی ارومیه یک قوه نظامی مرکب از افراد ارمنی و جلو که غالباً از خاک عثمانی هجرت کردهاند تهیه مینمایند. این قوه در زیر بیرق انگلیسی و فرماندهی صاحب منصبان فرانسوی و با اسلحه روسی کار کرده و با پول انگلیسی اداره میشود. و مقصود انگلیسها از تشکیل این قوه فقط در دست داشتن نقاطی است که از قشون روسی تخلیه میشود، چنانکه سرتیپ باراتف فرمانده قشون روس در ایران که با رشوه انگلیسها از دولت خود روگردان شده است اخیرا اظهار داشته که او فقط جاهائی را از ایران تخلیه میکند که قشون انگلیس قدم بگذارد. قوه سابق الذکر اخیرا با ایرانیها طرف شده و در حوالی سلماس و خوی و اورمیه جمع کثیری را بقتل رسانده است.
و نیز انگلیسها به کرمانشاه و همدان و از آن طرف به خراسان و سیستان و تربت حیدری قشون فرستاده و تمام اعتراضات دولت را در این باب پشت گوش انداخته و ابدأ طرف اعتنا قرار نمیدهند و علاوه بر آن به دولت ایران اطلاع دادهاند که بسار نقاط هم قشون فرستاده و به تصرف خواهند در آورد.
در کرمانشاه قونسول انگلیس اتصالا میان ایلات اطراف رفته با رؤسای عشایر در مراوده است و میخواهد به هر دسیسه هست آنها را با خیالات خود خصوصا در مسئله تشکیل یک قوه نظامی دیگری بنام پلیس غرب – همراه نماید و کارکنان انگلیسی نیز راجع باین مسئله سخت درکار تحریص و ترغیب هستند (روزنامهکاوه؛ ۱۳۳۴،ش ۲۸، ص ۶).
تحریک ایلات مجاور بر علیه ایل سنجابی
ناکامی انگلیسی ها در جلب موافقت سران سنجابی برای تشکیل پلیس غرب، به تغییر سیاست انگلیس در قبال این ایل منجر شد؛ بنابراین، به منظور آنکه این ایل و دیگر ایلات پایگاه نفوذ عثمانی و آلمان نشوند، برای ایجاد تفرقه و تشتّت در میان ایلات غرب اقدام کرد تا از مقابله با انگلیس و یاری به رقبای آن باز بمانند (نظری و رحمتی، ۱۳۹۴: ص ۳۲). به همین منظور ایجاد دستهبندیهای جدید در بین ایلات غرب کشور و ایجاد اختلاف و دوگانگی بین آنها و به منظور تنبیه و تضعیف سنجابیها اقدام به تقویت سلیمان خان امیر اعظم رئیس بخشی از ایل کلهر نمودند.
سنجابی ها نیز به جهت ایجاد دو دستگی و تضعیف سلیمان خان امیر اعظم که از پشتیبانی انگلیسیها بر خوردار بود از عباس خان امیر معظم برادر زاده سلیمان خان حمایت کردند. بعد از عقب نشینی روس ها از مناطق مرزی قصرشیرین و خانقین، عثمانی ها که خیالشان از بابت روسها راحت شده بود، در صدد حمله به قوای انگلیس که بغداد را تصرف کرده بودند بر آمدند و در این راستا مجددا باب مکاتبه و مراوده را با سران سنجابی گشودند اما سنجابی ها با درک اوضاع منطقه و قدرت روز افزون انگلیسی ها به آن ها جواب رد دادند.
در جریان صلح بندار انگلیسیها با توجه به جایگاه ایل سنجابی در بین ایلات غرب کشور از طریق «دوری» رئیس بانک شاهنشاهی کرمانشاه که در مجمع صلح شرکت کرده بود و دارای سابقه روابط دوستانه با سردار مقتدر بود با او ملاقات و پیام دولت انگلیس را به او اعلام و از او میخواهند که رابطه اش را با دولت آلمان قطع و رویه اش را در قبال دولت انگلیس تغییر دهد (نظری، ۱۳۹۲: ص ۱۸۸).
سردار مقتدر سنجابی در خاطراتش این موضوع چنین مینویسد:
در برابر غافلگیری این مطالب(ریاست پلیس غرب) مدتی مبهوت ماندم و نمی دانستم چه جوابی بدهم. هرگاه پیشنهادهای کاپیتان دوری را قبول می کردم، خیانت آشکار به وطن بود و اگر رد می کردم خصومت انگلیسی ها را به خود و خانواده خویش برمی انگیختم. خدا گواه است در تمام عمر جز وطن پرستی و شرافت، برای منفعت و مقام اهمیت قائل نبوده ام (سنجابی، ۱۳۸۰: ص ۴۳۰).
