پایگاه خِرَدگان: پژوهشهای مستند درباره تاریخ و فرهنگ ایران زمین، مقابله با تحریف تاریخ و پاسخ به ایرانستیزان
نوشتههای افلاطون درباره یک دوره زمانی نیست بلکه درباره دورههای مختلف است. این در حالی است که نوشتههای افلاطون از زبان مرد آتنی درباره شیوه تربیت کوروش و کمبوجیه با حدس و گمان گفته میشود ولی آنچه از زبان سقراط درباره نظام آموزشی شاهزادگان هخامنشی درباره اردشیر و... گفته میشود با قطعیت همراه است. گفتههای مرد آتنی درباره تربیت کمبوجیه بیشتر از آنکه جنبه تاریخی داشته باشد، جنبه اخلاقی و فلسفی دارد.
جناب ایرانمهر آریایی از نویسندههای جوان پایگاه خِرَدگان است که چند سالی است نوشتههای پژوهشی ارزشمندی را آماده میکند. پیوستن جناب ایرانمهر آریایی اتفاق مثبتی بود که باعث شد این پایگاه پس از چند سال دوباره پویا شود. البته ایشان دوست دارند با نام ایرانی شناخته شوند و نام ایرانمهر آریایی را برای خود برگزیدند.
مطالب مختلف درباره دانشمندان ایران باستان و در پاسخ به جریان ایرانستیز در پایگاه خِرَدگان منتشر شده است. نویسنده محترم وبلاگ مکتب رئالیسم خیلی ساده میتواند پاسخهای خود را در آن نوشتهها پیدا کند. برای آنکه موضوع روشن شود، تصمیم گرفتیم یک نوشتار در پاسخ به مطلب وبلاگ مکتب رئالیسم آماده کنیم و پیوند دیگر نوشتههای مرتبط پایگاه خردگان را در این مطلب قرار دهیم.
به نظر میرسد نویسنده وبلاگ مکتب رئالیسم قصد جوسازی علیه پایگاه خِرَدگان دارد. وقتی پاسخ تاریخپژوهانه ندارد شروع به جوسازی علیه نویسندههای پایگاه خِرَدگان میکند و ادعاهای دروغین را مطرح میکند. در نوشتههای وبلاگ مکتب رئالیسم ضعف آشکار تاریخ پژوهی دیده میشود و نویسنده محترم گفتههای تحریفگران و ایرانستیزان را تکرار کرده است.
چندی پیش مهرداد ملکزاده در یک نشست خانه اندیشمندان، درباره کوروش بزرگ سخن گفت و فایل تقطیع شده آن در فضای مجازی دست به دست میشود و با سوء استفاده ایرانستیزان همراه بود. رویکرد کلی ملکزاده در این سخنان کاملا متفاوت از رویکردهای پیشین و پسین او بوده است. اصولا ملکزاده کسی است که همواره از هخامنشیان و کوروش بزرگ دفاع کرده است ولی در این فایل صوتی رویکرد متفاوتی دیده میشود!
گفتگوی حسن شایگان با خبرگزاری مهر، هنوز توسط رسانههای جریان ایرانستیز به ویژه رسانههایی با گرایش چپ افراطی، تجزیهطلبان قومگرا و افراطیهای به ظاهر مذهبی بازنشر میشود! چندی از هم میهنان بارها از ما درخواست کردند که پاسخی آماده کنیم چراکه بازنشر گفتههای او فراوان شده است. از این روی تصمیم گرفتیم نوشتاری آماده کنیم.
در هیچ منبعی از نابودی تمدن بابل به دست کوروش بزرگ سخنی به میان نیامده است. شواهد و منابعی وجود دارند که حاکی از ادامه شکوه تمدنی در بابل میباشند. کوروش بزرگ حتی پس از فتح بابل بسیاری از مقامات اداری و حکومتی را در جایشان ابقا کرد. آبادانی و رسیدگی به پرستشگاهها در استوانه کوروش بزرگ بیان شده و با استقبال بابلیان هم همراه بوده است.
وجود آرامگاه کوروش بزرگ نشان میدهد برنامه ریزی خاصی برای ساخت آن صورت گرفته بود و کوروش بزرگ خود را چندان از مرگ دور نمیدید. از این روی روایتها درباره مرگ طبیعی کوروش بزرگ در دوران سالخوردگی، قابل تأمل میشود. یک داستان افسانهای از هرودوت درباره مرگ کوروش وجود دارد که آشکارا خلاف شواهد تاریخی است. اینکه امروز آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد وجود دارد دلیل روشنی بر رد نوشته هرودوت است.
نظرات گوناگونی درباره دین کوروش بزرگ مطرح شده اما شواهد مهمی از زرتشتی بودن او در دسترس است. با این حال توجه به نمادهای سایر ادیان بخشی از جهانبینی مذهبی هخامنشیان بوده است و زرتشت نقش مهمی در شکل گیری این جهانبینی داشته است. میتوان این جهانبینی را در ارتباط با «کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت» دانست. از این رو هخامنشیان به دنبال تحمیل نمادهای بومی خود به دیگر ملل نبودند.
در سالهای پیش متنهایی به صورت سازماندهی شده در فضای مجازی گسترش مییافت و مشخص بود گروهی به صورت مداوم مشغول ایجاد متنهایی با درونمایه مشترک ولی با ادبیات و جملهبندی متفاوت بودند. برای مثال متنی با عنوان «ناگفتههای کوروش پرستها» در رسانههایی با گرایشهای خاص در فضای مجازی دست به دست میشد. متاسفانه هنوز هم در گوشه و کنار چنین گفتههایی را میشنویم.