انگلیسیها به او قول میدهند در صورت اجرای این امر و مشارکت سنجابی ها در تشکیلات پلیس غرب، آنها وسیله ترقیش را فراهم خواهند ساخت. اما سردار مقتدر با رد رابطهاش با آلمانها از نماینده دولت انگلستان خواست که آنها نیز مانند آلمانها پول و امکاناتشان را برای بکارگیری قوای ایلی هدر ندهند و عدم همکاری سنجابیها با دولت انگلستان را حمل بر خصومت تلقی ننمایند.
اما نمایندگان دولت انگلیس به سردار مقتدر یاد آوری میکند:
سیاسیون آنها (انگلیس ها) نسبت به شما سوءظن دارند، بهتر است به هر ترتیب شده رفع سوظن از خود بکنید» . سران سنجابی متوجه شدند که انگلیس ها بعد از پیروزی بر دولت عثمانی در بین النهرین و تصرف غرب ایران در صدد نابودی آن ها هستند و دیر یا زود این امر به وقوع خواهد پیوست (نظری ۱۳۹۲: صص ۱۸۹-۱۹۰).
به گفته سردار مقتدر سنجابی:
کلنل کینون انگلیسی مایل بود از ما (ایل سنجابی) به نفع سیاستهای استعماری دولت خود استفاده کند؛ چون جواب یأس شنید، درصدد برآمد که سلیمان خان امیراعظم را در عشایر غرب شاخص سازد و بین ما [سنجابیها] و رؤسای طوایف گوران تفرقه بیندازد (سنجابی، ۱۳۸۰: ص ۴۳۸).
تلاش برای قطع ارتباط ایل سنجابی با عناصر ملی در تهران
انگلیسیها با علم به اینکه اختلاف ایلات مجاور با ایل سنجابی در کوتاهمدت نمیتواند سنجابیها را از مخالفت با نفوذ انگلیس در غرب ایران بازدارد، به راهکار دیگری متوسل شدند؛ به همین منظور تلاش کردند ارتباط ایل سنجابی را با عناصر ملی قطع کنند. در این مرحله، انگلیسیها برای بازخوانی فرماندهان روسیۀ تزاری تلاش کردند و همچنین با ایلات لر و در رأس آنها، با والی پشتکوه که در منطقۀ تحت حاکمیتش نفت پیدا شده بود، قرارداد همکاری و اتحاد منعقد کردند و سپاهی را از راه پشتکوه به کرمانشاه فرستادند. به گفتة سردار مقتدر، وقتی «قریب به چهارصد سوار انگلیسی با چند صاحب منصب از راه پشتکوه به کرمانشاه رسیدند، کلنل کنیون، قونسول انگلیسی، جمعی از قوای روسی را نیز با خود همراه و متحد ساخته بود؛ از آن جمله ژنرال باراتف و بالکونیک پیچراخوف در واقع جیرهخوار آنها شده بودند» با رسیدن سپاه انگلیسی به کرمانشاه و غلبه بر این شهر و با جذب فرماندهان روسی، چون ژنرال باراتوف و پیچراخوف که به مخالفت با انقلاب کمونیستی برخاسته بودند، موضعِ نیروهای انگلیسی در غرب ایران تقویت شد و به آنها فرصت داد تا ایل سنجابی را از دو سو در محاصره بگیرند.
با وجود این، هنوز سران ایل سنجابی حاضر نبودند با انگلیس همراهی کنند. از آنجا که این مقاومت و تسلیمناپذیری ایل سنجابی، مرهونِ حضور، تحریک و راهنماییهایِ اعضای کمیتۀ دفاع ملی بود، انگلیسیها تصمیم گرفتند تا ارتباط سران ایل سنجابی را با این اعضا قطع کنند؛ بنابراین، نخست با در اختیار گرفتن تشکیلات پست و تلگرافِ منطقة غرب، از مبادلة تلگراف بین سران ایل سنجابی و عناصر ملی در تهران جلوگیری کردند ایل سنجابی، بعد از این قضیه هم تسلیم نشد (نظری و رحمتی، ۱۳۹۴: صص ۳۳-۳۴).
دستگیری شاهزاده سلیمان میرزا در خاک سنجابی
بنابراین، کارگزاران انگلیسی که این نوع موضع گیری را نتیه حضور عناصر مهاجر، همچون شاهزاده سلیمان میرزا در میان سنجابیها میدانستند و برای اخراج آنها دست به کار شدند، به ویژه که سلیمان میرزا در انتخابات مجلس چهارم در ۱۳۳۶(هق) به عنوان نماینده انتخاب شده بود و حضور او در مجلس میتوانست از منافع میزبانانِ وی، یعنی سنجابیها حفاظت کند؛ بنابراین، انگلیسیها از سران سنجابی خواستند تا مهاجران و در صدر همه، سلیمان میرزا را که به علت همدلیاش با آلمانها، هم با نظام السلطنه و هم با عثمانیها درافتاده و ناچار از موصل به میان سنجابیها بازگشته بود، به انگلستان تحویل دهند، اما در سنّت و رسوم ایلیاتی تحویل پناهنده، ناپسند به حساب میآمد؛ بنابراین مذاکرات با سنجابیها برای اخراج یا تحویل سلیمان میرزا بی نتیجه ماند و انگلیسیها برای رسیدن به هدف خود، یعنی قطع ارتباط سنجابیها با عناصر ملی و همچنین لطمه زدن به حیثیت ایلیاتی سنجابیها، مجبور شدند در عملیاتی غافلگیرانه در محرم ۱۳۳۶(ه.ق) سلیمان میرزا را دستگیر و به هندوستان تبعید کنند (نظری و رحمتی، ۱۳۹۴: صص۳۳-۳۴).
این عمل انگلیسی ها موجب خشم ملت ایران و ملی گرایان آن زمان شد و در انگلستان نیز مورد انتقاد جراید آنجا قرار گرفت:
یکی از تجاوزات بزرگ انگلیس بر بیطرفی وهم توهین بر حیثیت ایران گرفتاری شاهزاده سلیمان میرزا وکیل طهران در مجلس ملی و از پیشوایان آزادی طلبان و وطن پرستان ایران است که بنا بر خبر أخیر بدست قشون انگیس در خاک ایران گرفتار وبه خانقین فرستاده شده است (روزنامهکاوه؛ ۱۳۳۴، ش ۲۶، ص ۲).
سردار ناصر سنجابی طی تلگرافی دستگیری سلیمان میرزا را به تهران گزارش داده و اسارت اورا نیز توهین به حیثیت تمام ملت ایران و نیز این بدبختی را لکه ننگی برای خود (ایل سنجابی) میداند (کحالزاده، ۱۳۷۰: صص۳۱۱-۳۱۲).
با رسیدن خبر دستگیری سلیمان میرزا به تهران، افکار عمومی به شدت برضد انگلیسیها بر انگیخته شد و عموم جراید تهران با احساسات وطنپرستانه خبر دستگیری سلیمانمیرزا را درج کردند. حزب ملّیّون در اجتماعات خود به شدت علیه اقدامات انگلیسیها موضع گیری کردند این واکنش ها بیش از هر چیز دیگر،روابط مستحکم بین ایل سنجابی وعناصرملی را درتهران نشان داد (نظری و رحمتی، ۱۳۹۴: ص ۳۴).
نتیجه:
مخالفت های ایل سنجابی با سیاست های انگلیسی ها باعث تیرگی روابط بین آن ها شد و بعد از آن انگلیسی ها تصمیم به یک حمله تلافیجویانه گرفتند که در نهایت به فاجعه دشت حر ختم شد و خسارات مالی و جانی سنگینی به ایل سنجابی وارد آورد.
کتابنامه:
– تقی زاده، حسن (۱۳۳۴) نشریه کاوه،غره جمادی الاخره۱۳۳۶(ه.ق)، شماره۲۶، واحد اطلاعات شرقی وزارت امورخارجه آلمان.
– تقی زاده، حسن (۱۳۳۴) نشریه کاوه، ۳رجب ۱۳۳۶، شماره۲۷، واحد اطلاعات شرقی وزارت امورخارجه آلمان.
– تقی زاده، حسن (۱۳۳۴) نشریه کاوه، ۴شعبان۱۳۳۶، شماره۲۸، واحد اطلاعات شرقی وزارت امورخارجه آلمان.
– نظری، پیرحسین؛ رحمتی، محسن (۱۳۹۴) مقاله ایل سنجابی و سیاستهای انگلیس در غرب ایران در جنگ جهانی اول، پژوهش های علوم تاریخی.
– سنجابی، علی اکبرخان (۱۳۸۰). ایل سنجابیو مجاهدات ملی ایران، به کوشش: دکتر کریم سنجابی، انتشارات شیرازه.
– کحالزاده، ابوالقاسم (۱۳۷۰) دیده ها و شنیده ها (خاطرات ابوالقاسم خان کحالزاده). انتشاراتالبرز.
– نظری، پیرحسین (۱۳۹۲). ایل سنجابی و نقش آن در تحولات غرب کشور طی سالهای ۱۳۴۵-۱۲۹۳(ه.ق). دانشگاه ادبیات و علوم انسانی..